در تحلیل روانشناختی فیلم the circle، بررسی میکنیم که چگونه انسان ها با یکدیگر و قمار مرگ خود کنار می آیند. همچنین بررسی می شود که پشت هر حکم مرگی که افراد برای دیگری صادر می کنند، چه استدلالی قرار دارد؟
در اتاقی تاریک، پنجاه نفر در یک دایره قرار گرفته اند. مرکز اتاق یک دستگاه قرار دارد؛ دستگاهی که هر دو دقیقه، مرگ یک نفر را می طلبد. هرنفر حق رای دارد؛ زمان قیمت گذاشتن بر روی جان دیگری است. زندگی چه کسی ارزشمند تر است؟
بخش های نوشتار
منطق فیلم the circle
قبل از آنکه به تحلیل روانشناختی فیلم the circle بپردازیم، توضیحاتی مبتنی بر روند فیلم و منطق آن ارائه میکنم.
وضعیت قرارگیری
در این اتاق، پنجاه نفر قرار گرفته اند و هرکدام در یک دایره کوچک قرمز ایستاده اند. اگر از دایره خود خارج شوند و یا با کسی که در کنارشان ایستاده است، تماس فیزیکی برقرار کنند، دستگاهی که در وسط قرار دارد آن ها را به سرعت می کشد.
زمان برای گزینش زندگی بی ارزش تر
زمان هر دور، دو دقیقه است که در ازای مرگ هر نفر، زمان هر دور افزایش پیدا می کند. در تحلیل روانشناختی فیلم the circle مشاهده می کنیم که انسان ها حق رای دارند و کسی رای دیگری را نمی تواند ببیند. همچنین کسی به خودش نمی تواند رای دهد و هر دور، کسی که بیشترین حکم به مرگش صادر شود، حذف می شود.
بازمانده آخر
اگر کمی دقت کنید، متوجه می شوید که یک نفر شانس زندگی دارد و آن هم کسی نیست جز نفر آخر؛ کسی که دیگر رایی برای مرگش صادر نمی شود. نکته کلیدی و مسئله ای که باعث می شود هرکس برای بقای خود دست به غیر اخلاقی ترین اعمال و تصمیمات بزند و تحلیل روانشناختی فیلم the circle ضروری شود، همین است. میل بقا انسان را تا کجا می تواند بکشاند؟
تحلیل روانشناختی فیلم the circle
هشدار: این نوشتار از این پس حاوی مطالبی است که داستان فیلم را افشا می کند؛ می توانید خواندن تحلیل روانشناختی فیلم the circle را متوقف کنید و پس از تماشای فیلم the cricle، برای گپ و گفت، به نوشتار سر بزنید.
ناتوانی در مدیریت ترس
یکی از مسائل جالبی که می توان در تحلیل روانشناختی فیلم the circle به دلیل شرایطی که منعکس می کند، بررسی کرد، میزان بقای هر نوع شخصیت در بحرانی این شکلی است. در ابتدای فیلم، که هنوز همه گروه به هوش نیامده اند، می بینیم که زنی بیدار می شود و با اینکه به شدت ترسیده است، محتاطانه عمل می کند و به دنبال توصیه های پسری که پیش از او بیدار شده است، در جای خود می ایستد.
ما دقیقا شخصیت ناتوان را نیز پس از دختر مشاهده می کنیم. زنی بیدار می شود و هرچقدر که دو نفر دیگر، تلاش می کنند تا او را آرام کنند و توضیح دهند که نباید از دایره اش خارج شود، زن دچار فروپاشی شده و نمی تواند ترس خود را کنترل کند. در نتیجه با خروج اشتباهش از دایره، دستگاه حکم مرگ او را صادر می کند. در ادامه نیز، وقتی همه گروه بیدار می شوند، می توان مرد دیگری را مشاهده کرد که پس از دیدن بدن بی جان زن، به شدت می ترسد و در نتیجه ناتوانی در کنترل خود، از دایره خارج شده و مرگ دوم را رقم می زند.
ترس در لحظات اخر حاکم می شود
افراد گروه تصمیم می گیرند تا امتحان کنند و به هیچکس رای ندهند. زمانی که در تحلیل روانشناختی فیلم the circle جلوتر می رویم، متوجه می شویم که ما هیچگاه نمی فهمیم که این ایده چگونه نتیجه می دهد؛ زیرا در لحظات اخر، همیشه یکی از افراد از ترس از دست دادن جان خود، دستش را مشت می کند و رای می دهد.
