صحبتکردن از مرگ همیشه با دلهره خاصی همراه است و وقتی به نوع خودخواسته آن اشاره میشود، این سؤال ترسناک به ذهن میآید که چگونه آدمها به آخرین تصمیم زندگیشان فکر میکنند؟ چه چیزی آنقدر مایه آزار آدمی شده که در نهایت به نبودن خود تن میدهد؟
شاید خیلی از ما دنبال یک دلیل سرراست و قانعکننده برای خودکشی میگردیم؛ اما توضیح این پدیده بهاندازه طول زندگی یک آدم و عرض تجربههای او گسترده است. مهمتر از این عوامل فردی و خانوادگی، شرایط جامعه، موقعیت تاریخی و جغرافیایی محل مورد زندگی افراد است که بهسادگی قابلکنترل نیست و سایه جبرش را بر شانههای آسیبپذیر آدمی میاندازد.
در نوشتار تاثیر عوامل اجتماعی بر خودکشی نگاهی به عوامل جامعهشناختی و روانشناختی خودکشی خواهم انداخت و نمونههایی از شهرهای خودمان و کشورهای دیگر خواهم آورد. امیدوارم در این سفر غمناک آگاهیبخش با من همراه باشید.
بخش های نوشتار
خودکشی چیست؟
همانطور که در ابتدای نوشتار تاثیر عوامل اجتماعی بر خودکشی گفتیم، صحبت از خودکشی یا تعریف آن آسان نیست و سؤالات زیادی به ذهنمان میآورد: فرد خودکشیکننده چه زمانی تصمیم به خودکشی گرفته است؟ آیا خودکشی همواره به معنای پایان زندگی و راهحل نهایی است یا وسیلهای برای جلبتوجه یا عذرخواهی؟ خودکشی برای چه کسی انجام میشود؟ خود یا دیگری؟
آیا همه افراد حق مردن دارند؟ آیا در کودکان و سالمندان فرقی هست؟ آیا خودکشی امری اخلاقی محسوب میشود؟ چه کسی برای اولینبار در تاریخ دست به خودکشی زد؟ آیا خودکشی پدیدهای عمدی است یا اتفاقی؟ ارادی است یا تحت سلطه بیماریهای روانشناختی؟ درمانگر چگونه میتواند حق مداخله در تصمیم خودکشی یک فرد را داشته باشد؟
میبینید؟ گویی سؤالاتمان در مورد پدیده خودکشی پایانی نخواهد داشت؛ چراکه خودکشی، یکی از پیچیدهترین و چندمتغیرهترین مسائل روانشناختی است و نمیتوان با حدسهای ساده به درک آن رسید.
خودکشی در ادبیات، جامعهشناسی و روانشناسی
شاید با شنیدن واژه خودکشی، یاد سؤال «چرا خودکشی نمیکنیم» آلبر کامو یا کتاب «بوف کور» صادق هدایت بیفتید. نویسندگان، آثار زیادی در این باب قلمزدهاند؛ زیرا خودکشی هیچگاه از جوامع انسانی دور نبوده است. شاید در برخی فرهنگها کمتر از آن حرف زده شود یا آمار دقیقی در موردش وجود نداشته باشد؛ اما تا انسانی بوده، میل به نابودکردن خود و خلاصشدن از خود نیز بوده است.
میتوان دنباله میل به نابودی را تا مفهوم غریزه مرگ فروید دنبال کرد. فروید معتقد است آدمی با دو غریزه زندگی و مرگ متولد میشود و در میان اشتیاق به زندگی و رهاندن خود از زندهبودن تلوتلو میخورد. البته جالب است بدانید بحث خودکشی برای اولینبار نه در روانشناسی بلکه در جامعهشناسی و با نوشتههای امیل دورکیم و کتاب او به نام «خودکشی» آغاز میشود. اما چرا؟ در ادامه نوشتار تاثیر عوامل اجتماعی بر خودکشی بخوانید.
