همه ما می دانیم که افراط و تفریط در هر امری می تواند مضر باشد. حتی صفات و هیجانات مثبتی مثل شادی، صبر و شکیبایی، اجتماعی بودن و مقاومت در برابر سختی ها در صورتی که بیشتر از حد کافی حاضر باشند، می توانند مضرات و عواقبی فردی و اجتماعی به دنبال داشته باشند. در نوشتار قبلی، درباره تاب آوری و ابعاد مثبت آن مطالبی نوشتم؛ در این نوشتار لازم دانستم نگاهی هم بیاندازیم به مضرات تاب آوری.
بدون شک توانایی مقاومت و حفظ حالت بهنجار، در مواجهه با تروماها و فشارهای زندگی، قابلیتی ارزشمند و چه بسا حیاتی ست. در عین حال، پیرو بحث اجتناب از افراط و تفریط، تاب آوری هم وقتی از حد مفید خود بگذرد و یا مورد سوء برداشت قرار بگیرد، می تواند جنبه های منفی خود را آشکار سازد. در ادامه در می یابیم مضرات تاب آوری و مقاومت در برابر مصائب زندگی چه هستند و چگونه می توانند ما را از زندگی اصیل و شادمانی حقیقی دور کنند.
بخش های نوشتار
تاب آوری کجا بیش از حد می شود؟
در اکثر بافت ها و فرهنگ های بشری، شکیبایی و مقاومت در مقابل دشواری های زندگی قابلیتی ارزشمند محسوب شده و افراد از دوران کودکی تشویق می شوند که قوی باشند و در مواجهه با سختی ها به راحتی سر خم نکنند. این مسئله بعضا چندان پررنگ است که ابراز ناراحتی و غمگین شدن، حالتی نکوهیده در نظر گرفته می شود و شخصی که دچار چنین وضعیتی شود، در نگاه دیگران و حتی خودش، انسانی ضعیف جلوه می کند که به راحتی شکست خورده و افسرده می شود.
هر چند ـهمانطور که قبل تر بیان شدهـ تاب آوری و توانایی حفظ انعطاف و سازگاری در موقعیت های مختلف زندگی، خصیصه ای مهم و مولفه ای ضروری در حفظ سلامت روان محسوب می شود، اما کاملا طبیعی است که هر یک از ما به عنوان افراد بشر، در برخورد با دشواری های مختلف احساس ناراحتی کنیم و این الزاما به معنای ضعف شخصیت و یا فقدان تاب آوری نیست؛ بلکه برعکس، نشان می دهد که ما قادر به تجربه طیف وسیعی از هیجانات انسانی هستیم که این هیجانات در روند تکامل و بر اساس کارکردی که داشته اند، در ما باقی مانده اند و این تجربه احساس ناراحتی، وضعیتی کاملا بهنجار است.
ممکن است خیلی از افراد برداشت نادرستی از مفهوم تاب آوری داشته باشند که همین مسئله از عوامل بروز مضرات تاب آوری خواهد شد. همین باورهای غلط که طبق آن ها اشخاص تاب آور انسان هایی هستند که «هرگز ناراحت، غمگین و ناامید نمی شوند»، «احساس شکست نمی کنند» و «پس از هر سانحه ای به همان شکل قبل به مسیرشان ادامه می دهند»، می تواند به این منجر شود که افراد به خود اجازه ندهند همه هیجانات و حالات ذهنی خود را عمیقا تجربه کنند. در نتیجه از وجود اصیل و ذهن آگاهی فاصله گرفته و مدام عواطف و هیجانات منفی خود را انکار می کنند.
مضرات تاب آوری
زمانی که چنین تصوری از «تاب آوری» در ذهن افراد حاکم باشد و سبب چنان پیامد هایی شود، می توان گفت وارد نیمه تاریک این خصیصه مثبت شده ایم. حال با تفصیل بیشتری به بررسی مضرات تاب آوری در شکل های مختلف آن می پردازیم.
تاب آوری می تواند موجب انفعال و غفلت شود
تا وقتی که افراد باور داشته باشند که باید در هر شرایطی قوی باشند، ناراحت نشوند و مشکلات را تحمل کنند، بعید به نظر می رسد که به پا خیزند و تغییری در شرایط ایجاد کنند. این در حالی است که خیلی از اوقات رنج و سختی، حاصل شرایطی است که می توان آن را تغییر داد و یا حداقل از آن خارج شد. و اینجاست که تاب آوری بیش از حد و نادرست منجر به انفعال می شود.
به عنوان مثال، شخصی را در نظر بگیرید که در محیط کار خود و یا توسط کارفرمایش مورد سوءاستفاده قرار گرفته است: با او بدرفتاری می شود، اضافه کاری بدون حقوق انجام می دهد، متناسب با فعالیتش حقوق دریافت نمی کند و همان میزان حقوق هم با تاخیر و نامنظم برای او واریز می شود. حال اگر این فرد بیش از حد تاب آور باشد، به نحوی که این شرایط او را آزرده نکند و یا باور داشته باشد که باید محکم بایستد و این سختی ها را تحمل کند، دست به هیچ اقدامی نمی زند!
