یک روز عادی در خانهای در کوهستانهای فرانسه است. هوا برفی است و زمین را تماماً سفید کرده است. چشمانش نمیبینند، اما سفیدی برف را درک میکند؛ گویی به او آرامش و احساس امنیت میدهد. سگ دوستداشتنیاش، راه را به او نشان میدهد، چون او یک سگ معمولی نیست، یک ابرسگ است؛ سگی دوستداشتنی که حتی زندگیاش را فدای او میکند، با وجود تمام سختیهایش. اما وقتی به خانه میرسد، برف دیگر سفید نیست، سرخ است! چشمانش برای اولین بار بود که چنین سرخی روشنی را از نزدیک میبیند؛ دیگر برف برایش سفید نیست، تماما سرخ است.
نقد فیلم آناتومی یک سقوط (Anatomy of a Fall)، داستانی پیچیده از رابطهای پیچیده است؛ خالق فیلم سعی دارد آناتومی این سقوط مهیب را یک به یک بررسی کند و به بیننده کمک کند که از نزدیک شاهد این داستان باشد و بتوانند آن را از نزدیک تجربه کند.
در این نوشتار نقد فیلم آناتومی یک سقوط، به بازتوضیح داستان آناتومی یک سقوط نمیپردازیم، بلکه این روایت را، بررسی روانشناختی میکنیم. پس اگر این اثر را تابهحال ندیدهاید، حتما تماشایش کنید.
بخش های نوشتار
خودکشی یا قتل؟ خلاصۀ نقد فیلم آناتومی یک سقوط
داستان در ابتدا طوری روایت میشود که گویی یک خودکشی صورت گرفته است. تمام اعضای خانواده بهتزده هستند و نمیدانند چرا چنین اتفاقی افتاده است. اما به مرور زمان، رد پای فرضیهای پیدا میشود که به همان اندازهی فرضیهی اول، باورکردنی است: قتل!
بیننده در ابتدای نقد فیلم آناتومی یک سقوط، باور دارد که پدر خانواده خودکشی کرده است؛ اما ادعایی مخالف پدیدار میشود و ذهن بیننده، آرام آرام، آشفته میشود. چالشی که شاید انتظارش را نداشته باشیم. ساندرا که همسر ساموئل است، از قربانی، تبدیل به گناهکار میشود و باید در دادگاه، از خودش دفاع کند!
کارآگاهان و دادستان، تمام تلاش خود را میکنند که مدارکی را علیه ساندرا بیابند تا او را متهم کنند. در این میان، ساندرا که از مرگ همسر خود شوکه شده است، باید به دنبال وکیلی باشد تا خود را تبرئه کند. این رقابتیست ناخواسته که باید صورت میگرفت.
بیننده در ابتدای نقد فیلم آناتومی یک سقوط سعی میکند تمام شواهدی را که به اثبات فرضیۀ اول (خودکشی) کمک میکنند بپذیرد؛ اما فیلمساز هدفی دیگر دارد: میخواهد ذهن بیننده را به چالش بکشد.
سوگیری تایید
سوگیری تایید، تمایل افراد به پردازش اطلاعات با جستجو یا تفسیر اطلاعاتی که با باورهای موجود آنها سازگار است.
در ماجرای جستجوی خانهی ساندرا توسط پلیس، تمام ادعاهای پلیس بیهوده و شاید منزجرکننده به نظر میرسند (حتی ادعاهای محکم) و تمام صحبتهای ساندرا، عین حقیقت به چشم میآیند.
سوگیریهای تایید، نهتنها بر نحوۀ جمعآوری اطلاعات تأثیر میگذارند، بلکه بر نحوه تفسیر و یادآوری اطلاعات نیز تأثیر میگذارد. به عنوان مثال، افرادی که از یک موضوع خاص حمایت میکنند یا مخالف آن هستند، علاوهبر اینکه به دنبال اطلاعاتی برای حمایت از آن هستند، اخبار را نیز به گونهای تفسیر میکنند که ایدههای موجود خود را حفظ کنند.
خالق اثر در نقد فیلم آناتومی یک سقوط، این موضوع را به خوبی میشناسد، پس شما را آمادۀ جلسۀ دادگاه میکند تا دیوار بین قربانی و گناهکار را با لنز دوربین خود، بشکند.
جلسۀ دادگاه
کودک نظارهگر این نمایش است. مردی با شنل «سرخ» در برابر مادرش ایستاده تا صدایی برای پدر بیصدایش باشد.کودک نمیداند چه اتفاقی افتاده است، اما با چشمان نابینایش بهدقت به تماشا نشسته است.
