یکی از دردناک ترین لحظات زندگی هرکس، زمانی است که والدینش را از دست می دهد. کودکی را تصور کنیم؛ کودکی که آشنا ترین آغوش خود را جلوی چشمانش از دست می دهد و امن ترین پناهش مانند شن از میان انگشتانش فرو می ریزد؛ آن کودک چه می شود؟ در این نوشتار به رابطه حضور کودک هنگام کشته شدن والد و اختلال استرس پس از سانحه (Post-Traumatic Stress Disorder) (PTSD) می پردازیم.
بخش های نوشتار
نگاهی فراسوی آسیب: کودکی که کشتار والد را نظاره می کند
صحبتم را با تحقیقی از کارل مالمکیست (Carl P. Malmquist) آغاز می کنم. وی در این تحقیق شانزده کودکی را بررسی کرد که بین 5 الی 10 سال سن داشته و مرگ والد را با چشمان خود دیده بودند. بنا بر بررسی های بالینی، میزان آسیبی که این کودکان از مرگ والد خود تجربه کرده بودند نیز با یکدیگر برابری می کرد. هدف از این تحقیق، بررسی عواقب روانشناختی این نوع آسیب (Trauma)، با نگاهی به اختلالات و همچنین تاثیر این آسیب بر عملکرد شناختی و احساسی کودک بود.
پژوهشگران طی این تحقیق ذیل اختلالات اضطراب، به اختلال استرس پس از سانحه رسیده بودند. همچنین در این تحقیق، کودکان مختلفی بررسی شدند، کودکی که با پدرش در جنگل میان آتش گیر افتاده بود و یا کودکی که والدش توسط یک انسان دیگر کشته شده بود.
بر اساس نتیجه تحقیق درباره حضور کودک هنگام کشته شدن والد و اختلال استرس پس از سانحه، اختلال استرس پس از سانحه در کودکانی که والد را به دلیل یک شاخص انسانی (مانند شلیک، اعدام، قتل،…) از دست داده بودند، بسیار شدیدتر و طولانی تر تجربه می شود.
حضور کودک هنگام کشته شدن والد و اختلال استرس پس از سانحه: تعریف اختلال
به طور کلی اختلال استرس پس از سانحه در کودکان می تواند برای آن هایی بکار برده شود که با رویدادی آسیب زا (Traumatic) و یا ناراحت کننده مواجه شده اند و این سانحه بر روی ابعاد مختلف زندگی آن ها تاثیر گذاشته است. یکی از دلایل دیگر اینکه تشخیص این اختلال در کودکان سخت تر است، می تواند درک کمتر آن ها از واقعیت بیرونی (Reality) باشد.
در ادامه نیز می توان اشاره کرد که اختلال استرس پس از سانحه در کودک، بسیاری از مواقع به همراه افسردگی و یا اضطراب ظاهر می شود. اگر به کودک، کمک های روانشناختی ارائه نشود، ممکن است عواقب شدید بلندمدت ناشی از حضور کودک هنگام کشته شدن والد و اختلال استرس پس از سانحه، در آینده گریبان گیر او شود.
اهمیت توجه به اختلال استرس پس از سانحه در کودکان
زمانی که در ارتباط میان حضور کودک هنگام کشته شدن والد و اختلال استرس پس از سانحه عمیق تر می شویم، می بینیم که زمانی که کودکان طی یک سانحه انسانی، والدشان کشته می شود، نه تنها درگیر روند سوگواری می شوند، بلکه در محیط مراقبت کننده آن ها نیز تغییر عظیمی به وجود آمده است و یکی از ارکان اصلی (و یا زمانی که این والد، مادر است، رکن اصلی) محیط او توسط انسانی دیگر، کشته شده است. این واقعه موجب می شود تا ترکیبی پیچیده از آسیب و سوگواری به وجود بیاید و واکنش های آشفته و پیچیده مربوط به آسیب و همچنین سوگواری در هم آمیخته شده و آشفتگی بزرگتری را به وجود بیاورند.
حضور کودک هنگام کشته شدن والد و اختلال استرس پس از سانحه: عوارض اختلال استرس پس از سانحه در کودکان
عوارض اختلال استرس پس از سانحه در کودکان می تواند حالت های متفاوتی داشته باشند و خود اختلال استرس پس از سانحه تاثیرات عمیق تری در ابعاد زندگی کودک بگذارد؛ زیرا سطح روانی رشد نیافته کودکان و مرحله رشدی ای که در آن قرار دارند، خود موجب بروز رفتارها و عوارض متفاوتی از بزرگسالان می شود:
1) رفتارهای نامنظم
کودکان ممکن است بر خلاف بزرگسالان، که عواطفی مانند ترس، درماندگی، و یا وحشت را پس از سانحه تجربه می کنند، درگیر رفتارهای نامنظم و آشفته شوند.