خودکشی از نظر امیل دورکیم
باتوجهبه اینکه روانشناسی حال حاضر، به دنبال هرچه بیشتر فردی کردن عوامل خودکشی است؛ اما برای اولینبار خودکشی با نظریههای اجتماعیتر تبیین شد. تا پیش از دورکیم، عدهای گمان میکردند آبوهوای گرم یا سرد دلیل بر خودکشی است؛ اما دورکیم با آزمایشهای خود و کمکگرفتن از آمار خودکشی، نادرستی آن نظریهها را تأیید کرد.
حال، جواب خود دورکیم چه بود؟ دورکیم مشاهده کرد روزهای اول کاری نسبت به تعطیلات، نرخ خودکشی بیشتری را ثبت میکنند و آنجا بود که تاثیر عوامل اجتماعی بر خودکشی شد؛ به این صورت که روابط کاری میتواند بر تصمیم خودکشی افراد اثرگذار باشد.
انواع خودکشی از نظر دورکیم
دورکیم تاثیر عوامل اجتماعی بر خودکشی را اینگونه بیان کرد: ابتدا بر اساس میزان «همبستگی گروهی» در دو دسته خودخواهانه و دگرخواهانه و سپس بر اساس «انضباط اجتماعی» در دو دسته خودکشی ناشی از بیهنجاری جامعه و جبرگرایانه قرار داد. در ادامه تعریف هر یک را مییابید.
- خودکشی خودخواهانه (egoistic): زمانی که فرد پیوند و همبستگی اجتماعی کمرنگی داشته باشد، احساس انزوا و تنهایی خواهد کرد. مانند بیماران، سالمندان، معتادان، اقلیتهای جنسی، مذهبی، قومی و… این موارد با طرد اجتماعی که در ادامه خواهد آمد، در ارتباط است.
- خودکشی دگرخواهانه (altruistic): زمانی که فرد بیش از اندازه با آرمانهای گروهی پیوند خورده است و حتی حاضر است از جان خود بگذرد. مانند خودسوزی زنان هندی پس از مرگ همسر یا دل به دریا زدن سربازی که دوستانش را در جنگ ازدستداده است.
- خودکشی ناشی از بیهنجاری جامعه (anomic): هنگامی که جامعه دچار بینظمی شده و شرایط، قابلپیشبینی نباشد و فرد احساس کند تمایلاتش از سوی جامعه حمایت نمیشود. مانند فردی که در شرایط اقتصادی ناپایدار ترجیح میدهد زنده نباشد.
- خودکشی جبرگرایانه (fatalistic): جامعهای که قوانین سفت و سختی داشته باشد، بهگونهای که فرد احساس کند در حال ازدستدادن «خویشتن» است. مانند زندانیان و اسیران. میتوان به جامعه داستان ۱۹۸۴ جورج اورول یا جامعه زندانیان کتاب شوخی میلان کوندرا اشاره کرد.
پس از دورکیم
نظریهپردازان پس از دورکیم، نقدهایی بر او وارد کردند. یکی از نقدها این بوده که آمار رسمی خودکشی لزوماً نشاندهنده تمام خودکشیهای رخداده نبوده است. اگر به دلایل فرهنگیِ فاش نکردن خودکشی فکر کنید، این نقد را بهتر درک خواهید کرد. پس از دورکیم، داگلاس (Jack Douglas) یکی از کسانی بود که به تاثیر عوامل اجتماعی بر خودکشی توجه داشت، به نوشتن کتاب «معانی اجتماعی خودکشی» روی آورد و برای اولینبار به یادداشتهای افراد خودکشیکننده و تاریخچه فردی زندگیشان توجه نشان داد.
یکی دیگر از چالشهایی که در نظریات قدیمیتر درمورد خودکشی میبینیم، عدم تمایز میان ایدهپردازی (suicidal ideation) و اقدام به خودکشی (suicidal action) است. شاید بتوانید بهخاطر بیاورید زمانهایی که به خودکشی فکر کردهاید. فکر خودکشی نیز مانند هزاران فکر دیگر، روزی از سرمان گذشته است؛ اما ایدهپردازی با اقدام واقعی فرق میکند.
