Poor Things، فیلمی محصول سال ۲۰۲۳، به کارگردانی یورگوس لانتیموس و نویسندگی تونی مک نامارا، از پرجایزهترین فیلمهای اسکار 2024 است که بر اساس رمانی از آلاسدیر گری در سال ۱۹۹۲، ساخته شده است. این فیلم محصول مشترک ایرلند، بریتانیا و ایالات متحده است و اما استون، مارک روفالو و ویلم دفو در آن ایفای نقش میکنند.
این فیلم بر روی بلا بکستر، زنی در لندن تمرکز دارد که از طریق پیوند مغز به زندگی بازگردانده میشود و سیری از خودشناسی را آغاز میکند. در نقد و بررسی روانشناختی فیلم Poor Things، سعی دارم تا با لنز روانشناسی به این شاهکار نگاهی انداخته و در ادامه به تحلیل آن بپردازم. ابتدا فیلم را مروری کرده و سپس ماجراجویی نقش اول فیلم، یعنی اما استون را دنبال خواهیم کرد.
بخش های نوشتار
آشنایی با حال و هوای آنچه در ذهن کارگردان است!
در نقد و بررسی فیلم Poor Things، در صحنۀ ابتدایی فیلم، با زنی روبهرو می شویم که لباسی آبی به تن دارد و درحال خودکشی است. این زن، پیام اصلی لانتیموسِ کارگردان را در سراسر فیلم با خود حمل میکند! Poor Things، داستانی با رنگوبوی فمنیستی، زنی را روایت میکند که مسیری پرتلاطم را برای رسیدن به آزادی طی کرده و درصدد کشف دنیای درون و بیرون خود برمیآید. بلا بکستر (Bella Baxter) در این مسیر، با انسانها و غرایز متنوعی روبهرو می شود و در این مسیر مخاطب به وضوح، رشد و شکوفایی را در بلا به مشاهده مینشیند.
در نقد و بررسی فیلم Poor Things، ما میبینیم که زنی بعد از مرگ در اثر خودکشی، توسط یک پزشک به نام گادوین (Godwin) پیدا شده و گادوین بعد از کشف جسد بیجان او، پی به باردار بودن او میبرد. گادوین طی یک عمل جراحی، مغز نوزاد را به بلا پیوند زده و او را احیا میکند. حال، ما با یک انسان بالغ بهلحاظ جسمی روبهرو هستیم که مغز یک نوزاد نابالغ در اوست.
ادامه نوشتار نقد و بررسی فیلم Poor Things، حاوی خطر لو رفتن بخشهایی از داستان این فیلم می باشد.
گادوین پزشک که استاد دانشگاه نیز هست، از پزشکان حاذقی است که پدر او نیز یکی از دکترهای ماهر زمانش بوده و گادوین اکنون دنبالهروی پدر و اجدادش میباشد؛ شخصی که معتقد است علم، حرف اول و آخر زندگی بشر است، و احساس و عاطفه جایی در بشریت ندارد؛ بلکه مغز انسان، ماهیتبخش و تعیینکننده آدمی است؛ از این رو، بلا برای گادوین نقش یک نمونۀ آزمایشی دارد.
در نقد و بررسی فیلم Poor Things، بهوضوح شاهد سیر تکامل مغز انسان هستیم؛ به این صورت که در ابتدا همچون یک کودک، ناشیانه راه میرویم، ناشیانه غذا میخوریم، شاید نتوانیم ادرار خود را کنترل کنیم و اگر با حرکتی مخالف هستیم شورش کرده و نارضایتی خود را اعلام کنیم. اِما استون در نقش بلا بکستر، سعی دارد با به رخکشیدن مهارت بینظیر بازیگریاش زنی را به تصویر بکشد که سعی دارد در یک دنیای مردسالار شورش کند، مسیرش را پیدا کند و مراتب شکوفایی و رسیدن به آزادی را طی کند.