2) تجربه مجدد سانحه
بدلیل حضور کودک هنگام کشته شدن والد و اختلال استرس پس از سانحه، کودکان دچار تجربه مجدد می شوند؛ مداوم تصور می کنند که در شرایط یکسان، رفتار متفاوتی انجام داده اند و یا خروجی ای متفاوت از مرگ والد رخ داده است. ممکن است کابوس های ترسناکی ببینند که هیچ محتوای بخصوصی ندارد.
کابوس
کودکان کابوس های متعددی مشاهده می کنند. این کابوس ها تنها زیرمجموعه ای از یک ترس بزرگ است؛ ترس بزرگی که قبل از به خواب رفتن کودک وجود دارد و ممکن است خود را در حالت ترس از تنها رفتن به یک اتاق تاریک نشان دهد.
در نتایج تحقیق کارل مالمکیست درباره حضور کودک هنگام کشته شدن والد و اختلال استرس پس از سانحه، بین 16 کودک، کابوس ها انواع مختلفی داشت. این کابوس ها می توانستند همان موقعیت سانحه با تغییرات کوچکی که منجر به خروجی ای متفاوت می شود بوده، یا صرفا یک کابوس وحشتناک باشند؛ کابوسی که در آن کودک از دست اشکال و افراد بدون صورت فرار می کند.
فلاش بک
فلاش بک به عنوان یکی از عوارض اصلی اختلال استرس پس از سانحه در بزرگسالان محسوب می شود. طی تحقیق انجام شده توسط کارل مالمکیست درباب حضور کودک هنگام کشته شدن والد و اختلال استرس پس از سانحه، مشاهده شد که کودکان نیز به طور متداول با افکار و تصاویر مربوط به سانحه دست و پنجه نرم می کنند. اگر چه این فلاش بک ها ممکن است در طول هر سوگواری ای رخ دهد، مشاهده خشونت و تجربه دوباره آن لحظه، می تواند جدا شدن از فلاش بک را برای کودک بسیار سخت تر سازد.
تصاویر مربوط به فلاش بک
تصاویر همراه با فلاش بک می تواند مربوط به محتوای سانحه بوده و یا صرفا تصاویری نظیر جای زخم های متعدد چاقو بر روی تن والد از دست رفته باشند. ممکن است آنقدر واقعی بنظر برسند که کودک تجاربی نظیر ترس و تعریق را از سر گذرانده و همچنین حواس فیزیکی متفاوتی را تجربه کند؛ یعنی دوباره بوی خون در مشامش پیچیده و یا صدای جیغ های سانحه در سرش تکرار شود.
زمان وقوع فلاش بک
در بررسی حضور کودک هنگام کشته شدن والد و اختلال استرس پس از سانحه، این فلاش بک ها برای کودکان، در زمان و مکان های غیر قابل پیش بینی ای رخ می دهند و عوامل معمولی ای می تواند فلاش بک ها را فعال کنند. بر اساس تحقیق کارل مالمکیست و نتایج بدست آمده، بعضی از این افکار مزاحم (Intrusive Thoughts) زمانی رخ می داد که کودک در کلاس نشسته بود و فعالیتی کاملا نامربوط از سانحه انجام می داد.
بررسی فیزیولوژیک فلاش بک ها
آدرنالین هورمونی است که تحت شرایط استرس زا، تولید شده و باعث آمادگی بدنی برای واکنش می شود. زمانی که استرس از بین می رود، سطح آدرنالین نیز کاهش می یابد. در رابطه با حضور کودک هنگام کشته شدن والد و اختلال استرس پس از سانحه، خاطرات حادثه سطح آدرنالین را بالا نگه داشته و باعث می شوند که کودک دچار فشار، بیقراری، ناتوانی در احساس راحتی و بیخوابی گردد.