ایدهپردازی خودکشی
حین نوشتار تاثیر عوامل اجتماعی بر خودکشی به یاد کتاب رنجهای ورتر جوان افتادم. این کتاب را گوته نوشته و میتوان حدس زد نوشتههای کتاب با بخشی از زندگی گوته همخوانی دارد. شخصیت ورتر در نهایت خودکشی میکشد؛ اما گوته که خود نیز با افکار خودکشی دستوپنجه نرم میکرد، از این بحران عبور میکند و به زندگی ادامه میدهد.
مثال دیگری که شنیده بودم مربوط به موسیقی listen before I go از بیلی ایلیش (Billie Eilish) است. محتوای موسیقی به زمانی برمیگردد که افکار خودکشی در ذهن بیلی غوطه میخورد. وقتی مادرش از او میپرسد آیا ساخت همچین موسیقی ناراحتکنندهای، فکر درستی است؟ بیلی جواب میدهد، خواندنش بهتر از انجامدادنش است.
اقدام به خودکشی
درباره اقدام به خودکشی، مفهوم توان خودکشی (suicide capacity) را مطرح میکنند. در واقع افرادی که با مرگ نزدیکانشان مواجه شدهاند، تصادفات و حوادث طبیعی و غیرطبیعی بیشتری دیدهاند، با قتل یا اتاق تشریح سروکار داشتهاند یا اقدام به خودکشی قبلی داشتهاند، توانمندی بیشتر و ترس کمتری برای خودکشی نشان میدهند. در این مثالها به تاثیر عوامل اجتماعی بر خودکشی دقت کنید.
از همین رو، خودکشی یکی از زنگ هشدارهای اتاق درمان است و اگر درمانگری متوجه افکار خودکشی مراجع شود، میتواند اصل رازداری اتاق درمان را کنار گذاشته و به خانواده یا اطرافیان فرد اطلاع دهد تا از اقدام به خودکشی جلوگیری شود.
سه مرحله در خودکشی
در مدل یکپارچه انگیزشی – ارادیبودن رفتار خودکشی گرا از اوکانر (O’Connor) میتوان بهخوبی تمایز بین فکر و عمل خودکشی را مشاهده کرد. به این معنا که اوکانر، خودکشی را با سه مرحله پیش انگیزشی، انگیزشی و ارادی و با توجه به تاثیر عوامل اجتماعی بر خودکشی توضیح میدهد.
مرحله پیش انگیزشی: در این مرحله رویدادهایی وجود دارند که اندیشه خودکشی را به ذهن فرد میآورند.
مرحله انگیزشی: در این مرحله فرد، خودکشی را بهعنوان راهحل یافته و به ایدهپردازی خودکشی میپردازد. حمایت اجتماعی کم و احساس ناگواری زیاد درمورد شرایط، فرد را به ایدهپردازی سوق میدهد.
مرحله ارادی: زمانی که فرد از ایدهپردازی صرف، دست به اقدام میزند.
هرچند مطالعاتی مانند Jashinsky et al, 2013 توانستهاند ایدهپردازی خودکشی را با عوامل خطری چون نشانههای افسردگی (مانند نداشتن احساس لذت)، سوءمصرف مواد، اقدام به خودکشی قبلی، وجود خودکشی در محیط پیرامون، اختلال روانشناختی، خشونت خانگی و تکانشگری پیشبینی کنند؛ اما هنوز در پیشبینی «اقدام» به خودکشی، دچار ضعف هستند.
تاثیر عوامل اجتماعی در خودکشی
سؤال خوبی است اگر بپرسیم دقیقاً منظور از تاثیر عوامل اجتماعی بر خودکشی چیست؛ اما با نگاهی بر مطالعات مختلف به این نتیجه میرسیم که عوامل اجتماعی در هر جامعه و فرهنگ با دیگری متفاوت است. شاید بتوان بهطورکلی به جایگاه اجتماعی – اقتصادی (میزان درآمد، طبقه اجتماعی و شغل)، حوادث طبیعی و غیرطبیعی (زلزله، جنگ و تصادف)، اختلافات خانوادگی و… اشاره کرد.