مراحل رشد بلا بکستر در نقد و بررسی فیلم Poor Things
در نقد و بررسی فیلم Poor Things، در واقع به 5 مرحلۀ اصلی تقسیم میشود که هرکدام از این مراحل، نشاندهندۀ مراحل رشد شخصیتی و اخلاقی بلا بکستر است؛ در واقع نه تنها بلا بلکه همۀ انسانها، پلهپله با مسائل بنیادینی در زندگی خود مواجه میشوند.
مرحلۀ اول: خلق بلا و تولد در خانۀ گاد (نماد علم)
اولین مرحله برای بلا، خلق او توسط گاد ـکه نماد «علم» می باشدـ است. در این مرحله، گادوین یا گاد، همچون یک پدر از بلا محافظت میکند و علاقۀ چندانی به بیرون رفتن بلا از خانه نشان نمیدهد؛ چراکه تلاش میکند بلا را از خطرات احتمالیای که در دنیای بیرون ممکن است او را تهدید کنند، دور نگه دارد.
اما کمکم شاهد سرکشی بلا در مواجه با این خواستۀ گاد ـکه او را از بیرون رفتن منع میکندـ هستیم. بلا میلی وافر به کشف دنیای بیرون دارد؛ اما گاد، او را از این کار بر حذر میدارد. در نهایت، گاد یا بهتر است بگویم علم، رضایت میدهد که زن از خانه خارج شود. اما چه کسی به اصطلاح بلا را گول میزند؟ دانکن ودربرن، نماد «شهوت».
در نقد و بررسی فیلم Poor Things، بلا در صحنهای، در مواجه با بدن خود و بهخصوص اندام جنسیاش قرار میگیرد و از طریق میلش به ارضای هرچه بیشتر نیازهای جنسیاش، اشتیاق کشف دنیای بیرون و دنیای درون در بلا شعلهور میشود. پررمزوراز بودن خودارضایی و برقراری رابطۀ جنسی برای بلا، در آخر او را به همسفر شدن با دانکن ودربرن وا میدارد تا اینگونه مسیر کشف و ماجراجوی او آغاز شود.
مرحلۀ دوم: لیسبونِ پرتغال، مرحلۀ خروج و مواجه با جهان (نماد شهوت)
در نقد و بررسی فیلم Poor Things، بلا بکستر و دانکن ودربرن، سفر خود را از لیسبون، پایتخت پرتغال، آغاز میکنند. این سفر برای بلا، شروعی از مواجه با سوالهای متنوع و چالشهای بسیار است؛ سفری که بلا در سراسر آن درحال رفع نیازهای جنسیاش و نوشیدنهای بدون حد و مرز است و توأمان شگفتیهای دنیای بیرون، او را به وجد آورده است. سرخوشانه میرقصد و با اطرافیانش معاشرت میکند؛ و مدام تکرار میکند: «بلا شگفت زده است». در این مرحله، بلا تماماً با غرایز ابتداییاش در ارتباط است و سعی دارد هرچه بیشتر، این غرایز را سیراب کند.
مرحله سوم: سفر با کشتی، آغاز خودشناسی (نماد فلسفه)
در نقد و بررسی فیلم Poor Things، مرحلۀ سوم از رشد بلا، در سفری که با کشتی دارند رقم میخورد. بلا در این سفر با زن و مرد دیگری آشنا میشود که گویی تداعیگر «فلسفه و منطق» هستند. او در این پله از رشدش، با خواندن و فهمیدن بیشتر انس میگیرد و حالا سوالهایش بیشتر رنگوبویی بنیادین و فلسفی به خود گرفتهاند. در ارتباط با مرد سیاهپوست، با مفهوم پوچ بودن دنیا و ظالم بودن نهاد بشر مواجه میشود.
او اکنون بیشتر وقت خود را با کتاب خواندن میگذراند؛ اما رویهای که بلا برای خودش انتخاب کرده است، برای دانکن جذابیتی ندارد و او مدام تلاش میکند بلا را از فضای کشف درونی خود دور کند. دانکن سعی دارد بلا را به طرق مختلفی، از جمله پیشنهاد رابطۀ جنسی و پرت کردن کتابش در اقیانوس، از فهمیدن و کتاب خواندن دور نگه دارد، ولی موفق نمیشود. عطش برطرفنشدنی بلا برای فهمیدن، او را در مسیر خودشناسی همراهی کرده و او را به غواصی هرچه بیشتر در دریای ناشناختهها وامیدارد.
