«ساعت سه و نیم بامداد، تازه بسته خوراکی را باز می کنم و کلید پخش را می فشارم، تا ادامه سریالی که دو روزی می شود آغازش کرده ام را تماشا کنم. اسیر عادت همیشگی ام، بینج واچینگ (binge watching) هستم و وقتی تماشای چیزی را آغاز می کنم، تا تمامش نکنم نمی توانم کار دیگری انجام دهم؛ انگار که چشم هایم را با چسب به صفحه نمایشگر چسبانده اند.»
شاید با خواندن این چند خط، آن میم معروف «من هم همین طور» به ذهنتان خطور کند! بله، اگر شما هم عادت دارید سریالی مثل فرار از زندان (Prison Break) یا مجموعه فیلمی مثل هری پاتر (Harry Potter) را پشت سر هم و بی وقفه تماشا کنید، مانند بسیاری دیگر درگیر بینج واچینگ هستید؛ اصلا بینج واچینگ چیست؟ امیدوارم این نوشتار بتواند به پرسش هایتان پاسخ دهد.
بخش های نوشتار
بینج واچینگ چیست؟
به طور کلی، تماشای چندین قسمت از سریال به طور پشت سر هم، بینج واچینگ (binge watching) نام دارد، اما به نظر می رسد که بینج واچینگ صرفا نشان دهنده رفتاری واحد و یکنواخت نیست؛ بلکه پدیده ای پیچیده با حداقل دو نمود است:
(1) تجربه ای بسیار ارزنده و لذت بخش که ممکن است در پاسخ به نیازها و خواسته های مختلف، به مشارکت تعمدی و هماهنگ تماشا کردن منجر شود (مثلا در دوران همه گیری کرونا و قرنطینه، بسیاری از افراد برای ارضای نیاز پیوندجویی و ارتباط گرفتن با دیگران شروع به بینج واچ کردن سریالی که آن زمان معروف شده بود، پرداختند)؛
(2) رفتار افراطی/ مشکل ساز که نه تنها با پیامدهای منفی، بلکه با طیفی از عوامل خطرساز مرتبط با استفاده ناکارآمد از فناوریها (به عنوان مثال، سن، انگیزه های سازگاری زیربنایی، تکانشگری، خودمختاری) و مشکلات مختلف سلامت روان نیز مرتبط است. این نمود می تواند مشابه اعتیاد به مواد مخدر باشد.
واژه شناسی
اولین استفاده از اصطلاح بینج واچینگ (binge watching) به سال 2003 بازمی گردد؛ اما این مفهوم تماشای چند قسمت از یک سریال به یک باره، در حدود سال 2012 محبوبیت پیدا کرد. تصمیم نتفلیکس (Netflix) در سال 2013 به انتشار تمام 13 قسمت فصل اول سریال خانه پوشالی (House of the Cards) به طور همزمان، به جای انتشار یک قسمت در هفته، سرآغاز دوره جدیدی از بینج واچینگ محتوای در حال انتشار را رقم زد.
در سال 2015، دیکشنری انگلیسی کالینز، «binge watch» را به عنوان کلمه سال معرفی کرد، و اضافه کرد که استفاده از این اصطلاح در سال 2014، دویست درصد افزایش یافته است.
عوامل دخیل در بینج واچینگ
با دیجیتالی شدن سریال ها، فرهنگ بیسابقه «همه چیز را می توان تماشا کرد»، بینندگان را به کنترل کننده فرآیند تماشا کردن هر چیزی تبدیل می کند و همین مورد، بینج واچینگ (binge watching) را به رفتاری فراگیر تبدیل کرده است. به همین دلیل است که این رفتار، عوامل مربوط به آن و انواع پیامدهایش، هم اکنون موضوع داغ پژوهش هاست.
ارتباط جنسیت و سن با بینج واچینگ
پژوهش ها نشان داده اند که بین جنسیت زن و مشارکت در بینج واچینگ ـ چه از نظر دفعات و طول جلسه های بینج واچینگ و چه از نظر از دست دادن کنترل بر تماشا ـ ارتباط مثبتی وجود دارد. به علاوه، سنین پایین تر ارتباط مثبتی با بینج واچینگ به طور کلی، دفعات بینج واچینگ و تماشای مشکل آفرین سریال ها داشته است.
ویژگی های روانشناختی و بینج واچینگ
به نظر می رسد درگیر شدن فرد در فرآیند بینج واچینگ (binge watching)، ناشی از این است که اولا فرد انتظار رخ دادن پیامدهای مختلفی را دارد و دوما انگیزه های لذت جویانه ای مثل سرگرمی و لذت، به طور آشکاری بر دیگر انگیزه های فرد غلبه می کند؛ یعنی گاهی روایت و خط داستانی سریال آن قدر جذاب و سرگرم کننده است که فرد صرفا از تماشای پشت سر هم آن، لذت وافری می برد.