در این میان، من قصد دارم به تاثیر عوامل اجتماعی بر خودکشی در کشور کره جنوبی بپردازم که بالاترین آمار خودکشی را نشان داده است، سپس به پدیده همهگیری کرونا اشاره میکنم، در ادامه یکی از صورتهای خودکشی تقلیدی در اثر خودکشی سلبریتیها را برایتان میگویم و در پایان از تاثیر عوامل اجتماعی بر خودکشی ایران صحبت میکنم.
تاثیر عوامل اجتماعی بر خودکشی در مطالعهای از کره جنوبی
یک مقاله مروری که به آمار خودکشی در کره جنوبی پرداخته، نشان میدهد در بازه سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۹ کره جنوبی بیشترین خودکشی را ثبت نموده و آن را بهعنوان پنجمین علت مرگومیر در این کشور شناخته است. این پدیده افراد سنین ۱۰ تا ۵۹ سالگی را در برمیگیرد؛ لذا در چنین جامعهای، خودکشی بهعنوان اولویت سلامت عمومی به شمار میرود.
در این مطالعه، به تاثیر عوامل اجتماعی بر خودکشی چنین نگاه شده است:
- جایگاه اجتماعی – اقتصادی (شامل میزان افراد بالای ۶۵ سال و خانههای خالی منطقه)
- تنهایی و انزوا (شامل طلاق و خانههایی با سالمندان مجرد)
- فرصتهای بازسازی و فعالیتهای فیزیکی و مذهبی (شامل فعالیت مذهبی منظم، استفاده از تسهیلات ورزشی و دسترسی به پارکها)
- مشخصههای رفتار سلامتمحور (سیگارکشیدن، نوشیدن زیاد الکل، استرس شناسایی شده و چاقی)
در مورد جایگاه اجتماعی – اقتصادی با حدس و گمان نیز میتوان به این نتیجه رسید که نرخ خودکشی با درآمد کمتر در ارتباط است؛ چراکه افسردگی ناشی از آن، روان آدمی را تحتتأثیر قرار میدهد. البته تأثیرات جایگاه اجتماعی – اقتصادی پایین در مردان بیشتر از زنهاست؛ زیرا مردان در کره مشارکت اقتصادی بیشتری از زنان دارند.
وجود پارک، فضای سبز و تسهیلات ورزشی نیز در پیشگیری از خودکشی مخصوصاً در جوانترها (بازه سنی ۱۰ تا ۳۹ سال) مؤثر دیده شده است.
نکته جالبتوجه این بوده که رابطه معناداری بین نوشیدن زیاد الکل و خودکشی دیده نشده است و در مردان حتی این رابطه منفی بوده است! شاید بپرسید چرا؟ اگر در فیلم و سریالهای کرهای دیده باشید، شام تیمی و نوشیدن بعد از یک روز کاری، جزء فرهنگ کره محسوب میشود و میتواند منجر به شبکهسازی اجتماعی بیشتر، جایگاه اجتماعی بالاتر و در نتیجه احساس انزوای کمتری باشد.
این توضیح یکی از دلایلی است که باید به تاثیر عوامل اجتماعی بر خودکشی اذعان کرد.
خودکشیهای تقلیدی
در دنیای امروز، همهگیری رسانههای اجتماعی یکی از عوامل تأثیرگذار بر پدیده خودکشی است. وقتی خبرهای زیادی درمورد خودکشی سلبریتیها یا افراد مشهور جامعه پخش میشود، میتوان خودکشیهای دیگری را هم در ادامه دید. بهعنوانمثال در ۳۰ روز اول پس از خودکشی یک سلبریتی در کره جنوبی، ۶ خودکشی به آمار قبلی اضافه میشود و از جمله افراد آسیبپذیر در این میان، زنان جوان هستند.
