بخش های نوشتار
مقدمه
طرد شدن درد دارد! این تجربه زیسته بسیاری نه، همه ما انسان هاست. در واقع تکامل برای تضمین تداوم زندگی جمعی و ارتباطی انسان ها، تجربه طرد شدن را روی سیستم درد فیزیکی سوار کرد تا هنگام گسستن پیوندهای اجتماعی، با سیگنال درد به ما هشدار دهد و از این طریق از محرومیت دسترسی به منابع و حمایت اجتماعی جلوگیری کند و بتواند عامل بقای انسان در طول هزاران سال باشد.
اما همانطور که تجربه زیسته مان بر دردناک بودن طرد شدن گواهی می دهد، همه طرد شدن ها را دردناک نمی داند. چرا همه طرد شدن ها برایمان دردناک نیستند؟ ورود «ذهنی سازی» به این معادله می تواند یکی از دلایل احتمالی این اتفاق باشد. در این نوشتار به بررسی نقش شبکه ذهنی سازی در احساس طردشدگی پرداخته و یکی از شواهدی را که بیانگر نقش احتمالی شبکه ذهنی سازی در «طرد شدن» است، معرفی می کنم.
طرد شدن، دردناک اما بقابخش
تکامل همکاری را به طبیعت انسان گره زد و از انسان موجودی اجتماعی ساخت (در این باره از اینجا بیشتر بخوانید). پیوند میان انسان با دیگران، به گونه ای در طبیعت انسان جا خوش کرد که نیاز به ارتباط با دیگران از نظر اهمیت با نیازهای اولیه در یک طبقه جای گرفت.
اما آن سوی اهمیت برقراری ارتباط با دیگران، اهمیت یافتن از دست ندادن ارتباطات برقرار شده است؛ و سوار شدن تجربه طرد شدن بر روی سیستم درد فیزیکی در طول تکامل، شاهدی بر این گزاره است. در حقیقت، این سیم پیچی مغزی باعث می شود هنگام گسستن پیوندهای اجتماعی، دردی کاملا واقعی و مشابه با درد جسمانی را تجربه کنیم و هنگام طرد شدن، زنگی در گوشمان از طریق این احساس درد به صدا در بیاید.
درد طرد اجتماعی، تاثیرپذیر از درک نیت افراد
طرد شدن همیشه هم آزار دهنده نیست. برای مثال:
- هنگامی که بدانیم بی اعتنایی شریک عاطفی مان به این دلیل است که اخیرا دوست صمیمی خود را از دست داده، تعبیری که از این بی اعتنایی و طرد شدن داریم اصلاح می شود و این طرد شدن به ما صدمه نمی زند.
یا
- هنگامی که بدانیم پاسخ نگرفتن از یک فرد بعد از گذاشتن پیغام های متعدد، به دلیل سرشلوغی وی است، تعبیری که از این پاسخ نگرفتن و طرد شدن داریم اصلاح می شود و این طرد شدن به ما صدمه نمی زند.
در واقع، منطقی است که درد طرد اجتماعی تا حدودی به درک نیت افرادی که ما را طرد می کنند بستگی دارد و پردازش وضعیت روانی فرد مقابل هنگام طرد شدن، می تواند مانع به صدا در آمدن زنگ خطر مغز شود.
درد جسمانی هم!
درک نیت افرادی که ما را طرد می کنند، تنها بر درد دوستی یا طرد شدن اثرگذار نیست. این در مورد درد جسمانی هم صادق است. نوشته حسین حائریان می تواند به خوبی قدرت اثرگذاری نیت افراد بر روی درد جسمانی را نشان دهد:
«تو مدرسه فقط اون می دونست ساق پای راستم زخم شده… اون تنها کسی بود که جای زخمم رو بلد بود. چند روز بعد از این اتفاق با دوستم بحثمون شد! یادم نمیاد سر چی! یادم نمیاد کی مقصر بود! فقط یادمه زنگ ورزش بود و داشتیم فوتبال بازی می کردیم، وسط فوتبال وقتی داشتم شوت می زدم، با کف پا اومد ساق پای راستم رو زد. کاری به توپ نداشت. اومد که زخمم رو بزنه! زخمم دوباره تازه شد دوباره درد و درد و درد…»
در حقیقت، همانند درد طرد شدن، زمانی زخم روی زخممان گذاشته می شود و درد جسمانی مان شدیدتر می شود، که بفهمیم درد ما عمدا توسط شخص دیگری ایجاد شده است.
نقش شبکه ذهنی سازی در احساس طردشدگی
حال می خواهم از ذهنی سازی دعوت کنم تا در صحنه حاضر شود. البته، هنگامی که داشتم از درک وضعیت روانی فرد مقابل و درک نیت افراد صحبت می کردم، همان موقع هم ذهنی سازی وارد شده بود! در واقع، ذهنی سازی همان فرآیند تفکر و تلاش برای درک افکار و احساسات دیگران است (برای آشنایی بیشتر با ذهنی سازی، اینجا کلیک کنید).
همانطور که پیش تر نشان داده شد، میان تجربه درد طرد اجتماعی و ذهنی سازی، ارتباطی منطقی وجود دارد و نقش شبکه ذهنی سازی در احساس طردشدگی به طور منطقی احساس می شود؛ اما با این حال تحقیقات کمی مستقیما نقش شبکه ذهنی سازی در احساس طردشدگی را بررسی کرده اند. البته، محققان از چند مسیر غیر مستقیم شواهدی را برای بررسی نقش شبکه ذهنی سازی در احساس طردشدگی به دست آورده اند که در ادامه به مرور یکی از آنها می پردازم.