در حالی که لازم است نسبت به این شرایط اعتراض کرده و با کارفرمای خود صحبت کند. در صورتی که مباحثه و گفت و گوی مسالمت آمیز راه به جایی نبرد، باید سعی کند شغل بهتری پیدا کرده و این محیط را ترک کند تا از آسیب های جسمی، روانی و اقتصادی آتی، جلوگیری به عمل آورد.
به علاوه، گاهی تصور اینکه فردی بسیار مقاوم و تاب آور است، باعث می شود از او انتظار برود که هرگز ناراحت نشود و نیاز به مراقبت نداشته باشد؛ مثلا والدینی که عقیده دارند کودکان شان تاب آور هستند، ممکن است در مواجهه با عوامل استرسزایی مثل: «مسائل مختلف مربوط به مدرسه و گروه همسالان» و «مهاجرت یا طلاق»، با این باور که بچه ها زود سازگار می شوند، آن ها را مورد غفلت قرار داده و از حمایت و کمک هایی که نیاز دارند محروم سازند.
یک باور اشتباه: بعد از سانحه باید عینا به وضعیت قبلی بازگشت
یکی از مولفه های تاب آوری، توانایی بازگشت به حالت بهنجار قبلی پس از تجربه استرس و سانحه است. این تعریف باعث می شود انتظار داشته باشیم افراد تاب آور، پس از تجربه هر دشواری و ضربه ای، بدون تغییر باقی بمانند و این یکی دیگر از مضرات تاب آوری است؛ چراکه هر تجربه جدیدی ما را به وجودی تازه تبدیل می کند و تاب آوریِ درست، در واقع توانایی انعطاف و ایجاد تغییرات لازم برای سازگاری با این «موجودیت جدید» است. می توان گفت «حالت بهنجار» حالتی نسبی است که بسته به موقعیت و تجارب فرد، معیارهای آن مشخص می شود. شخص تاب آور، «حالت بهنجار جدید» را می پذیرد و با آن سازگار می شود.
به عنوان مثال، فردی را در نظر بگیرید که در یک سانحه رانندگی دچار نقص عضو می شود. شکل درست تاب آوری برای این فرد این گونه نمود پیدا می کند که با محدودیت خود سازگار شود و بهترین نسخه همان چیزی باشد که هست؛ منطقی نیست که انتظار داشته باشیم فرد همانی باشد که قبل از این سانحه بود. به علاوه این نکته را هم باید به یاد داشته باشیم که مصائب و دشواری ها، می توانند به تغییرات مثبتی هم منجر شوند که در نوشتار قبلی تحت عنوان «رشد پس از سانحه» به آن پرداختم.
یک باور اشتباه دیگر: «من باید قوی تر باشم!»
یکی از مضرات تاب آوری، این باور غلط است که اگر ما نتوانیم به سرعت سازگار شویم، مشکلی در ما وجود دارد. در کنار این، کمال گرایی بیش از حد نیز می تواند به این باور دامن زده و باعث شود به خودمان فشار آوریم که مقاوم تر بوده، ناراحت نباشیم و فراموش کنیم که انسان هستیم.
در حالی که همان طور که قبل تر اشاره شد، همه هیجانات ما از جمله غم، ناامیدی و احساس تنهایی کارکردی دارند و اگر به منزله علائم هشدار دهنده به آن ها نگاه کنیم، نه تنها آن ها را نکوهیده نمی دانیم، بلکه قدردان شان نیز خواهیم بود. و البته فراموش نکنیم که همه ما برای سازگاری با تغییرات اجتناب ناپذیر زندگی به زمان نیاز داریم و درک، همراهی و حتی جست و جوی کمک حرفه ای برای خودمان یا دیگران، مولفه های مهم گذر سالم از شرایط سخت هستند.
ممکن است افراد تاب آور مدت های طولانی در راه اهداف دست نیافتنی پایداری کنند
آخرین مورد از مضرات تاب آوری که در اینجا به آن می پردازیم آن است که بیشتر مردم، با این باور که صبور و مقاوم هستند، زمان و انرژی زیادی را در راه دست یافتن به اهدافی تلف می کنند که حتی تجربه خودشان نیز نشان می دهد که چنین اهدافی غیر واقع گرایانه و احتمالا دست نیافتنی هستند. این مسئله با عنوان «سندروم امید واهی» نیز شناخته می شود.
شکل درست تاب آوری
حال که تا اینجا مضرات تاب آوری را بررسی کردیم، لازم است یک جمع بندی هم از شکل درست تاب آوری داشته باشیم. تاب آوری درست و سالم، ماهیت زندگی بشری را مورد ملاحظه قرار می دهد؛ زندگی ای که دائم در حال تغییر و تجربه شرایط استرس زا به شکل های مختلف است. برخی از صاحب نظران بر این باورند که تاب آوری سالم را می توان در یک کلمه خلاصه کرد: elasticity یا انعطاف پذیری؛ به این معنا که تاب آوری درست، آن است که در هر موقعیتی متناسب با اقتضائات تغییر کنیم و سازگار شویم.