در واقع گزارشهای بدون احتیاط رسانهها در این زمینه میتواند اثر ورنر (Werther effect) را پدید آورد که به آن خودکشی تقلیدی (copycat suicides) نیز میگویند. برای توضیح بیشتر باید گفت، میانگین افزایش نرخ خودکشیها پس از گزارش اخبار خودکشی سلبریتیها چیزی حدود ۱۳ درصد است. حال اگر رسانهها نحوه و روش خودکشی سلبریتی را نیز مشخص کنند، این رقم به ۳۰ درصد خواهد رسید.
خودکشی تقلیدی در کشورهای زیادی چون آمریکا، کانادا، استرالیا، تایوان، ژاپن و کره جنوبی دیده شده؛ هرچند میان کشورهای آسیایی کماکان بیشتر است.
در سال ۲۰۱۲ دولت کره جنوبی تصمیم به برنامههای پیشگیرانه با تأکید بر حفاظت از اطلاعات درباره خودکشی و اصلاح دستورالعملهای گزارش اخبار مربوط به آن میگیرد و میتواند آمار خودکشیها را کمی کاهش دهد. سیستمهای پیشگیرانه در سایر جوامع نیز توانسته در کاهش خودکشیهای مترو نقش ایفا کند. بهعنوان نمونه در وین اتریش و تورنتو کانادا.
روزهای همهگیری ویروس کرونا
حال اگر کمی از دورتر تماشا کنیم و به سراغ پدیدههای بزرگتری در سطح جهانی برویم، باز هم تاثیر عوامل اجتماعی بر خودکشی را مییابیم. نمونه اخیر این پدیده، همهگیری کروناست. شاید برای شما هم سؤال باشد که آیا کرونا توانسته آمار خودکشی را تغییر بدهد؟ و اگر بله، کدام جمعیتها بیشتر تحتتأثیر قرار گرفتهاند؟
قرنطینه ناشی از کرونا، بهطورکلی سبب افزایش نشانههای اضطراب و افسردگی، اختلالات خوردن و چالشهایی در نگرش افراد (ایده توطئه) در افراد جهان شد؛ اما با اینکه نشانههای اضطراب و افسردگی ارتباط قوی با اقدام به خودکشی نشان میدهند؛ در میزان خودکشیها تغییر چشمگیری حاصل نشده است. به این معنا که برخی مطالعات، نرخ خودکشی را ثابت گزارش کردهاند و برخی کشورها با روند افزایشی.
یکی از کشورهایی که روند افزایشی خودکشی را در کرونا نشان داده، ژاپن است. باتوجهبه اینکه نرخ خودکشی مردان در سراسر جهان بیشتر از زنان بوده؛ اما نرخ خودکشی زنان در ژاپن بیشتر گزارش شده است. اگر نگاهی به فرهنگ ژاپن بیندازیم، مردها را نانآور و زنها را اغلب خانهدار تصور میکنند.
از طرفی قرنطینه خانگی سبب ازدسترفتن مشاغل مردان و بیشترشدن نقش و مسئولیت مراقبتکنندگی زنان در خانه شده است. در کنار اینها، به مولفههای اضطراب ازدستدادن شغل، فرسودگی کار خانه، چالشهای فرزندپروری و اختلافات زوجی نیز فکر کنید.
هم چنین در مطالعه دیگری از ژاپن، به کاهش اولیه نرخ خودکشی در اوایل همهگیری کرونا و سپس افزایش خودکشیها برمیخوریم. این پدیده با اثر ماهعسل (honeymoon effect) قابل توضیح است. پس از زلزله و سونامی سال ۲۰۱۱ در ژاپن عدهای از محققان گزارش دادند که میزان خودکشی در فوکوشیما تا دو سال پس از فاجعه کاهش داشته است؛ اما در سال سوم، نرخ خودکشیها حتی بیشتر از زمان قبل از زلزله و سونامی شد.
محققان برای تبیین کاهش اولیه آمار به مولفههای احساس نگرانی جمعی و نوعدوستی اشاره کردند و افزایش بعدی آن را بهمواجهه با واقعیت (تضعیف روحیه و اضطراب در زندگی روزمره) مرتبط دانستند. همین اثر را میتوان در کرونای ژاپن دید. الگوی مشابه مواجهه ملتها با بحرانهای مختلف هم جالبتوجه است! شاید بتوان در ایران نرخ خودکشی را پس از زلزله بم و پس از کرونا پیگیری کرد.