علاوه بر این، هیپوکامپ قسمتی از مغز است که خاطرات را پردازش می کند. مقادیر بالای هورمون های آزاد شونده طی استرس (مانند: آدرنالین) ممکن است باعث جلوگیری از کارکرد طبیعی هیپوکامپ گردند. در نتیجه فلاش بک ها و کابوس ها ادامه پیدا می کنند؛ زیرا هیپوکامپ نمی تواند خاطرات حادثه را پردازش کند. اگر استرس از بین برود و سطح آدرنالین به حد طبیعی باز گردد، مغز قادر به ترمیم آسیب خواهد بود؛ آنگاه خاطرات ناراحت کننده پردازش خواهند شد و فلاش بک ها و کابوس ها از بین خواهند رفت.
3) اجتناب از رویداد
بر اساس حضور کودک هنگام کشته شدن والد و اختلال استرس پس از سانحه، کودکان از هر محرکی که آن ها را به سمت سانحه آسیب زا ببرد، دوری می جویند.
4) برانگیختگی بیش از حد
برانگیختگی یا گوش به زنگی، رابطه ای میان مدت زمان واکنش و تحریک پذیری فرد نسبت به محرک است. زمانی که برانگیختگی و یا به اصطلاح گوش به زنگی بیش از حد باشد، می تواند موجب شود که کودک به علت حساسیت بیش از حد، اذیت شود. این بر انگیختگی بیش از حد حتی ممکن است علائم فیزیکی ای نظیر معده درد،سردرد و… نیز ایجاد کند.
حالت تدافعی
در نتیجه برانگیختگی بیش از حد، کودک می تواند دچار حالت تدافعی شود. در حالت تدافعی، کودک نسبت به خطرات، حالتی آماده باش به خود می گیرد. این حالت نه تنها موجب افزایش اضطراب می شود بلکه موجب ناسازگاری کودک با همسالان و گوشه گیری او نیز می شود. علاوه بر این، حالت تدافعی حاصل از حضور کودک هنگام کشته شدن والد و اختلال استرس پس از سانحه، می تواند در آینده زمینه بسیاری از اختلالات شخصیتی باشد.
5) عوارض هیجانی اختلال استرس پس از سانحه بر کودک
بر خلاف بزرگسالان که در نتیجه اختلال استرس پس از سانحه، نسبت به رویداد های مثبت دچار فقر هیجانی و بی احساسی می شوند، کودکان بی حسی عاطفی کمتری نسبت به بزرگسالان نشان می دهند.
بنا بر رابطه میان حضور کودک هنگام کشته شدن والد و اختلال استرس پس از سانحه، کودکان ممکن است به جای دست و پنجه نرم کردن با عذاب وجدان و معطوف کردن خشم به خود، بنا بر روایت تنظیم شده از سانحه، یک خشم بیرونی نشان دهند. این خشم با سوالاتی نظیر «چرا والد من از بین همه؟» و «چرا این اتفاق باید رخ می داد؟» بروز می کند.
6) حضور کودک هنگام کشته شدن والد و اختلال استرس پس از سانحه: واپس روی رشدی
ممکن است واپس روی رشدی رخ دهد و کودک به رفتار هایی نظیر مکیدن انگشت و… برگردد. همچنین ممکن است در رشد زبانی کودک نیز تاخیر به وجود بیاید.
7) عوارض شناختی اختلال استرس پس از سانحه بر کودک
حضور کودک هنگام کشته شدن والد و اختلال استرس پس از سانحه در بعد شناختی کودک نیز می تواند تاثیر گسترده ای داشته باشد. می تواند دچار ناتوانی های یادگیری و یا گفتاری شود. همچنین زمانی که کودک ارزیابی منفی از سانحه داشته باشد و معتقد باشد بی عدالتی رخ داده است، مکانیسم های متفاوتی را به کار می گیرد:
- سرکوب افکار
- پردازش پراکنده داده های مربوط به سانحه (کودک ممکن است حس کند بسیار در درک این واقعه سردرگم است.)
- نشخوار فکری
حضور کودک هنگام کشته شدن والد و اختلال استرس پس از سانحه: عوامل موثر بر شدت اختلال استرس پس از سانحه
تاثیر میزان بی دفاعی، جنسیت، در معرض اولیه سانحه قرار داشتن کودک (در لحظه یا با فاصله زمانی کم، در معرض سانحه قرار گیرد) ، کمبود حمایت اجتماعی (که می توان این کمبود حمایت را در بعد کلانی نظیر حکومت نیز درنظر گرفت) و همچنین عواملی مانند اختلال پیشین را می توان در شدت ابتلا به اختلال استرس پس از سانحه مشاهده کرد. تاثیر این سانحه بر کودک، به او نیز وابسته است.