کسب کنترل در بحران
دوباره هیاهو و تشویش در گروه به جریان می افتد. انسان ها با یکدیگر بحث می کنند، ترس حاکم شده است و همه گروه سردرگم اند. در این هنگام، پسری کنترل را بدست می گیرد. اولین جمله ای که برای ارائه کردن خود به جمع انتخاب می کند، جمله ای به شدت تاثیرگذار است؛ جمله ای که بوی امید و نجات می دهد: «دلیلی ندارد که این گونه یکدیگر را بکشیم!».
این جمله، جمله ایست که به افراد گروه، حضور یک ناجی با یک راه حل را بشارت می دهد و به آگاهی ای اشاره می کند که افراد گروه به شدت به آن نیاز دارند؛ در نتیجه بیشتر احتمال خواهد داشت که بی چون و چرا حرف پسر را اجرا کنند.
در حقیقت، پسر، حذف برای کشته نشدن، تلاش می کند تا کارآمدی خود را در مدیریت جمع اثبات کند. حال که همه گروه به پسر فرصت حرف زدن داده اند، باید جملات بعدی خود را عاقلانه انتخاب کند؛ چرا که هیچ ضمانتی برای طرد نشدن از «گروه» و انتخاب نشدن پسر به عنوان مرگ بعدی، وجود ندارد.
مرگ بعدی متعلق به افراد کهنسال است
پسر پیشنهاد می دهد تا افرادی که در 70 الی 80 سالگی قرار دارند، برای رای گیری در دوره های بعد انتخاب شوند تا فرصت بیشتری برای کسب آگاهی بدست بیاید. چرا که اگر در این شرایط قرار نداشتند، همچنان اولین افرادی می بودند تا قرعه مرگ به نام آنها بیافتد. همچنین برای کسب مقبولیت بیشتر، گوشزد می کند که این تنها راه است. در این هنگام بدلیل آنکه اکثریت جمع زیر 70 سال سن قرار دارند، اقلیت طرد می شود و پسر قدرت خود را حفظ می کند.
تصورات قالبی
در زندگی روزمره بسیاری از تصمیمات ما، تحت تاثیر تصورات قالبی مان شکل می گیرد. در تحلیل روانشناختی فیلم the circle نیز، نقش تصورات قالبی در ارتباطات میان فردی گروه، نمایان است. نگرش منفی ای که درباره سرباز ها و دولت وجود دارد (عضویت در یک برنامه مخفی پشت پرده با حمایت دولت)، باعث می شود تا سرباز در معرض اتهام قرار بگیرد و جایگاه متزلزل تری نسبت به دیگران کسب کند.
من برای گروه باارزشم چون می دانم!
در تحلیل روانشناختی فیلم the circle، ارزش آگاهی در این بحران به شدت نمایان است؛ در نتیجه هر کسی که اطلاعات برای گروه داشته باشد، احتمال بقای بالاتری خواهد داشت. به دنبال این نکته، پیرمردی که برای مرگ گزینش شده است، ادعا می کند که اطلاعات کارآمدی می داند تا بتواند ارزشمندی خود را در گروه کسب کند و از مرگ رهایی جوید. پیرمرد حتی سعی می کند تا ارزش خود را از طریق اتصال به عضو ارزشمندی که اطلاعات ارائه کرده است، کسب کند ولی مرد او را تایید نمی کند زیرا نه تنها که پیرمرد را ندیده است، بلکه درصورت تایید او، اعتبار خود را متزلزل می گرداند.
رهبری، تیغ دو لبه
پسری که کنترل را در دست گرفته است، زندگی بی ارزش بعدی را زنی معرفی می کند که در پنجاه سالگی اش است و از سرطان نجات یافته است. اکثریت به دنبال دو دیدگاه از بین می رود و به دو گروه تقسیم می شود: «دیدگاهی که تحت تاثیر سرطان زن، او را سزاوار زندگی می داند» و «دیدگاهی که برای بقای خود، شانس زندگی زن را پس از سرطان، کم تلقی می کند». پس از آنکه پسر با دیدگاه دوم توسط اکثریت حمایت نمی شود، تلاش می کند تا سن پنجاه سالگی را نیز لایق مرگ بداند و این اشتباه او منجر به از دست دادن حمایت اکثریت و صادر شدن حکم مرگ پسر می شود.
