در ساعت های آغازین روز چهارم فوریه ۱۹۹۹ در شهر نیویورک،۴ پلیس مسلح ۴۱ بار به یک جوان سیاه پوست نامسلح به نام آمادو دیالو شلیک کردند. آمادوی ۲۳ ساله هیچ گونه سابقه مجرمانه ای نداشت؛ برای گذران زندگی در خیابان ها نوار های ویدیویی، دستکش و جوراب می فروخت؛ و با امید ورود به دانشگاه در دبیرستان درس می خواند. پیش از تیراندازی، یکی از ماموران پلیس او را با یک متجاوز جنسی تحت تعقیب اشتباه گرفته بود. هنگامی که وی برای نشان دادن کارت شناسایی دستانش را در جیب خود فرو کرده بود؛ به تصور مسلح بودن، هدف گلوله های مرگبار پلیس قرار گرفت.
این پیشامد هولناک تنها یکی از اتفاقات وحشتناکی است که به دلیل «پیشداوری» اتفاق افتاده اند. پیشداوری یکی از شایع ترین رفتار ها و یکی از خطرناک ترین آن هاست و برای همه ما اتفاق افتاده است. اما پیشداوری دقیقا چیست؟ روان شناسی اجتماعی در تلاش است که به این سوال ما پاسخ دهد. در این نوشتار ابتدا پیشداوری در روانشناسی اجتماعی را به اختصار معرفی می کنم، سپس دلایل بروز آن را بررسی کرده و در انتها به نقش وابستگی متقابل در کاهش آن می پردازم.
بخش های نوشتار
پیشداوری چیست؟
«پیشداوری در روانشناسی اجتماعی به عنوان نگرش منفی یا خصمانه نسبت به افراد حاضر در یک گروه، تنها بر اساس عضویت آن افراد در آن گروه تعریف می شود..» (آرونسون، ۲۰۱۶) این نگرش همانند بقیه نگرش های ما از ۳ عامل به وجود می آید: عامل شناختی که با اندیشه ها و عقایدمان سر و کار دارد؛ عامل عاطفی که به هیجان های ما می پردازد و عامل رفتاری که می تواند منجر به تبعیض شود. در ادامه به توضیح هر یک از این عامل ها می پردازم.
عامل شناختی
نوزاد آدمی زاد از بدو تولد در ذهن خود شروع به دسته بندی اشیا موجود در محیط اطراف می کند. این ساز و کار یکی از فرایند های مهم و طبیعی مغز می باشد. ما با قرار دادن فردی خاص در دسته ای خاص مشخص می کنیم که در آینده چه واکنشی نسبت به افراد همانند او داشته باشیم و چگونه با آن ها رفتار کنیم. حال اگر تنوع دسته های اطراف ما کمتر باشد؛ در ذهن خود اولویت بندی می کنیم. مثلا نوزادانی که تا ۳ ماهگی خود در یک محیط تک نژادی زندگی کرده اند؛ رنگ چهره نژاد خود را به عنوان یک اولویت در ذهن خود ثبت می کنند.
تصور قالبی
یکی از مهم ترین مفاهیم عامل شناختی، تصور قالبی می باشد. برای توضیح آن یک مثال می زنم. یک تبعه افغان، یک مکانیک و یک پرستار را تصور کنید. احتمالا در تصویر ذهنی شما شغل تبعه افغان کارگر ساختمان، جنسیت مکانیک مرد و جنسیت پرستار زن است. دلیل این ویژگی تصور شما، هنجار های فرهنگی جامعه تان است که منجر به فرآیندی به نام تصور قالبی می شود. در واقع تصور قالبی تعمیم دادن ویژگی های یکسان به اعضای یک گروه خاص بدون در نظر گرفتن تفاوت ها است.
عباراتی از قبیل اصفهانی ها خسیس اند، زنان احساسی اند ومجرد ها خوش گذران هستند، مثال هایی برای تصور قالبی است. تصور قالبی بر اساس پیش زمینه ذهنی شما می تواند مثبت یا منفی باشد. اگر از گروهی خوشتان بیاید، تصور قالبی شما نسبت به آن گروه مثبت خواهد بود و برعکس.
عامل عاطفی
عامل مهم دیگری که هم از عامل شناختی تاثیر می پذیرد و هم بر آن تاثیر می گذارد، عامل عاطفی است. هیجانات و عواطف همانند عینکی که بر چشم گذاشته می شود، دید ما را نسبت به جهان تغییر می دهند. هیجانات به صورت ناخودآگاه منجر به دید مثبت یا منفی نسبت به مسائل می شوند، بدون آن که لزوما استدلالی در کار باشد. همه ما تجربه بحث کردن با افراد متعصب را داریم. عبارت «نرود میخ آهنین در سنگ» توصیف کننده خوبی برای این موقعیت است.
