بخش های نوشتار
مقدمه
بیشتر انسان ها دوست دارند در زندگی با انگیزه باشند و از اتفاقاتی که در دور و اطرافشان رخ می دهند، لذت ببرند. حالا اگر فضای تحصیل یعنی مدرسه، جایی که دانش آموزان بیشتر وقت خود را در طول روز در آن می گذرانند، هیچ گونه انگیزه و شور واشتیاقی را برای آن ها به همراه نداشته باشد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ ما در روانشناسی بی انگیزگی در دانش آموزان، به این موضوع خواهیم پرداخت.
قطعا اگر این علاقه و انگیزه در دانش آموزان از بین برود، عواقب ناخوشایندی ازقبیل افت عملکرد تحصیلی، اضطراب بالا، افسردگی و …. را به دنبال خواهد داشت.
انگیزه چیست؟
برای بررسی عمیق و دقیق تر، در وهله اول باید بدانیم که انگیزه چیست؟
انگیزه تمایل به انجام یک عمل برای رسیدن به یک هدف است. این عنصر را می توان عنصری حیاتی در تعیین اهداف و دستیابی ما به آن ها دانست. انگیزه یکی از عوامل محرک رفتار انسان است. رقابت را بین افراد به وجود آورده و باعث شکل گیری ارتباط اجتماعی می شود.
علائم بی انگیزگی در دانش آموزان
در روانشناسی بی انگیزگی در دانش آموزان، یکی از علائم اصلی بی انگیزگی در آنها، بی اهمیتی به دروس مدرسه و اجتناب از مطالعه آن ها است. به این معنا که دانش آموزان هر کاری می کنند تا از درس خواندن دوری کنند.
علائم دیگری که در دانش آموزان به وفور دیده می شود، بی توجهی و کاهش دقت و تمرکز، بهانه تراشیدن برای انجام ندادن کارها، ابراز خستگی بیش از حد از کار های مدرسه، توان تصمیم گیری پایین و مواردی از این قبیل هستند.
این علائم گفته شده، ظرفیت این را دارند که نشانه هایی از بی انگیزگی دانش آموزان به حساب آمده که می توانند در طول زمان برای آن ها مشکلات متعددی را به وجود آورند.
شاید از خودتان بپرسید چرا و به چه علتی دانش آموزان دچار این وضعیت می شوند؟ در ادامه این نوشتار، سعی دارم تا با دیدی متفاوت به علل بی انگیزگی دانش آموزان بپردازم.
علل بی انگیزگی دانش آموزان(با توجه به روانشناسی بی انگیزگی در دانش آموزان)
در روانشناسی بی انگیزگی در دانش آموزان، این علت ها سه دسته اصلی را شکل می دهند:
1. علت های معطوف به خود فرد
2.علت های معطوف به خانواده
3.علت های معطوف به مدرسه
علت های معطوف به خود فرد
1-نداشتن هدف مشخص در مسیر تحصیل
بسیاری از دانش آموزان هیچ هدف مشخصی ندارند و به همین دلیل هیچ نقطه قابل انتظاری هم برای خود نمی توانند ترسیم کنند. به این معنی که اصلا نمی دانند برای چه چیزی باید تلاش کنند! همچنین داشتن هدف های بی اهمیت و گاها متناقض، باعث سردرگمی و کلافگی دانش آموز در مسیر تحصیلش می شود .
مثال: در دوران دبیرستان داشتن هدف مشخص، از همه دوره های تحصیلی بیشتر است؛ زیرا دانش آموزان در این مقطع، کم کم به زمانی می رسند که باید کمی مستقل از خانواده عمل کنند و همچنین باید برای رسیدن به دانشگاه تلاش کنند.از نظر روانشناسی بی انگیزگی در دانش آموزان، نداشتن هدف مشخص باعث میشود از این مسیر منحرف شده و در نتیجه انگیزه آنها در طول دوران تحصیل کم و کمتر می شود.