ما در حالی می توانیم از مزایای این خصلت مثبت بهره مند شویم که بدانیم و بپذیریم که حق داریم در برخورد با سختی های زندگی ناراحت شویم، هیچ دلیلی وجود ندارد که همیشه به یک شکل باقی بمانیم و استرس ها و دشواری ها هیچ تغییری در ما به وجود نیاورند. و البته هرگز لازم نیست که هر شرایط دشوار و طاقت فرسایی را تحمل کنیم و باید به خود اجازه دهیم که از اوضاع نابسامان شکایت کنیم، آن را تغییر دهیم یا یک شغل، رابطه و یا فضای نامناسب را ترک کنیم.
این نکته هم مهم است که تاب آوری مهارتی است که می شود با تمرین آن را به دست آورد؛ اما بهتر است هیچگاه خومان یا دیگری را به آن مجبور نکنیم.
در اینجا این سخن زیبا را به شما تقدیم می کنم که می تواند تعریف درست و به جایی از تاب آوری باشد؛ سخنی که وقتی برای اولین بار به آن برخوردم، تا مدت ها درباره اهمیتش در زندگی روزمره می اندیشیدم:
«پروردگارا! به من آسودگی ببخش تا آنچه را نمی توانم تغییر دهم، بپذیرم و شجاعتی بده تا آنچه را می توانم، تغییر دهم و حکمتی عطا کن تا تفاوت این دو را درک کنم!»
«ناشناس»
و ما نه تنها حق داریم ناراحت شویم، بلکه باید گاهی ناراحت شویم!
اینکه حفظ اعتدال در هر امری شیوه درست و سالمی در مسیر زندگی است، مسئله ای جالب و قابل فهم و در عین حال، بعضا دشوار در عمل است. علت اینکه از مضرات تاب آوری نوشتم آن بود که خیلی از ما چنین مفهومی را بسیار پسندیده می دانیم؛ در حدی که فکر می کنیم هر چه بیشتر دارای آن باشیم، بهتر است و هرچه مقاوم تر باشیم و کمتر در زندگی ناراحت شویم، احتمالا انسان قوی تر و بهتری هستیم!
همین عقیده باعث می شود خود را از تجربه اصیل عواطف خود محروم کنیم و دست به انکار آن ها بزنیم. که اتفاقا این کار ما را بیشتر به سمت مشکلات روان شناختی سوق می دهد و از قدرت و شادمانی حقیقی دور می کند. امروزه ذهن آگاهی، پذیرش و اصالت وجود، موضوع های داغ مباحث سلامت روان هستند و از کلید های راهگشا در مکاتب و رویکردهای روانشناسی و روان درمانی موج سوم، مثل رویکرد پذیرش و تعهد (ACT)، MBSR و وجودگرایی محسوب می شوند.
نگاه روانشناسی تکاملی
به این نکته نیز اشاره کردیم که در دیدگاه روانشناسی تکاملی، هیجانات بشر امروزی به دلیل کارکردی که در روند تکامل برای بقای نوع بشر داشته اند، انتخاب شده و باقی مانده اند؛ مثلا احساس غم در انسان بدوی، به او کمک می کرده تا متوجه شود مشکلی در مسیر زندگی و یا روابط او وجود دارد که بهتر است برطرف شود. همین که این ناراحتی و افسردگی در او نمود پیدا می کرده، باعث می شده تا اطرافیانش نیز متوجه او شوند، دور او را بگیرند و از او حمایت بیشتری کنند. تا اینگونه مشکلش برطرف شود و بدین ترتیب شانس بقا و ادامه نسل او افزایش پیدا کند.
پس برای کاهش مضرات تاب آوری، می توانیم به هیجانات منفی به عنوان علائم هشداردهنده مفید نگاه کنیم.
تمرین تاب آوری مثبت
در نهایت، این نکته را به یاد داشته باشید: دفعه بعد که در زندگی دچار رنجی شدید و احساس غم کردید، به یاد بیاورید که ما باید گاهی ناراحت شویم و با این دیدگاه که احساس غم کارکردی طبیعی و علامتی هشدار دهنده برای ایجاد تغییر و یا جست و جوی حمایت بیشتر است، به جای سرزنش خود، از این وضعیت استقبال کنید.
وقتی در شرایط آرام تری بودید، به این فکر کنید که چگونه می توانید با مشکل به وجود آمده سازگار شوید؟ آیا بهتر است آن را بپذیرید و معنایی در آن بیابید؟ یا تلاش کنید هر تغییری که لازم است برای بهتر شدن اوضاع و حال تان به وجود آورید؟ و این گونه از مضرات تاب آوری اجتناب کرده و تاب آوری مثبت و سالم را تحقق بخشید!