یک شاهد غیر طبیعی
اگر نقش شبکه ذهنی سازی در احساس طردشدگی و تجربه طرد اجتماعی نقشی کلیدی باشد، اختلال در شبکه ذهنی سازی باید با ناهنجاری در واکنش به طرد همراه باشد و می بایست افراد مبتلا به «اختلال در شبکه ذهنی سازی» در مواجه با طرد اجتماعی واکنشی غیر طبیعی از خود نشان دهند.
به همین خاطر به بررسی واکنش به طرد اجتماعی در افراد مبتلا به دو اختلال بالینی که نقص قابل توجهی در استنباط حالت عاطفی و روانی دیگران دارند، می پردازم.
شاهد اول، اسکیزوفرنی
«اسکیزوفرنی» اغلب با علائمی مثل هذیان ها و توهمات مرتبط با محتوای اجتماعی همراه است که منجر به ایجاد مشکل در تعاملات اجتماعی می شوند و باعث می شوند هنگامی که تهدیدی در محیط وجود ندارد، بیمار تهدیدی را ادراک کند.
fMRI مغز افراد مبتلا به اسکیزوفرنی در یک فعالیت دست دادن مجازی که شامل دو موقعیت طرد شدن و پذیرفته شدن بود، فعالیت کمتر شیار گیجگاهی فوقانی خلفی (pSTS) و فعالیت بیشتر قشر پیش پیشانی شکمی (vmPFC) را در طول طرد شدن نشان داد، یعنی همان مناطقی که در ذهنی سازی درگیر است.
به علاوه، افراد مبتلا به اسکیزوفرنی در این مطالعه احساس طرد شدن بیشتری را در موقعیت «پذیرش» نسبت به گروه کنترل گزارش کردند اما در احساس طرد شدگی در موقعیت طرد واقعی تفاوتی بین دو گروه وجود نداشت.
با توجه به این نتایج، پاسخ دهی عصبی غیر طبیعی در مناطق ذهنی سازی در افراد با اختلال اسکیزوفرنی دیده می شود و ناتوانی این افراد در تشخیص و تفسیر دقیق نشانه های اجتماعی ممکن است باعث واکنش احساسی ضعیف، هنگام طرد واقعی و واکنش احساسی شدید در غیاب طرد واقعی بشود، که این مسئله تاییدی بر نقش شبکه ذهنی سازی در احساس طردشدگی به صورت بالقوه است.
شاهد دوم، اوتیسم
یکی از ویژگی های اصلی «اوتیسم»، اختلال در تعاملات اجتماعی است که شکل گیری و حفظ ارتباطات را با مشکل مواجه می کند. مطالعه ای گزارش داده است که کودکان مبتلا به اوتیسم تشخیص می دهند که از دوستی ها و فعالیت ها کنار گذاشته می شوند، ولی لزوما این طرد را طوری درونی سازی نمی کنند که روی حالت های احساسی شان تاثیر بگذارد و در مجموع غم و درد کمتری را موقع طرد شدن و تنهایی احساس می کنند.
مطالعه دیگری چگونگی اختلال تجربه طرد بین نوجوان های سالم و نوجوان های مبتلا به اوتیسم را از طریق سایبربال بررسی کرد و نشان داد که هیچ کاهشی در خلق و خوی نوجوان های مبتلا به اوتسیم بعد از بازی دیده نمی شود؛ با وجود اینکه سطح اضطراب و پریشانی آنها در طول بازی مشابه با نوجوان های سالم بود (سایبربال یک بازی پرتاپ توپ مجازی است. از اینجا بیشتر درباره سایبربال بخوانید).
تصویربرداری های عصبی هم نشان داده اند که افراد مبتلا به اوتیسم پاسخ دهی عصبی کمتری در مناطق مرتبط با پریشانی اجتماعی به خصوص قشر کمربندی قدامی شکمی (vACC) دارند. فراتحلیل های انجام شده در این زمینه نیز با کاهش حساسیت افراد مبتلا به اوتسیم به طرد اجتماعی، هم در بعد پاسخدهی عصبی بی درنگ و هم در بعد ماندگاری احساسات مرتبط با طرد، سازگاری دارند.
سخن آخر: من را بکش، اما با نیت خوب!
هنگامی که طرد می شویم و رفتار سرد، بی روح و بی علاقه دیگران را می بینیم، از خود می پرسیم چرا آنها بدین گونه رفتار می کنند؟ چرا من را دوست ندارند؟ چنین سوالاتی می تواند ما را به این نتیجه نامطلوب برساند که چیزی در مورد ما وجود دارد که برای دیگران ناخوشایند است.
بر اساس چنین تجربه زیسته فراگیری هنگام طرد شدن، می توان گفت که نقش شبکه ذهنی سازی در احساس طردشدگی ذاتی است و درد و آسیب طرد شدگی، ذاتا با ذهنی سازی یا تعبیر ما از افکار و احساسات دیگران گره خورده است. از این رو برای ما تنها ظاهر رفتار دارای اهمیت نیست، بلکه نیت پشت رفتار نیز برایمان بسیار مهم است و در خلوتمان پیرامون این مساله که «آنچه مرا کشت، چرا مرا کشت؟» می اندیشیم.
همسو با چنین تجربه زیسته ای، شواهد پژوهشی نقش شبکه ذهنی سازی در احساس طردشدگی را نشان داده اند و موید این مساله بودند که اختلال در شبکه ذهنی سازی با ناهنجاری در واکنش به طرد همراه است. با این حال به نظر می رسد که درک و پردازش طرد به مانند درد جسمانی، تنبیه تکامل در جهت یادگیری برای ایجاد و حفظ پیوندهای اجتماعی باشد، که بدون آن ما از دردهای به مراتب بیشتری نسبت به طرد شدن رنج خواهیم برد.