در جستجوی معنا
سرباز پیشنهاد می دهد که پشت همه این اتفاقات یک معنا وجود دارد.بر اساس تحلیل روانشناختی فیلم the circle، در این مرحله، گروه تلاش می کند تا با کشف یک معنا و دلیل، خود را آرام کند و مرگش را دور بزند. احساس خاص بودن و دلیل داشتن این چینش و گزینش، به اعضای گروه امید می بخشد و از فروپاشی جلوگیری می کند. می توان مشاهده کرد که افراد مذهبی نیز میل بیشتری به جستجوی معنا دارند.
اسم ضرورتی ندارد!
برای کنار آمدن راحت تر با وجدان، افراد تصمیم می گیرند تا اسم یکدیگر را ندانند. اسم یکی از اصلی ترین وجهه های هویتی است و زمانی که افراد بدون اسم باشند، آنها را از هویت فردیشان، انسانیت و اخلاق مداری راحت تر جدا می کند.
در ادامه تحلیل روانشناختی فیلم the circle نیز می بینیم که مردی، برای برانگیختن میل به بقا در یک زن همجنسگرا، نام کودک و همسرش را از او می پرسد؛ در نتیجه این یادآوری ـ چه بسا که به سادگی به زبان آوردن نام آن هاست ـ زن را تشویق می کند تا به هویت فردی خود برگشته و برای شانس دیدن دوباره خانواده اش، راضی به کشتن یک دختربچه شود.
ارزش خانواده
پس از آنکه زنی کشته می شود و گروه برای اقناع خود، به بی ارزشی زندگی اش به دلیل نداشتن فرزند اشاره می کند، زنی متوجه ارزشمندی عنصر خانواده در گروه می شود و با مرد کناری خود، کریگ، ارتباطی دروغین نشان می دهد. این ارتباط دروغین نیز، به دلیل موقعیتی که در آن قرار دارند (تلاش برای یافتن ارتباط و معنا)، ارزشمند تلقی می شود. همچنین برای کسب ارزشمندی بیشتر و برقراری رابطه عاطفی قوی تر با اعضای گروه، کریگ، خود را همسری فداکار نشان می دهد: «اگر می خواهید من را بکشید؛ ولی به زنم آسیبی نزنید.»
زن نیز با او همراه می شود و نقش فداکار را با مخالفت به مرگ همسرش کسب می کند. در همین بستر، زن و مردی سیاهپوست، ارتباط خود را آشکار می کنند؛ اما به دلیل نامشروع بودن آن، ارزش کمتری نسبت به کریگ و همسر دروغینش کسب می کنند. در ادامه نیز قرعه مرگ، زودتر از زوج ازدواج کرده، به نام آن ها می آید.
ملیت: عامل جدایی
افراد گروه، مردی لاتین را ـ که انگلیسی بلد نیست ـ بر می گزینند و تلاش برای متوجه شدن او و در نظر گرفتنش به عنوان عضوی ارزشمند را اتلاف وقت می نامند. همچنین مردی سفیدپوست تلاش می کند تا ارزش مرد لاتین را با اشاره به غیرقانونی بودن او، پایین بیاورد.
تبعیض نژادی، راهی برای خریدن ترحم
زمانی که در تحلیل روانشناختی فیلم the circle عمیق تر می شویم، می بینیم که مردی سیاهپوست، تلاش می کند تا بتواند زیرگروهی تشکیل دهد که از او حمایت می کند و عده ای را با خود تا مدتی همراه کند که ظاهراً در پی محافظت از سیاهپوست ها است، اما شکست می خورد؛ زیرا میزان فردگرایی در این بحران به شدت افزایش پیدا کرده است و برای دیگر سیاهپوست ها نیز، منفعتی در تشکیل دادن زیرگروه وجود ندارد. تنها جایگاه کنونی شان را با این کار از دست می دهند و عضو یک اقلیت می شوند.