پژوهشگران به این نتیجه رسیده اند که دلبستگی ناایمن، به علاوه توافق پذیری (agreeableness)، باوجدان بودن (conscientiousness) و گشودگی (openness) پایین، می توانند از جمله ویژگی های شخصیتی افرادی باشد که به بینج واچینگ روی می آورند. این افراد در مقابل، سطوح بالایی از روان رنجورخویی، نیاز به شناخت (درک و حفظ اطلاعات و روابط بین فردی) و هیجان خواهی را نشان می دهند. مهم تر از تمامی این ها، مرور پژوهش ها به شخصیت تکانشی افرادی که عادت به بینج واچینگ دارند، اشاره می کند.
سیستم عصبی و بینج واچینگ
هنگامی که تنظیمات پخش خودکار، بلافاصله قسمت بعدی را آغاز می کند و می توانید بفهمید در قلاب های نفس گیر داستان چه اتفاقی می افتد، مغزتان بازخورد مثبت دریافت می کند. این لذت فوری، شبیه به قمار است که حتی پس از یک برد بزرگ، راضی نمی شویم و می خواهیم به بازی ادامه دهیم؛ یا در این مورد، راضی به توقف تماشا کردن سریال پس از اتمام قسمت پنجم نمی شویم و می خواهیم به تماشای سریال ادامه دهیم!
در صورتی که به طور مکرر به بینج واچینگ (binge watching) بپردازیم، این چرخه به همراه عوارض جانبی آن می توانند به تغییرات ناسالمی در مغز و بدن منجر شوند، که در بخش های بعدی نوشتار بیشتر به آن خواهیم پرداخت.
به علاوه، بینج واچینگ عمدتا با تعمیق تجربه ـ و بنابراین تعامل ـ بینندگان در حین مشاهده، پشتیبانی می شود. همچنین با سطوح بالاتر لذت، حمل و نقل روایی (narrative transportation) و همانندسازی (identification) با شخصیتهای برجسته ای که تماشاگران با آنها روابط فرااجتماعی قدرتمندتری ایجاد می کنند، مرتبط است.
همانندسازی با شخصیت (های) سریال، منجر به ترشح هورمون عشق یا اکسی توسین و ایجاد پیوندی عمیق با آن شخصیت (ها) می شود. در سریال هایی مانند دروغ های کوچک بزرگ (Big Little Lies) که به شما امکان می دهند به یک رویداد از زاویه دید شخصیت های بسیار متفاوتی بنگرید، مطمئنا می توان شخصیتی پیدا کرد که بتوان با آن ارتباط برقرار کرده و در طول داستان همسفرش شد.
مغز ما بین فعال سازی واقعی و فعال سازی به دلیل رویدادهای خیالی، تمایزی قائل نمی شود. بینج واچینگ (binge watching) به معنای فعال سازی مغز به میزان بالا و مدت زمان طولانی تری است؛ به همین دلیل، مدت زمان بیشتری طول می کشد تا این فعالیت و درگیری، فروکش کند. به عنوان مثال، قسمتی از سریال که در آن یکی از شخصیت های محبوب قربانی می شود، سیستم عصبی سمپاتیک را تحریک می کند؛ تحریک این چنینی در سیستم عصبی ما واکنشی شبیه به از دست دادن واقعی عزیزمان ایجاد می کند و می تواند پیامدهایی همچون بی خوابی و برانگیختگی احساسات را به همراه داشته باشد، که در تداوم بینج واچینگ موثر هستند.
ترفندهای بسترهای پخش محتوای آنلاین
با ایجاد و افزایش بسترهای پخش محتوای آنلاین، جذب و حفظ مشتریان این خطوط خدماتی به امری حیاتی برای نتفلیکس و دیگر بسترهای مشابه تبدیل شد. روش نتفلیکس برای سوق دادن افراد به تماشای بیشتر، ترفندهای کوچک و بسیار ظریفی هستند.
به محض این که فیلم یا سریالی عرضه می شود، آن ها به سرعت شروع به کار می کنند و حتی بررسی می کنند که کدام تصویر شاخص، جذابیت بیشتری برای کاربران دارد! نتفلیکس همچنین با رسیدن به انتهای یک قسمت و تیتراژ پایانی، بلافاصله آن را کوچک کرده، به گوشه صفحه می برد و به طور خودکار قسمت بعدی را بارگذاری می کند.
چیزی که نتفلیکس را به خوبی متمایز می کند، این واقعیت است که آن ها قادرند به آزمون و خطای تعداد شخصیت ها و تعداد قوس های داستانی (story arcs) بپردازند. نتفلیکس می داند که افراد هرگز برنامه ای را از اواسط آن تماشا نکرده و همیشه از همان ابتدا شروع خواهند کرد. به همین دلیل است که سریالی همچون نارنجی مد جدید است (Orange Is the New Black) که حدود 40 بازیگر اصلی دارد، ساخته شد؛ تا بتوانید تجربه عمیق شدن مداوم هشت ساعته ای در یک سریال را داشته باشید، تا این که طبق روال معمول، آن را به هشت قسمت 60 دقیقه ای تقسیم کرده و در یکی از کانال های پخش تلویزیونی به تماشای آن بپردازید.