ادعای مخالف
در جلسۀ دادگاه، مسیر شخصیتپردازی کاملا تغییر میکند. شواهد نسبتاً محکمی علیه ساندرا تهیه شده و ساندرا به کمک وکیل نهبهاندازۀکافی خوبش، باید از پس دادستان شکاک برآید.
بیننده در این بخش میانی از نقد فیلم آناتومی یک سقوط، به افکار خود مراجعه کرده و سعی میکند مجدداً این ساختار را بررسی و تغییر دهد و با خود بگوید: «نکنه…».
دنیل که نظارهگر این ماجراست، به مادر خود بدبین میشود و چون دعواهای او با پدرش را از دور دیده است، کمی به مادر خود شکاک میشود، اما از ماجرای کامل رابطۀ بین آنها اطلاع کامل ندارد.
در این لحظه، ساندرا به پسر خود و تماشاچیان و خبرنگاران حاضر در آنجا نگاهی میاندازد. دو راه جلوی پای خود میبیند: یا مسائل شخصی و حریم خصوصی خود با همسرش را جلوی همگان آشکار کند و تبرئه شود و یا به جرم قتل عمد، راهی زندان شود و زندگی خود و پسرش را به خطر بیندازد. در نهایت، ناخواسته تصمیم میگیرد وارد این رقابت از پایه بیمعنی شود و پردۀ حریم زناشویی خود را جلوی همگان و بالاخص پسر خود، پاره کند.
باز شدن یک رابطۀ باز نشده
در میانۀ نقد فیلم آناتومی یک سقوط، زندگی هولناک و مهیب زناشویی این دو فرد را بازتجربه میکنیم: تجربۀ مجددی که برای خود ساندرا، دردناک است.
وکیل ساندرا، از زندگی شخصی ساموئل و تجربیات افسردهوار و خلق پایین او شروع میکند. دادستان نیز از روانشناس شخصی ساموئل دعوت میکند تا اطلاعات محرمانهای که دیگر محرمانه نیست را بازگو کند. روانشناس او، ساندرا را عامل اصلی تمام مشکلات هیجانی و عاطفی ساموئل میداند. ساندرا از خودش علیه این ادعا، دفاع میکند و بیان میکند که ساموئل، خودش داروهایش را قطع کرده بود و به همین دلیل، خلق پایینش مجدد شروع شده بود. اما چه کسی در اینجا مقصر است؟
خطای بنیادی اسناد در روابط زناشویی
خطای بنیادی اسناد در روابط زناشویی، تمایلی است برای نسبت دادن رفتار خودمان به عوامل موقعیتی غیرثابت، و رفتار شریک عاطفیمان به عوامل رفتاری و شخصیتی ثابت. دلیل این اتفاق، این است که مغز ما بهسختی اطلاعات موقعیتی و رفتاری را به طور همزمان دریافت میکند و در عوض، ما یکی را انتخاب میکنیم و اغلب توجه خود را به رفتار و شخصیت متمرکز میکنیم، تا موقعیت.
خطای بنیادی اسناد، میتواند منجر به سوءتفاهم و تعارض در روابط عاطفی شود؛ زیرا اغلب شامل قضاوت منفی در مورد شخص دیگر، بر اساس اطلاعات محدود است.
ساندرا در نقد فیلم آناتومی یک سقوط، تمام مشکلات عاطفی ساموئل را گردن رفتارهای نابجای او میاندازد و ساموئل نیز، تمام مشکلات حرفهای و عاطفی خود را تقصیر ساندرا میداند. در اینجا چه کسی مقصر است؟ آیا ما میدانیم؟ آیا دادگاه میداند؟ هیچکس از این ماجرا به اندازهی کافی نمیداند، حتی همان زوج و حتی روانشناس حرفهای ساموئل. گویی زبان رابطه، هیچوقت زبان آشنایی برای هیچکدام از طرفین نبوده. در اینجا، خالق فیلم، مشکل را اساسیتر از آنچه به نظر میرسد میداند و میخواهد که شما هم در قامت مخاطب، این تلۀ آشنای زندگی را از نزدیک تجربه کنید.
مشکل اساسی
زبان مشترک
ما هر روز با دیگران مکالمه میکنیم. مکالمه به چه صورت است؟ از واژگانی برای رساندن معنا، بهره میگیریم تا هدفمان را به دیگری برسانیم. اگر زبان و واژگان مشترکی نداشته باشیم، پیامی جابهجا میشود؟ خیر، گویی آنها را نمیشنویم.