نژادپرستی
پلیس پس از تلاش نافرجام مرد سیاهپوست، با نژادپرستی در مقابل سیاهپوست ها، خود را در معرض اتهام قرار داده و مرگ خود را رقم می زند.بر اساس تحلیل روانشناختی فیلم the circle اکثریت در این موقعیت، از اخلاق به عنوان وسیله ای برای نجات خود و حذف دیگران استفاده می کند. اخلاق در این بستر هیچ نیست جز یک وسیله برای حذف دیگران: «من نمی میرم تا یک نژادپرست زندگی کند!»
اخلاق یا زندگی؟
بنا بر تحلیل روانشناختی فیلم the circle، در این دایره، دو مهره حساس و ضعیف وجود دارند: یک «دختر شش ساله» و یک «زن حامله». همین دو مهره موجب دوتکه شدن گروه می شوند: گروهی که از آنها مراقبت می کند و گروهی که مایل به حذف آن ها برای کسب شانس زندگی است. زمان انتخاب است: اخلاق یا زندگی؟
داوطلبانه به آغوش مرگ می روم!
در تحلیل روانشناختی فیلم the cricle، می توان یک نوع شخصیت دیگر را نیز مشاهده کرد؛ شخصیتی که خودکشی می کند. این افراد، افراد داوطلبی هستند که به دلیل ناتوانی در کنار آمدن با شرایط و قوانین حاکم در دایره،توسط گروه تشویق شده و تصمیم به ترک آن می گیرند. پسری 16 ساله داوطلب می شود و دوباره در اینجا دو دسته مشاهده می شود: دسته ای که به دنبال اخلاقیات، تلاش می کنند تا او را منصرف کنند و دسته دیگری که قصد دارند از منصرف شدن او و یا محافظت دیگران از او، برای بقای خود جلوگیری کند.
این گروه، برای تشویق یک پسر 16 ساله به خودکشی، به توانایی او در تصمیم گیری اشاره می کند. در اخر مردی سیاهپوست به جای پسر خارج می شود تا او زنده بماند: شخصیت فداکار.
اگر از اینجا خارج شوم، فرزند بعدی ام را به یاد تو نامگذاری می کنم!
یک مرد میانسال، مجددا برای تشویق پسر 16 ساله به خودکشی، به قهرمان بودن او اشاره می کند و همچنین می گوید که فرزند بعدی اش را به نام او، نامگذاری خواهد کرد. در تحلیل روانشناختی فیلم the circle این جمله، بسیار تاثیرگذار است؛ زیرا مهر تاییدی است که پسر -که مشخصا میل به خودکشی به طور کلی دارد- با مرگش در حق دیگران لطف کرده است و حتی بابت این عمل به ظاهر شرافتمندانه، کودکی به نامش متولد خواهد شد؛ کودکی که مانند خودپنداره پسر، منفی نخواهد بود و زندگی او می تواند در آن کودک ادامه پیدا کند.
تعهد به اخلاقیات
می توان در تحلیل روانشناختی فیلم the circle این حرکت نوجوان را به عنوان عمل خودکشی نیز در نظر نگرفت و به این اشاره کرد که نوجوانان و کودکان، احتمال تعهد به اخلاقیات و در نتیجه فداکاری بیشتری دارند تا انسان های بزرگسالی که خودخواهی روز به روز در آن ها قوی تر می شود.
تاثیر نقش اجتماعی در انتظارات میان فردی گروه
همه نگاه ها در دور بعد، به سرباز دوخته می شود. به دلیل نقش اجتماعی او -که خود را برای مردم و کشورش فدا می کند- گروه از او انتظار داوطلب شدن دارد. سرباز با اشاره به زندگی خود، اکثریت را متقاعد می کند که به اندازه کافی زندگی اش را فدای دیگران کرده است و حال نوبت اوست که زندگی کند و شانسی برای دیدن دختر 7 ماهه اش برای اولین بار داشته باشد. بر پایه تحلیل روانشناختی فیلم the circle در این سکانس مجددا می توان اهمیت و ارزش خانواده را در تصمیم گیری اکثریت مشاهده کرد.
تنها امیدتان دروغ است!