پیامدهای بینج واچینگ
با این که ممکن است از بینج واچینگ (binge watching) لذت ببرید یا آن را راهی مناسب برای کاهش استرس بدانید، ساعت ها چشم دوختن به صفحه نمایشگر چندان هم برای سلامتی تان خوب نیست.
پیامدهای جسمانی و روانشناختی بینج واچینگ
خوردن تنقلات ناسالمی مثل چیپس و پاپ کورن هنگام بینج واچینگ، آسان است و این می تواند باعث ایجاد الگوهای تغذیه ای ناسالم شود. بهتر است تنها یک بار ظرف خود را از این تنقلات پر کنید یا چیزی با ارزش غذایی بیشتر انتخاب کنید.
فدا کردن ساعت های خواب شبانه برای بینج واچینگ و تکرار این رفتار، می تواند باعث تنبلی و کند شدن عملکرد مغز در روز بعد شود؛ چرا که کیفیت خواب نیز کاهش می یابد؛ برانگیختگی شناختی قبل از خواب، می تواند نوعی عامل میانجی در این مورد باشد. نداشتن خواب کافی علاوه بر ایجاد احساس خستگی و عدم تمرکز، می تواند بر حافظه، خلق و خو، سیستم ایمنی، سلامت قلب و تعادل هورمونی ما تاثیر منفی بگذارد.
افرادی که به طور شدیدی به بینج واچینگ می پردازند، علائم آسیب شناسی روانی، همچون اضطراب (از جمله ترس از دست دادن فرصت ها)، افسردگی (که نقص در خودتنظیمی از جمله میانجی های اثرات آن است)، علائمی شبیه به اعتیاد و استفاده مشکل ساز از اینترنت را تجربه می کنند.
پیامدهای اجتماعی بینج واچینگ
اگر به طور منظم به بینج واچینگ (binge watching) بپردازید، ساعت هایی که به تنهایی سپری می کنید، افزایش می یابد و این می تواند به مشکلات سلامت روان منجر شود. برقراری تعادل بین زمانی که در تنهایی و تماشای سریال می گذرد و زمان سپری شده با عزیزان، کلید پرهیز از انزوای اجتماعی است.
الگوهای تماشای فیلم و سریال، به طور چشمگیری در طول اولین قرنطینه کوویدـ19 افزایش یافت. تماشای سریال ها با انگیزه های اجتماعی، به عنوان نوعی عامل محافظتی ظاهر شد؛ در حالی که به نظر می رسید بینج واچینگ (آن هم از نوع مشکل سازش) در قالب نوعی راهبرد تنظیم هیجانات ناسازگارانه در این شرایط عمل می کرد.
25 درصد افراد در مورد تماشا کردن یا نکردن یک سریال، دروغ گفته اند؛ زیرا بقیه در مورد آن صحبت می کردند. به نظر می رسد افراد نسبت به به روز بودن در مورد محتوا نوعی نگرانی را تجربه می کنند، که این افراد را به درگیری بیشتر در بینج واچینگ مجبور می کند.
با این وجود، اگر برای تماشای یک سریال وقت بگذاریم، به طور بالقوه ساعت ها فضا برای کار روی هیجان ها و روابطمان ایجاد می کنیم. برای نمونه، پس از شروع پخش جزیره عشق (Love Island) در سال 2019، تعداد زوج هایی که به دنبال مشاوره بودند، 41 درصد افزایش یافت.
سخن پایانی
حالا که می دانیم بینج واچینگ (binge watching) چیست، می توانیم ببینیم که خیلی به نفعمان نیست چنین رفتاری را ادامه دهیم. با این حال، این را هم می دانیم که انسان، بنده عادت است و دست کشیدن از هر عادتی، مخرب یا سازنده، از دشوارترین کارهاست! با این آگاهی، هنوز هم دست خودمان است که چه زمانی کلید توقف را بفشاریم، به تغییر فکر کنیم و دست به کار شویم.
«ساعت ده صبح همان روز است و نام وسایل صبحانه روی میز یادم نمی آید. چشمانم را روی هم می فشارم و تلاش می کنم بفهمم امروز، کدام روز هفته است؛ هنوز چند قسمتی از سریال باقی مانده است و انگار صدای یکی از شخصیت ها را می شنوم که مرا به سوی صفحه نمایشگر می خواند.
این نوای جادویی، با صدای اعلان پیامکی که برایم می آید، محو می شود. دوستم نوشته است: «ساعت دوازده، همون جا که دو روز پیش صحبت کردیم، منتظرتم». همین که این پیام یادآور را می خوانم و ذره ذره می فهمم چیست، شتابان به سوی کمد لباس هایم می دوم. می خواهم هر چه زودتر ببینمش و برایش از سریال جدیدم تعریف کنم!»