گویی تعصب پرده ای به روی عقل می کشد و منطق را گرفتار زندان هیجانات می سازد. سرمایه گذاری عاطفی روی باور ها، باعث از دست دادن توانایی استدلال منطقی درباره آن ها می شود. این گزاره توجیه گر این است که چرا برخی از افراد باهوش، تحصیل کرده و روشنفکر، دیدگاه هایی متعصبانه، غیر منطقی و گاه غیر انسانی دارند.
عامل رفتاری
دو عامل شناختی و عاطفی، در نهایت رفتار ما را نسبت به گروه مورد نظر مشخص کرده و در صورت منفی بودن آن عوامل، رفتار ما نیز منفی خواهد بود و منجر به پدیده «تبعیض» خواهد شد. «تبعیض، رفتار منفی و آسیب زننده نسبت به اعضای یک گروه، صرفا به دلیل عضویت آن ها در آن گروه است». (آرونسون، ۲۰۱۶) تبعیض به شکل های مختلف و از شروع حیات آدمی وجود داشته است.
از دیرباز در تمدن های مختلف، اقلیت های دینی و نژادی مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند؛ «هولوکاست»، «آپارتاید»، جریان های مختلف برده داری و … برخی از مثال های بیشمار هستند. همانطور که اشاره کردم، تبعیض از شایع ترین و خطرناک ترین نمود های پیشداوری در روانشناسی اجتماعی است.
دلایل پیشداوری
برای پیشداوری در روانشناسی اجتماعی دلایل مختلف درون فردی و درون گروهی ذکر شده است. این دلایل به صورت متقابل بر روی هم تاثیر می گذارند. در ادامه به اختصار به توضیح برخی از آن ها می پردازم.
۱. قوانین هنجاری
برده داری از غیر انسانی ترین و البته کهن ترین سنت های بشر است. این سنت در جوامع مختلف علاوه بر تایید مردم، توجیه نوابغ را نیز به همراه داشته است؛ ارسطو، توماس آکویناس، فارابی و جان لاک، مثال هایی از این نوابغ هستند. شاید کمی عجیب باشد که سنتی که در جهان امروز وحشیگرانه تلقی می شود، در گذشته ای نه چندان دور، نه تنها کاملا عادی بلکه پسندیده و ضروری تلقی می شده است.
هنگامی که در جامعه ای انواعی از پیش داوری و تبعیض، خوب و هنجاری برداشت شوند، شاهد بالا رفتن میزان آن انواع تبعیض در آن جامعه خواهیم بود. در واقع هنجار ها چنان قدرتی دارند که اقشار مختلف جامعه را به تسلیم وادار می کنند. قشری برای توجیه هنجار جامعه اش دلیل فلسفی می آورد و قشری به سنت پدران خود متوسل می شود.
۲. سوگیری درون گروهی
دلیل دیگر پیشداوری در روانشناسی اجتماعی، سوگیری درون گروهی است. ما معمولا تمایل داریم با افرادی معاشرت کنیم که شبیه به ما باشند، مثل ما فکر کنند، مثل ما حرف بزنند، ارزش های یکسانی داشته باشند و … . در واقع مفهوم سوگیری درون گروهی به احساسات و نظرات مثبت ما نسبت به گروه خود و برتری دادن اعضای گروه خود نسبت به افراد خارج گروه اشاره دارد. این تمایل گاه منجر به تبعیض گروه صاحب قدرت نسبت به گروه های ضعیف تر می شود.
۳. همگنی برون گروهی
همگنی برون گروهی، یکی دیگر از دلایل پیشداوری در روانشناسی اجتماعی است. این مفهوم با مفهوم تصور قالبی رابطه نزدیکی دارد. در بسیاری از مواقع اعضای یک گروه، افراد خارج از گروه را بیشتر از واقعیت شبیه به هم می دانند و شباهت بین آن ها را در مقایسه با شباهت بین اعضای گروه خودشان، بیشتر در نظر می گیرند. واژه متداول «خارجی» که تمام افراد اهل کشور های دیگر، فارغ از نژاد ها و ملیت های گوناگونشان را در یک گروه قرار می دهد و جملاتی که با «خارجی ها» شروع می شود؛ حاکی از این مفهوم هستند.