مرد منفی نگر، شروع به تشویش می کند و انسان های خداباور را احمق می نامد. دلیل اول شکست او، «اکثریت خداباور» است. اما دلیل اصلی ای که مرد آتئیست (خداناباور) در کسب اکثریت شکست می خورد، میل گروه در باور به نیروی فرابشری در بحران است. همانطور که قبل تر در تحلیل روانشناختی فیلم the circle گفته شد، گروه برای کسب آرامش به دنبال معنا و دلیل می گردد. در بحرانی این چنین، تنها یک «نیروی فرابشری» می تواند آن ها را نجات دهد و مرد آتئیست با زیر سوال بردن تنها امید افراد و بهم زدن مکانیسم دفاعی آنان، به شدت ارزشمندی خود را از دست می دهد.
افراد منفعل
بنا بر تحلیل روانشناختی فیلم the circle این افراد تلاش می کنند تا با سکوت و انجام ندادن کاری، امنیت خود را تضمین کنند و از معرض اتهام دور بمانند؛ تنها با اکثریت همراهی می کنند و در سایه بقا پیدا می کنند و زمانی که مرگ آن ها فرا می رسد، با جمله «من که کاری نکردم»و اجتناب از هرگونه نقش پذیری، رهایی می جویند.
زیر اتوبوس انداختن دیگری
در تحلیل روانشناختی فیلم the circle، مرد آتئیست، زنی را بازیگر فیلم ها مستهجن معرفی می کند؛ زیرا هم اکنون می داند که اکثریت جمع خداباورند و امیدوار است تا این گونه زن را بی ارزش کند. همچنین به رابطه نامشروع زن و رئیسش چنگ می زند تا بتواند زن را مخرب ارزش خانواده معرفی کند. ولی متوجه نمی شود که در عین حال، به علت ایجاد هرج و مرج مجدد، ارزشش پایین تر آمده و مرگ از آن او شده است.
همجنسگرایی
مرد سفید پوستی، خود را ایده آل توصیف می کند. دارای سه فرزند و همسری که 12 سال است ازدواج کرده اند. بنا به باور من، دروغ گفتن مرد به شدت محتمل است؛ زیرا پس از این همه قربانی، منطقی است اگر بر «ارزش های خانواده» حاکم بر گروه، واقف شده باشد. مرد سپس تلاش می کند تا با پررنگ کردن زمینه دینی اکثریت، همجنسگرایی زن را دلیلی برای مرگش جلوه دهد.
او حتی تلاش می کند تا با استفاده از جستجوی معنایی که گروه درگیر آن است، مرگ زن همجنسگرا را هدف کل دایره بداند. همچنین امید را نیز، وارد معادله می کند: «شاید اگر زن گناهکار را بکشیم، تمام این داستان خاتمه یابد!». و در آخر نیز، خود را به عنوان کسی معرفی می کند که صرفا در جستجوی راه حل است. حربه آخر، باید به ارزشمندی او در گروه به عنوان یک شخص فعال اضافه کند، و پررنگ کردن جستجوی معنا نیز باید باعث همراهی بیشتر گروه محتاج به معنا شود؛ اما مسئله ای که فراموش می کند، زمینه شخصی افراد گروه است.
بنا بر تحلیل روانشناختی the circle، به دلیل کاهش تعداد، هررای، ارزشمندی بیشتری یافته است و زمینه های شخصی افراد در تصمیم گیری هایشان بیشتر نمایان شده است. در نتیجه اکثریت با او همراه نشده و مرگ او را ترتیب می دهند.
شغل، راهی برای سنجش ارزش زندگی
مردی با شغل بانکدار ، تلاش می کند تا ارزش زندگی را مبتنی بر میزان کارآمدی در جامعه، معنا کند. این کار به او کمک می کند تا نه تنها ارزش زن باردار -یکی از دو مهره حساس- را کاهش دهد (زنی مجرد و بدون شغل که نیازمند کمک مالی دولت خواهد بود)، بلکه خود را ارزشمند معرفی کند.
بنا بر تحلیل روانشناختی فیلم the circle، زمانی که خود را به عنوان بانکدار معرفی می کند، بوسیله سوگیری اطلاعات، تنها به مواردی اشاره دارد که در آن، بانک به مردم پول قرض داده تا رویاهایشان را دنبال کنند و دیگر مواقعی که در بانک، با درخواست افراد مخالفت می شود را نادیده می گیرد. زمانی که متوجه ناکامی اش در همراه کردن اکثریت می شود، سریعا تمام حربه های خود را صرفا به عنوان جستجویی برای معیار توجیه می کند.