مرحله چهارم: اسکندریه، آشنایی با حقایق جهان
در نقد و بررسی فیلم Poor Things، در این مرحله از رشد، بلا با مفاهیم انتزاعیتری از جهان پیرامونش مواجه میشود؛ همچون فقر و بیعدالتی. بلا بکستر با دیدن مردمانی که در بدبختی به سر میبرند، آزردهخاطر شده و گریههای بلندی سر میدهد. بدون فکر به عواقب چیزی، فقط میخواهد به مردم بدبخت کمک کند؛ برای او حتی در مواجهه با کارکنان کشتی که انسانهای مکاری هستند، تصور اینکه آدمها میتوانند سر هم کلاه بذارند و یکدیگر را گول بزنند سخت است؛ زیرا در دنیای او همهچیز ساده و بیآلایش است. در این پله او فقط قصد کمک به هم نوعش را دارد.
بلا بعد از دیدن صحنههایی دلخراش، به این نتیجه میرسد که باید دنیا را به جای بهتری برای زیستن تبدیل کند؛ باید جهان را به جایی تبدیل کند که همانطور که من روی تخت نرمی در خانهام میخوابم تو نیز همچون من در آسایش باشی، و اگر تو کودکت را بر اثر فقر و گرسنگی از دست میدهی، من نیز حق در آرامش بودن را ندارم و باید خوشحالیها و اموالم را با تو تقسیم کنم تا اینگونه شبیه هم باشیم.
در نقد و بررسی فیلم Poor Things، میتوان به وضوح به نظریۀ رشد اخلاقی لارنس کلبرگ (Lawrence Kohlberg) اشاره نمود. در سطح سوم از نظریۀ مراحل رشد اخلاقی (یعنی سطح پس عرفی یا فراقراردادی) پایبندی به وجدان فردی از جمله مفاهیم حائز اهمیتی است که اشاره به وجدان انسانی دارد؛ به این معنی که افراد فراتر از قوانین و مجازات و پاداش و حقوق فردی و اجتماعی عمل می کنند. حتی اگر در جایی، قانون، آنها را ملزم به دادن حقی نکند ولی آنها وجداناً بدانند که باید حقی را بدهند، خواهند داد. این مرحله، عالیترین مرتبۀ رشد اخلاقی یک انسان است.
مرحله پنجم: پاریس، استقلال مالی
در نقد و بررسی فیلم Poor Things، مرحلۀ رشدی بعد، پلهای است که بلا بکستر برای رسیدن به استقلال مالی طی میکند. این مرحله همچون مراحل قبل، به مذاق اطرافیان بلا خوش نمیآید و هرکس سعی دارد او را از رسیدن به استقلال مالی منع کند: موقعیتی که هر زنی در یک جامعه مردسالار در حال تجربه کردن آن است.
هرچند که بلا با بودن در خانه فساد، مسیر نادرستی را برای رسیدن به استقلال انتخاب کرده، اما بودن در آن محیط او را با مسائل بنیادین دیگری مواجه میکند. آنجا است که بلا به این کشف میرسد که انسان باید از غرایز ابتدایی خود عبور کند و نیازهای بنیادین را هم در اولویت قرار دهد. در نقد و بررسی فیلم Poor Things، در این مرحله است که یورگوس لانتیموس با مهارت توصیفناپذیرش نشان میدهد بشریت در مراحل رشد خود، از غرایز بدوی شروع کرده و جلو میرود و سپس به شعور انسانی خودش میرسد. در آخر این مرحله، بلا بکستر پی میبرد که به رشتۀ پزشکی، خصوصاً آناتومی بدن انسان، علاقه دارد.