خودکشی در مطالعات ایرانی
مقاله «برساخت اجتماعی خودکشی، ارائه یک نظریه مبنایی» (امید قادرزاده، کوهیار پیری، ۱۳۹۳) نشان میدهد، طرد اجتماعی شامل مقولههای گسیختگی خانوادگی (مانند خشونت خانگی، بیماری والدین و اعتیاد)، فشار ساختاری (بیکاری، درآمد کم، افت تحصیلی، فقر مالی، بیانگیزگی)، فشار هنجاری (احساس سرباری، فضای بسته خانواده، پدرسالاری، سرزنش اطرافیان) و فردیت رشدنیافته (فقدان حریم شخصی بهخصوص در خانوادههای پرجمعیت، نادیدهگرفتهشدن، شکست عشقی، به رسمیت نشناختن خواستهها) از جمله دلایل اقدام به خودکشی است.
این مطالعه به جمعآوری تجربه زیسته اقدامکنندگان به خودکشی با بازه سنی ۲۱ تا ۲۹ سال در شهرستان آبدانان ایلام پرداخته بود. آمارهای این مقاله نشان میدهد، خودکشی جوانان بیشتر از سالخوردگان و اغلب بهصورت خودسوزی است. همینطور بیشترین اقدام در فصل بهار و تابستان رخداده است.
به گفته مقاله «عوامل اجتماعی مؤثر بر گرایش به خودکشی در بین دانشآموزان دختر دوره متوسطه شهرستان بویراحمد» (رامین مرادی، عاطفه مدیرنژاد، ۱۳۹۹) نیز استان کهگیلویه و بویراحمد سومین رتبه خودکشی کشور را دارد.
با اینکه خودکشی مردان در ایران بیشتر از زنان است، در این استان نرخ خودکشی زنان تقریباً سه برابر مردان گزارش شده؛ شیوه خودکشیشان نیز خشنتر از مردان بوده و بیشتر خودکشیها مربوط به زنان متأهل بوده است. آمارهایی که بهظاهر متضاد با آمار کشوری یا جهانی به نظر میرسند، ما را نسبت به تاثیر عوامل اجتماعی بر خودکشی حساستر میکند.
در مورد دانشآموزان این شهرستان نیز تغییر پایگاه اجتماعی – اقتصادی، حمایت اجتماعی کمتر، شکست تحصیلی، تجربه طلاق والدین و تجربه سوءاستفاده جنسی از عوامل برانگیزاننده گرایش به خودکشی بوده است. مقالاتی مشابه دیگری با این عناوین قابلمشاهده است؛ هرچند با خلأ پژوهش بهخصوص با رویکرد کیفی در این حوزه مواجه هستیم.
خودکشی پایان نیست، تصمیم خودکشی برای بازماندگان نیز باقی میماند.
با اینکه بسیاری از رویکردها در روانشناسی، خودکشی را امری فردی تلقی کرده و بسته به تصمیم و انتخاب فرد میدانند؛ نمیتوان از تاثیر عوامل اجتماعی بر خودکشی غفلت کرد.
طبق آمارهای سازمان بهداشت جهانی (۲۰۱۹) بهازای هر فوت ناشی از خودکشی، ۲۰ تا ۳۰ اقدام به خودکشی و نزدیک به ۴۰ برابر آن، فکر خودکشی در جامعه وجود خواهد داشت. هم چنین بهازای هر خودکشی که رخ میدهد، ۱۳۵ نفر متحمل سوگ شدید میشوند. همه اینها، هزینهای است که جامعه پس از خودکشی تنها یک نفر متحمل میشود.
نگاه اجتماعی به خودکشی، مسئولیت شخص و عوامل فردی را انکار نمیکند؛ بلکه تلاش میکند در یک بستر فرهنگی – اجتماعی به آنها معنا بدهد. در این صورت فرد، دیگر در برابر تصمیم به مرگ تنها نیست و حمایت اجتماعی جامعه خود را داراست.