ناجی اخلاق مدار
در تحلیل روانشناختی فیلم the circle، مردی مشاهده می شود که نقش یک رهبر را بر عهده نمی گیرد بلکه نقش «حامی» را می گزیند. او در طول این مدت، تماما اخلاقی رفتار کرده است و با جلوه انسانی اخلاق مدار، بی خطر و مطلع، ارزش خود را در میان اکثریت به دست آورده است؛ اما مهم تر از همه، مرد در پی تمامی اعمالش، موفق به کسب مهم ترین اعتماد و ارزش شده است:«اعتماد حاصل از دو مهره حساس».
مرد از آن دو مراقبت می کند و در ازای این کار، هر دور موفق می شود تا زنده بماند. او همچنین هنگام دودستگی گروه، خود را اولین نفر در کنار زن حامله و کودک معرفی می کند و برای جلوگیری از هرگونه تزلزل در موقعیت خود، هیچ عضو قطعی دیگری را نام نمی برد: «آن دو دختر با من، می شویم سه نفر. به شش نفر دیگر نیاز داریم.»
جان دیگران یا عزیزانم؟
اینجاست که بانکدار، کشتن کودک و زن حامله را علنا پیشنهاد می دهد و میل به بقا در دیگر اعضای گروه را فرا می خواند: «هردو را بکشیم تا شانسی برای زندگی داشته باشیم». همانطور که پیش تر در تحلیل روانشناختی فیلم the circle، به آن پرداخته شده، او برای اقناع اکثریت، به عاطفه متوسل می شود و زوج متاهل را برای نجات یکدیگر و کشتن دو مهره، تحریک می کند: «می خواهی نجاتش دهی یا نه؟پس به کودک رای بده!!»
خودخواهی گروهی: سرابی مرگبار
زمانی که بانکدار، افراد را به فردگرایی و خودخواهی تحریک کرد، فکر نمی کرد که افراد همراهش، نه تنها به مرگ او اهمیتی نداده بلکه آن را یک مزیت بدانند. در تحلیل روانشناختی فیلم the circle، در اتاقی که فردیت تنها راه نجات است و گروهی که دور قبل با زیرپا گذاشتن ابتدایی ترین اخلاقیات، به مرگ کودک رای داده اند، هیچ گونه حمایت درون گروهی ای وجود نخواهد داشت. گروهی که مبنای آن خودخواهی باشد، افراد همگی به یکدیگر پشت کرده و برای بقای خود می جنگند؛ مخصوصا زمانی که این خودخواهی مقبولیت کسب کرده باشد.
با احترام بمیریم: تاثیر معنا در تصمیم گیری
برای آنکه تحلیل رواشناختی فیلم the circle، دقیق تر بشود، کمی به مرد معلول می پردازیم. بنا به نظر من، مرد معلول چاره ای جز اخلاق مدار بودن ندارد. او می داند که بقا برایش در هر دو گروه ناممکن است زیرا در هرکدام از دو گروه، ارزشمندترین شناخته نخواهد شد و آنقدر هم باهوش نیست که بتواند اطرافیانش را گول بزند. پس مرگ خود را زودتر از دیگران می پذیرد و مرگی شرافتمندانه را برای همگان پیشنهاد می کند؛ مرگی در راه نجات زن حامله و کودک. مرد این گونه مرگ خود را معنادار می بیند و رنج کمتری را متحمل می شود.
دایره، مصداق کوچکی از جامعه
بر اساس تحلیل روانشناختی فیلم the circle، اگر این گروه و ترکیب انواع شخصیت های آن را مصداقی از جامعه در نظر بگیریم می توان نتایج جالبی از آن گرفت.
«برای چه چیزی ارزش قائلیم؟ برای چه چیزی ارزش قائل نیستیم؟ چه مسائلی برایمان اهمیت دارد؟ زمانی که کسی را می کشیم، آن ها را قضاوت می کنیم؛ انگار می گوییم آن ها مشکل دارند.»
the circle 2015, Ethan
افراد جامعه بر اساس ارزش ها و ویژگی های مشترک، اکثریتی را تشکیل می دهند و ویژگی های متفاوت را، چه بسا خنثی (مانند کشته شدن ناگهانی یک زن مسلمان و یا کشته شدن مردی لاتین که انگلیسی بلد نیست) و چه بسا منفی (مانند کشته شدن پسری که دوست دخترش را مورد خشونت فیزیکی قرار می داده است)، دلیلی برای جداسازی و ساختن اقلیت، و سپس طرد آنان قرار می دهند.