در نقد و بررسی فیلم Poor Things، به طور واضحی به هرم نیازهای آبراهام مزلو نیز اشاره دارد. سلسلهمراتب نیازهای مزلو، یک نظریۀ انگیزشی در روانشناسی، شامل یک مدل پنج لایهای از نیازهای انسانی است که اغلب به صورت سطوح سلسلهمراتبی در یک هرم به تصویر کشیده میشود.
پنج سطح این سلسلهمراتب عبارتاند از نیازهای: فیزیولوژیکی، ایمنی، عشق/ تعلق، عزت نفس و خودشکوفایی. قبل از برآورده شدن نیازهای بالاتر، باید ابتدا نیازهای اساسی سطح پایین مانند: غذا، آب و ایمنی برطرف شوند. اعتقاد بر این است که افراد کمی به سطح خودشکوفایی از این هرم میرسند. ترتیب سطوح کاملاً ثابت نیست؛ برای برخی، عزت بر عشق غلبه دارد، درحالیکه برخی دیگر ممکن است با وجود فقر، به خودشکوفایی دست پیدا کنند.
همسر بلا، قدرت و مذهب
در نقد و بررسی فیلم Poor Things، ویکتوریا، یعنی همان زنی که بلا پیش از احیا توسط گاد بود، همسری به نام آلفی داشت که یک سرهنگ بود و در عمارت بزرگی زندگی میکرد. آلفی با ظلمهای بسیاری که به اطرافیان خود، ازجمله ویکتوریا کرده، تداعیگر و نماد ظلم، دیکتاتوری و قدرت، و زورگویی همراهشده با مذهب است. دورتادور عمارت آلفی را صلیبهای بزرگی، از پشتبام گرفته تا حیاط، فرا گرفته است. آلفی با از بین بردن وسرکوب میل جنسی در بلا و زندانی کردن او در خانه، قصد داشت او را مال خود کند و به زور از او بچه بخواهد. کاری که به وضوح توسط قدرت و ایدئولوژی به بشریت تحمیل میشود.
در نقد و بررسی فیلم Poor Things، نهایتاً در انتهای فیلم میبینیم که بلا اجازه نمیدهد آلفی به همین راحتی جان دهد و بمیرد، بلکه او را شایستۀ داشتن شعور انسانی ندانسته و به زعم او همان بهتر است که در کالبد یک بز، عذاب ببیند.
کلام آخر: دنیای سیاه نادانی و جهان رنگی آگاهی
در نقد و بررسی فیلم Poor Things، آنچه در سراسر فیلم شاهدش بودیم، مسیر رشد یک انسان از کودکی بود. که در آن، شاهد حرکت بلا بکستر از غرایز تا شعور آدمی بودیم. این فیلم با رنگوبوی فمنیستی خود، مصداق بارز زن هایی است که تلاش میکنند آنچه جامعه به آنها القاء کرده را به راحتی نپذیرند و مسیر یگانه خود را بیافرینند.
یورگوس لانتیموس، دنیای بلا را زمانی که در خانۀ گاد زندگی میکرد، با صحنههای سیاه و سفید به تصویر کشیده است؛ اما به محض اینکه بلا قدم فراتر نهاد و مسیر کشف و جستجویش را آغاز نمود، با صحنههای رنگیای مواجه شدیم که جلوهگر آگاهی و آزادی بلا بکستر هستند.
در نقد و بررسی فیلم Poor Things، شاهد مخالفتهای اطرافیان بلا برای میلش به تجربه کردن و فهمیدن بودیم: در ابتدا که گادوین، بلا را در خانه حبس کرده بود و اجازه بیرون رفتن به او نمیداد و در واقع ارتباط او را با دنیای بیرون قطع کرده بود؛ سپس دانکن، که بلا را از ارتباط با انسانهای خردمند و همچنین خواندن کتاب منع میکرد؛ و در آخر همسر سابقش آلفی، که خانه را برای ویکتوریا به مثابۀ حصاری ساخته بود تا مبادا او با دنیای بیرون در ارتباط باشد.
در نقد و بررسی فیلم Poor Things، کلام را با نقلقولی از آبراهام مزلو به پایان میرسانم:
«آنچه برای تغییر یک فرد ضروری است، تغییر آگاهی او از خود است.»