2-از دست دادن تمرکز در نتیجه حواس پرتی های دوران مدرن
در قرن 21 ام ما شاهد پیشرفت تکنولوژی و به تبع آن، افزایش دسترسی مردم به شبکه های مجازی و بازی های کامپیوتری با جذابیت بالا هستیم. بیشتر مردم -که دانش آموزان هم جزو این دسته هستند- جذب این شبکه ها و بازی ها و سرگرمی ها شده و بیشتر وقت و تمرکزشان را صرف فعالیت در ابن برنامه ها می کنند.
تحقیقات نشان داده اند که بسیاری از نوجوان ها، توجه و تمرکز کمی را به درس و تحصیل اختصاص می دهند. از نظر روانشناسی بی انگیزگی در دانش آموزان، یکی از عوامل مهم این کمبود تمرکز، همین شبکه های مجازی پر رنگ و لعاب است؛ زیرا این ابزار ها انرژی فرد را با وقت گذرانی در این شبکه ها گرفته و در نتیجه میزان توجه به درس پایین آمده و به تبع، باعث می شود تا فرد انگیزه و انرژی اش برای درس و تحصیل پایین آمده و افت کند.
3-درماندگی آموخته شده
درماندگی آموخته شده در علم روان شناسی به شرایطی اشاره می کند که در آن افراد طبق تجربیات گذشته (مانند سرکوفتها و ناکامیهای مستمر و طولانی و مداوم) به حالت ذهنی ای می رسند که دیگر کوشش را با پیشرفت مرتبط نمی دانند. آن ها یادگیرندگانی هستند که فکر می کنند هر کاری انجام دهند، به موفقیت دست نمی یابند.
این مفهوم می تواند علاوه بر دسته «خود»، جزو دسته های «خانواده» و «مدرسه» هم باشد. وقتی فرد به دلایل مختلف در مدرسه ناکام شده و دچار شکست تحصیلی می شود، دچار درماندگی آموخته شده می شود و انگار یاد می گیرد که همیشه درمانده بوده و محکوم است به شکست. در روانشناسی بی انگیزگی در دانش آموزان، مفهوم درماندگی آموخته شده یکی از مهم ترین دلایلی است که باعث می شود دانش آموز بی انگیزگی تحصیلی را تجربه کند.
علت های معطوف به خانواده
1.ارزش ها و فرهنگ های غلط خانواده ها
سخت گیری های خانواده ها، تاثیرات منفی بسیاری روی دانش آموزان دارد. وقتی بزرگ ترها بیش از توانایی دانش آموز، از او انتظار پیشرفت در تحصیل داشته باشند، دانش آموز نه تنها به تحصیل علاقه مند نمی شود، بلکه انگیزه ی درس خواندن را هم از دست می دهد؛ در روانشناسی بی انگیزگی در دانش آموزان، به این خاطر که توانایی اش در حد توقعات والدین خود نبوده و از پس برآورده کردن ایده آل های آن ها برنمی آید، سرخورده شده و نسبت به تحصیل و ادامه آن بی انگیزه می شود.
برای مثال بسیاری از خانواده ها توقع دارند فرزندشان آرزوهای ناکام مانده خودشان را برآورده ساخته و به چیزهایی برسند، که خودشان به آنها نرسیده اند. یا اینکه خانواده ها بر اساس فرهنگ های غلط جامعه مانند اینکه شما باید دکتر مهندس بشوید، عمل می کنند.
از نظر روانشناسی بی انگیزگی در دانش آموزان، همه این ها باعث بروز اضطراب و افسردگی در دانش آموزان شده و طبیعتا انگیزه آنان برای تحصیل را از بین می برند.
2.سرکوب ها و تحقیرهای خانواده
اگر تعریف درماندگی آموخته شده رو به یاد داشته باشید، حال می دانید که سرکوفت ها و تحقیرهایی که بیشتر اوقات از طرف خانواده اعمال می شود منجر به درماندگی آموخته شده می شوند.