افراد تلاش می کنند تا بوسیله تظاهر به همرنگی به شدت بالا با ارزش های حاکم بر جامعه، موقعیت خود را در اکثریت محکم کنند؛ مانند پدیده ای که از کریگ در تحلیل روانشناختی فیلم the circle بررسی کردیم؛ او برای استحکام موقعیت خود در گروه، خود را به دروغ، یک همسر نشان می دهد.
تحلیل روانشناختی فیلم the circle: انواع شخصیت ها در جامعه
همانطور که در تحلیل روانشناختی the circle، مشاهده شد، اولین کسانی که می میرند، افرادی اند که در مدیریت ترس خود شکست می خورند. در این نمونه، انواع مختلف شخصیت ها مشاهده می شود: شخصیت قانون شکن، شخصیت خودخواه، شخصیت محتاط، شخصیت فداکار، شخصیت رهبر، شخصیت ناجی و… .
در طی بررسی و تحلیل روانشناختی فیلم the circle، وجود هرکدام از این شخصیت ها به حد تعادل، در جامعه لازم و ضروری است. برای مثال، کثرت شخصیت های فداکار مضر است؛ زیرا تعادل جامعه را بهم میزند و اگر همه در این نمونه، فداکار بودند، یک خودکشی دسته جمعی رخ میداد و یا کم بودن افراد خودخواه در هر ترکیب از گروه و اجتماع، موجب می شود تا اهمیت افراطی ای به ارزش های گروهی داده شود و تفاوت های فردی و ارزش های فردی مورد توجه قرار نگیرد.
شخصیت قانون شکن، قوانین و ارزش های حاکم بر جامعه را به چالش می کشد و باعث پویایی هنجار ها می گردد. می توان همانطور که اهمیت این نوع شخصیت را در تحلیل روانشناختی فیلم the circle مشاهده کرد، اهمیت شخصیت قانون شکن را در تاریخ آلمان، دوره هیتلر نیز می توان به چشم دید: «کارکنانی که یهودیان را فراری می دادند و از ایستایی افراطی جامعه جلو گیری می کردند».
برنده: مرد شیاد
اما چه چیزی باعث می شود تا در آخر، پسر برنده شود و زنده بماند؟ چه چیزی باعث می شود تا در جامعه بتوانیم از تمام پیچ و خم ها عبور کنیم و بقای خود را تضمین کنیم؟ بر اساس تحلیل روانشناختی فیلم the circle، پاسخ آن، چیزی نیست به جز انفعال و فعالیت در زمان درست.
زمانی که در تحلیل روانشناختی فیلم the circle، به پسر و نوع فعالیت او در دایره نگاهی می اندازیم، متوجه می شویم که در تمام موقعیت ها، تصمیم درست را گرفته است. فعالیت بیش از حد، باعث می شود تا فرد برای دیگری تهدید شمرده شود و فعالیت به شدت کم، ارزشمندی فرد را برای جامعه کاهش می دهد. پسر هیچگاه با ارزشمندی اش، جایگاه دیگری را به خطر نمی انداخت (مانند: مرد اتئیست که تلاش می کرد برای ارزشمندی خود دختر را بازیگر فیلم های مستهجن قرار دهد) و همچنین برای کسب ارزشمندی، اخلاقیات را (که وسیله ای معتبر برای سنجش است) زیر سوال نمی برد.
بر اساس تحلیل روانشناختی فیلم the circle اگر بتوانیم در جامعه، ارزشمندی خود را مستقل از تضعیف جایگاه دیگران کسب کنیم و در عین حال، ابزار های معتبر جامعه را برای ارزشمندی خود زیر سوال نبریم، بالاترین و محکم ترین موقعیت را برای خود آفریده ایم؛ زیرا هیچ چیز برای گروه مانند یک عضو بی خطر و ارزشمند، دوست داشتنی نیست.