زبان مشترک در رابطۀ عاطفی چیست؟ زبانی است که دو طرف رابطه استفاده میکنند تا با یکدیگر ارتباط بگیرند. اگر زبان رابطه، مشکلی داشته باشد، آیا ارتباطی صورت میگیرد؟ خیر، گویی قلبهایشان نمیشنوند.
نقد فیلم آناتومی یک سقوط، ساندرا و ساموئل، زبان مشترکی برای ارتباط نداشتند. این مشکلات زناشویی، آنقدر گسترده شده بود که دیگر جایی برای حل اختلافات پیدا نمیشد و مشکلات به شکل درونریزی و صحبت درونی، در هر فرد، جاری میشد. ساموئل متوجه نمیشد که ساندرا چرا اینطور رفتار میکند و ساندرا هم متوجه نمیشد که چرا ساموئل، همیشه از وضعیت زندگیشان ناراضی است.
هر زمان که با یکدیگر صحبت میکردند، ساموئل مشکلات حل نشدۀ گذشته را به شکل طعنه به ساندرا گوشزد میکرد و ساندرا هم متوجه نمیشد که چرا ساموئل بعد از گذشت چندین سال از زندگی مشترک، هنوز زخمهای گذشته را زنده و مرور میکند. برای رفع این مشکلات، دعواهای طولانی و درگیریهای فیزیکی خشن رخ میداد و دنیل که با همان چشمهای نابینایش، نظارهگر این درگیریها بود، از خانه خارج میشد؛ هنوز متوجه نشده بودند که فرد دیگری هم در کنار آنها، به همان اندازه، درگیر این کژکاری ادراکی شده بود.
رابطۀ همدلانه
پس از رسیدن به زبان مشترک، نیاز به رابطۀ همدلانه است. همدلی، توانایی درک و به اشتراکگذاشتن هیجانات دیگران است. این یک جنبۀ مهم از تعامل انسانی است و به بهبود روابط، ایجاد اعتماد و حمایت از دیگران کمک میکند، و در روابط زناشویی نیز یک اصل مهم و اساسی است.
در روابط عاطفی، همدلی به عنوان یک «پل» عمل میکند و باعث ایجاد ارتباط باز و اعتماد بین دو شریک و اعضای خانواده میشود. از طریق همدلی با دیگران، فضای امنی را برای یکدیگر ایجاد میکنیم تا خود را بهطور واقعی ابراز کنیم و پیوندهای عاطفی بین خود را تقویت کنیم.
طبق پژوهشهای انجامشده توسط مگان میر و همکاران، نشان داده شده است که همدلی، مناطقی در مغز، مرتبط با پیوند اجتماعی و اعتماد را فعال میکند و به تنظیم پاسخهای عاطفی در زمان درگیری یا استرس کمک میکند. در نهایت، همدلی در روابط عاطفی، ارتباطات را تسهیل میکند، حمایت عاطفی را افزایش میدهد و رضایت کلی از رابطه را ارتقا میدهد.
صوت دادگاه از دعوای ساندرا و ساموئل و سکانس درگیری آنها در روز قبل از مرگ ساموئل، درگیری هولناک و وحشتناک دو طرف را از نزدیک به ما نشان میدهد. نه ساموئل و نه ساندرا، حالات هیجانی یکدیگر را نمیتوانند درک کنند و نمیتوانند از زاویۀ دید دیگری، نیمنگاهی به ماجرا بیندازند. درگیری زوجین، به این اندازه عمیق است: عدم نبود زبانی مشترک و رابطهای همدلانه.
بازندۀ اصلی در نقد فیلم آناتومی یک سقوط
دادگاه، ساندرا را تبرئه کرد اما آیا ساندرا پیروز شد؟ آیا این چیزی بود که او میخواست؟ در مسابقات، وقتی پیروز میشویم، خود را آمادۀ دریافت جایزه میکنیم؛ اما در مسیر زندگی، برخی مواقع چیزی که نسیبمان میشود، یک درد مهلک است که تا مدتهای طولانی گریبانگیر ما میشود. آناتومی یک سقوط، آناتومی یک رابطۀ از بین رفته است. آناتومی یک سقوط، آناتومی یک رابطۀ بازشدۀ بیحرمتشده است. آناتومی یک سقوط، آناتومی درگیری یک کودک تنهاست که دنیایش، سرخ شده است.