بسیاری از حرف های خانواده ها حتی اگر سرکوفت نباشند، می توانند بی انگیزگی دانش آموزان را موجب شوند. برای مثال وقتی پدر و مادرها فقط روی بدست آوردن پول تمرکز کرده و از به درد نخور بودن مدرک تحصیلی و تحصیلات گلایه می کنند، در ناخودآگاه دانش آموز این اثر را می گذارند که تحصیل و مدرک تحصیلی هیچ ارزشی ندارند.
یک نوع دیگر سرکوب های خانواده، مقایسه کردن است. وقتی پدرو مادرها فرزندان خودشان را با دیگر هم سن و سالانشان مقایسه می کنند، این رفتار باعث از بین رفتن انگیزه دانش آموزان می شود.
علت های معطوف به مدرسه
1.سیستم آموزشی غلط
همه ما می دانیم که سیستم مدارس از لحاظ آموزشی پر از اشتباهات بزرگ و کوچک است. اگر بخواهیم کمی دقیق تر این مسئله را بشکافیم، می توانیم بگوییم که مدارس یکسری رفتارهای خاص را تقویت می کنند و یکسری از رفتار ها را تنبیه.
مدارس در مسیری قرار دارند که بچه ها را کمالگرا بار بیاورند.در روانشناسی بی انگیزگی در دانش آموزان به این معناست که دانش آموزان را مجبور میکنند برای بهترین شدن در هر شرایطی رقابت کرده؛ اهمیتی هم به نوع استعداد و توانایی آن دانش آموز نمی دهند.آن ها این تفکر را در بچه ها قرار می دهند که اگر به بهترین حالت ممکن نرسیدند، شکست خورده اند و به ایده آل مدرسه دست نیافته اند. این کمالگرایی حتی خلاقیت را هم از دانش آموز سلب میکند و در نتیجه به مرور زمان باعث بی انگیزگی دانش آموزان میشود.
2. ندانستن اهداف دروس مدرسه
یکی از علت های شایع نداشتن انگیزه در دانش آموزان، ندانستن اهداف دروس مدرسه است. از نظر روانشناسی بی انگیزگی در دانش آموزان، وقتی دانش آموزان ندانند که مثلا چرا باید درسی به نام تاریخ را بخوانند و دوره ها و اتفاقات کشور و دنیا را بخاطر بسپارند، انگیزه ای برای خواندن درس تاریخ نخواهند داشت و دانستن این اطلاعات را کاری بیهوده تلقی می کنند.
به طور کلی اگر ما ندانیم چرا کاری را انجام می دهیم ،طبیعی است که انگیزه ای هم برای انجام آن کار نخواهیم داشت.
راهکارهای مقابله با بی انگیزگی
ایجاد انگیزه در دانش آموزان یک چالش بزرگ است؛ زیرا آن ها در سنین نوجوانی با مشکلات روحی زیادی دست و پنجه نرم می کنند و این قضیه توجه و میل و رغبت آنها را به درس خواندن کاهش می دهد. من در اینجا با توجه به روانشناسی بی انگیزگی در دانش آموزان، تعدادی راهکار از بین راهکارهای متعدد را توضیح داده ام:
دادن اطلاعات بیشتر راجع به موضوع و اهداف درس
اولین راهکاری که می تواند کمک کننده باشد، مربوط به همین مطلبی است که در بالا گفته شد؛ با توجه به روانشناسی بی انگیزگی در دانش آموزان، ما باید اطلاعات بیشتری را راجع به موضوع درس و اهداف درس، به دانش آموزان بیان کنیم. مدرسه و معلم ها باید تلاش کنند با توجه به روانشناسی بی انگیزگی در دانش آموزان، در مورد دروس برای آنها جذابیت ایجاد کنند. بچه ها باید آگاه شوند که چرا باید این دروس را فرا بگیرند.