۴. تعارض واقع گرایانه
دلیل دیگر پیشداوری در روانشناسی اجتماعی، تعارض واقع گرایانه است که این نظریه هوشمندانه، بیان می کند که محدودیت و ناکافی بودن منابع به تدریج منجر به درگیری بین گروه ها می شود. برای مثال در شرایط رکود اقتصادی و فقر، تنش و تعارض بین طبقات و قومیت های مختلف جامعه شدت می گیرد. به همین علت است که درگیری های قومیتی در کشور های توسعه یافته به شکل معناداری از کشور های توسعه نیافته کمتر است.
۵. سرزنش قربانی
دلیل دیگر پیشداوری در روانشناسی اجتماعی، سرزنش قربانی است که برای بیشتر انسان ها، دیدن رنج و عذاب هم نوعانشان بسیار ناراحت کننده و ترسناک است و تصور دچار شدن به وضعیت این افراد ذهن انسان را می آزارد. دیدن رنج بقیه آینه ای است بر بی عدالتی دنیا؛ گویی ما با دیدن رنج افراد به یاد می آوریم که چقدر خوش اقبال بوده ایم. پذیرش بی عدالتی جهان ـ که باعث ترس از آن می شود ـ و نقش شانس و اقبال در زندگی ـ که نشان می دهد آن چنان هم شایسته موقعیت خود نبوده ایم ـ کاری سخت و دشوار است.
خیلی از ما برای فرار از این بار و توجیه این وضعیت به سرزنش قربانی ها روی می آوریم. گویی حق فقرا بوده که فقیر باشند؛ وگرنه جهان چگونه منصفانه خواهد بود؟ سرزنش قربانی منجر به تبعیض نسبت به گروه مورد سرزنش خواهد شد.
چگونه پیشداوری کاهش پیدا می کند؟
نظریه ها و مفاهیم مختلفی جهت کاهش پیشداوری در روانشناسی اجتماعی مطرح شده اند. از نظر من اما مهم ترین و موثر ترین آن ها مفهوم وابستگی متقابل است. در ادامه آن را به اختصار توضیح داده و به کاربرد عملی آن در یک پژوهش هوشمندانه می پردازم.
وابستگی متقابل
برای کاهش پیشداوری در روانشناسی اجتماعی بین دو گروه، وابستگی متقابل دو گروه به هم، نقشی کلیدی ایفا می کند. وابستگی متقابل زمانی اتفاق می افتد که دو یا چند فرد یا گروه، برای رسیدن به هدفی مشترک به هم وابسته باشند. هدف مشترک، همدردی بیشتر را به همراه دارد و وابستگی به یکدیگر باعث افزایش اعتماد و شناخت بیشتر نسبت به فرد یا گروه مقابل خواهد شد. در واقع وقتی که ما برای هدفمان چاره ای جز اطمینان کردن نداشته باشیم، خود به خود نظرمان نسبت به فرد یا گروه مقابل مثبت تر خواهد شد.
پژوهش کلاس درس یکپارچه
کلاس های درس یکپارچه، می تواند یکی از موثرترین روش ها برای کاهش پیشداوری در روانشناسی اجتماعی باشد .«الیوت آرونسون» برای رفع درگیری بین دانش آموزان گروه های مختلف نژادی در مدارس، روشی به نام کلاس درس یکپارچه ابداع کرد. در این کلاس درس، دانش آموزان به گروه های ۶ نفره تقسیم شدند. هر یک از اعضای گروه بخشی از مطلب درسی را فرا گرفته و به بقیه اعضای گروه توضیح می دهد. دانش آموزان در این روش برای یادگیری تمام مطلب به تمام اعضای گروه وابسته خواهند بود. این شیوه کلاس باعث افزایش وابستگی متقابل و بهبود روابط بین دانش آموزان و همچنین پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ضعیف ترـ که معمولا از گروه های اقلیت نژادی بودند ـ شد.
کلام آخر
در این نوشتار سعی کردم به اختصار، مقوله پیشداوری در روانشناسی اجتماعی را به خوانندگان معرفی کنم. مهم ترین چیز اما، دانستن آن است که پیشداوری بسیار شایع و ناخودآگاه بوده و هیچ یک از ما از آن مصون نیستیم؛ حتی اگر خودمان متوجه آن نشویم. امید است که همگی بتوانیم تا حد توان از وجود پیشداوری در اذهانمان آگاه شده و از اثرات مخرب آن جلوگیری کنیم.