جنسیت و اختلال استرس پس از سانحه
در رابطه با حضور کودک هنگام کشته شدن والد و اختلال استرس پس از سانحه، تحقیقات متمرکز بر تفاوت جنسیتی و اثر آن در اختلال استرس پس از سانحه، نشان می دهد که دختران بیشتر ممکن است به اختلال استرس پس از سانحه دچار شوند. در مقابل، تاثیر سانحه در پسران معمولا به شکل اختلالات رفتاری (پرخاشگری و یا تخریبگری) ظاهر می شود.
سن و اختلال استرس پس از سانحه
زمانی که این کودکان در سنین پایین تر قرار دارند، ممکن است واکنشی از جنس پرخاشگری و یا تخریبگری داشته باشند و یا ممکن است بازی هایی مرتبط با سانحه ایجاد کرده و دائما همان بازی را تکرار کنند (بازی تکراری). به عنوان مثال ،کودکی که درگیر یک کشتار جمعی بوده است، ممکن است به طور مکرر آن حادثه را با اسباب بازی تکرار کند .
هنگامی که به حضور کودک هنگام کشته شدن والد و اختلال استرس پس از سانحه می پردازیم، می بینیم که زمانی که کودکان در سنین 8 الی 10 سالگی قرار دارند (سنی که در آن به مدرسه می روند)، می توانند درک بهتری از موقعیت داشته باشند و عواقب طولانی مدت این نوع آسیب را بهتر درک کنند. همچنین، این کودکان ممکن است توجه بیشتری به نقش خود در آن سانحه داشته باشند و در نتیجه آن، خشم خود را درونی سازی کرده و به خود معطوف کنند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که عذاب وجدان بیشتری گریبان گیر کودکان مدرسه ای می شود.
میزان در معرض بودن و اختلال استرس پس از سانحه
در رابطه با حضور کودک هنگام کشته شدن والد و اختلال استرس پس از سانحه، دو شرایط را می توان برای در معرض سانحه بودن (Trauma Exposure) در نظر گرفت:
- شرایطی که کودک هنگام وقوع قتل در کنار والد حضور داشته است و ناظر تمام موقعیت ها و لحظات بوده است.
- شرایطی که کودک همزمان و یا در یک بازه کوتاه زمانی با سانحه روبرو می شود. (زمانی که در کنار جنازه والد خود قرار دارد و تحت تاثیر عواملی نظیر خشونت و قتل قرار می گیرد.)
در هردو این شرایط، علائم اختلال استرس پس از سانحه می تواند متفاوت باشد.
قدم آخر: کمک به ترمیم حالت ذهنی کودک در اختلال استرس پس از سانحه
1) صحبت با بزرگسالان
در رابطه با حضور کودک هنگام کشته شدن والد و اختلال استرس پس از سانحه، صحبت با بزرگسالان می تواند کمک بسیاری به کودک کند تا شرایط ایجاد شده را درک کند. البته باید در نظر گرفت که این صحبت باید بسیار ظریف باشد و به هیچ عنوان کلیشه های فرهنگی و اجتماعی در آن وجود نداشته باشد. این صحبت باید فرصتی برای ابراز کودک باشد و دستکاری یا سرکوب کردن افکار کودک (مثال: مادرت را خدا پیش خودش برده زیرا او را خیلی دوست دارد و تو هم باید راضی باشی!) می تواند اثرات منفی عمیقی بگذارد.
در عین حال یک مکالمه مناسب و صمیمی، می تواند کارکرد های مثبت متعددی داشته باشد:
تثبیت واقعه در ذهن کودک
این صحبت می تواند کمک کند تا واقعه در ذهن کودک تثبیت شود و فراموش نشود. زمانی که واقعه فراموش می شود یا به زبان بهتر در ناخودآگاه ته نشین می شود (چرا که ما هیچ چیز را فراموش نمی کنیم)، تاثیرات آسیب کنترل نشده و می توانند اثرات مخربی از طریق ناخودآگاه بر کودک بگذارند.
تصحیح سو برداشت ها
سوء برداشت های بسیاری ممکن است بدلیل حضور کودک هنگام کشته شدن والد و اختلال استرس پس از سانحه رخ دهد؛ مخصوصا در شرایطی که اطلاعات متناقض و فریب دهنده از هر سمت هجوم می آورند. این سو برداشت ها می تواند فردی باشد (کودک خود را مقصر بداند و عذاب وجدان و افسردگی شدید در او پدیدار شود) و یا می تواند اجتماعی باشد.(کودک شرایط اجتماعی را مقصر بداند و مستعد اختلالاتی نظیر ضداجتماع و… شود.)