ریشه این بی انگیزگی کشف شود
بسیاری از اوقات، دانش آموزان اضطراب و ناراحتی و حتی ناامیدی خود را پشت دیدگاه ها و نظرات غیرمنطقی و تکرارشونده خود پنهان میکنند. مانند اینکه می گویند: «هدف من از خواندن این درس تاریخ یا ریاضی چیست؟ من که از این درس ها استفاده ای نمی کنم!»
این مطلب نکته ای را به خانواده ها و معلمان یادآور میشود که به حال روحی بچه ها حتما توجه داشته باشید. توجه های شما می تواند حس خوبی به آن ها بدهد و باعث میشود بدانند که آن ها مستقل از درس و نوع عملکرد تحصیلی شان دوست داشتنی و مورد توجه هستند.
پیدا کردن ریشه بی انگیزگی می تواند به درمان درماندگی آموخته شده کمک کند، باید به شخص کمک کرد تا نسبت به شرایط و موقعیتش آگاهی و هشیاری داشته باشد. این آگاهی باعث می شود فرد واقع بین باشد و عملکرد تحصیلی خود را نسبت به شرایط خودش بررسی کرده و از این چرخه درماندگی کمی دور بشود.
اگراین درماندگی در دانش آموز بیش از حد باشد، می توان از مشاوران متخصص در این زمینه کمک گرفت. روش CBT برای درمان این مشکل بسیار کارآمد است. روش CBT با تغییر در نحوه تفکر و عملکرد، به افراد کمک میکند تا بتوانند بر مشکلات خود غلبه کنند.
انگیزه درونی و بیرونی را باهم در دانش آموز تقویت کنیم
انگیزه های درونی انگیزه هایی هستند که به خود دانش آموز مربوط می شود. بودن، نبودن، کم و زیاد شدن و خلاصه کنترل آن، تا حدود بسیار زیادی دست خود دانش آموز است. برای مثال شخصی که خودش عاشق ادبیات و شعر است و به طور خودکار به دنبال اندوختن دانش و اطلاعات راجع به این حوزه است، انگیزه درونی دارد.
ما باید با ایجاد شرایط مناسب و کشف استعدادها و مهم تر از همه ارضای نیاز خودمختاری در فرد، سعی کنیم در او انگیزه درونی به وجود بیاوریم.
انگیزه های بیرونی شامل انگیزه هایی است که به عوامل خارجی مثل خانواده، آشنایان، مدرسه، اولیای مدرسه و دانش آموزان دیگر مربوط است. تمام تشویق هایی که به اشکال مختلف برای دانش آموزان در نظر گرفته می شود را می توان جزء انگیزه های بیرونی به حساب آورد.
برای مثال وقتی که دانش آموزی برا پیشرفت اش -حتی اگر این پیشرفت به چشم نیاید- پاداشی دریافت کند، این باعث می شود که دانش آموز بفهمد که تلاش اش ارزش داشته و به آن توجه می شود. هر دوی این ها (انگیزه درونی و بیرونی) باعث می شود انگیزه فرد برای پیشرفت و درس خواندن بیشتر و بیشتر بشود.
جمع بندی
با توجه به روانشناسی بی انگیزگی در دانش آموزان، انگیزه اول از همه با علاقه شروع می شود.جایی که علاقه باشد ،کنجکاوی و تمایل به یادگرفتن و دانستن هم بیشتر است. بنابراین زمانی که پایه های یادگیری در کسی وجود نداشته باشد، هر چقدر هم که ذهنمان را مجبور به یادگیری کنیم، این فرایند هیچ وقت به راحتی اتفاق نخواهد افتاد. پس این انگیزه که مانند پایه ای برای تمام رفتارهای ما عمل می کند، هر چقدر از استحکام بیشتری برخوردار باشد، رفتارهایی که روی آن شکل می گیرد از انسجام و قدرت بیشتری برخوردار هستند.
jimmye
👏👏👏