ترجمه واقعه
با توجه به حضور کودک هنگام کشته شدن والد و اختلال استرس پس از سانحه، صحبت با بزرگسالان می تواند به کودک کمک کند تا واقعه را برای خود ترجمه کند و آن را بهتر متوجه شود.
مدیریت عواطف
زمانی که کودک با دیگران از جمله بزرگسالان درباره تجربه آسیب زا صحبت می کند، احساسات خود را بهتر مدیریت می کند و آن ها را منظم می گرداند.
پیشنهاد راهکار
اگر بدلیل حضور کودک هنگام کشته شدن والد و اختلال استرس پس از سانحه، با او صحبت شود، او می تواند از روش ها و راهکارهای مناسب برای کنار آمدن با این واقعه استفاده کند تا در آینده به رفتار های مخرب (نظیر خودزنی، اعتیاد به مواد مخدر و الکل در آینده، و…) سوق داده نشود.
2) نقاشی
بنا بر حضور کودک هنگام کشته شدن والد و اختلال استرس پس از سانحه، همانطور که در ابتدا اشاره شد، کودکان معمولا از هر گونه محرکی که آن ها را به سمت سانحه ببرد، دوری می جویند؛ اما در عین حال یکی از علائم اختلال استرس پس از سانحه را می توان نقاشی های مداوم کودک از سانحه با خروجی های متفاوت دانست. می توان نقاشی را در راستای کمک به کودک به کار گرفت و کارکرد های متعددی از فواید نقاشی به عمل آورد:
کاهش دادن تقاضای های ادراک شده توسط کودک
در بسیاری از فرهنگ ها، کودک احساس می کند که نباید به این واقعه اشاره کند (تقاضای اجتماعی ادراک شده) و هرگونه نزدیک شدن به سانحه را ممنوع و غیرمجاز می داند. اگر این بستر فرهنگی را نیز نادیده بگیریم، حتی اگر هیچ توصیه و خواسته ای مبتنی بر سکوت نباشد، به دلیل سکوت بزرگسالان درباره سانحه، کودک ممکن است سکوت آن ها را تقاضایی برای سکوت خود ترجمه کند و صحبت کردن راجع به سانحه را، زیر پا گذاشتن یک قول بداند.
در رابطه با حضور کودک هنگام کشته شدن والد و اختلال استرس پس از سانحه، زمانی که پای نقاشی به میان می آید، تقاضاهای اجتماعی ادراک شده از جانب کودک کمرنگ تر شده است. کودک احساس راحتی بیشتری می کند تا زمانی که بنا باشد با حرف زدن، خود را ابراز کند.
تسهیل بازیابی سانحه
در رابطه با حضور کودک هنگام کشته شدن والد و اختلال استرس پس از سانحه، نقاشی می تواند در بازیابی سانحه کمک کند و کودک ممکن است در حین نقاشی، ابعاد و جنبه هایی از سانحه را به خاطر بیاورد که آن ها را به فراموشی سپرده شده بود.
تنظیم روایت
بنا بر حضور کودک هنگام کشته شدن والد و اختلال استرس پس از سانحه:، کودک می تواند به کمک نقاشی روایت های خود را از سانحه نظم بخشد و تعریف بهتری از سانحه ارائه دهد.
نتیجه گیری
بنا بر حضور کودک هنگام کشته شدن والد و اختلال استرس پس از سانحه، می توان تفاوت میان حضور بزرگسال تا حضور کودک هنگام کشته شدن والد و اختلال استرس پس از سانحه را مشاهده کرد. کودکان بدلیل مراحل ناتمام رشدی، از حساسیت بالاتری برخورددارند و احتمال فرار آن ها به مکانیسم های انکار و سرکوب، بخاطر درک نکردن واقعیت و فشار های اجتماعی ادراک شده، بیشتر است.
هیچ چاره ای نیست جز اینکه وارد دنیای کودکان شویم؛ در نقاشی ها با آن ها کندوکاو کنیم و با صحبت های ساده و صمیمی، آن ها را به دنیای واقعی، که روزی بزرگترین آسیب را به آن ها زده است، برگردانیم.