در نوشتار حاضر به بررسی شاخه بهداشت روان اجتماع (community mental health)، به عنوان شیوه مداخله اجتماع محور در جهت حفظ بهزیستی و سلامت روان اعضای جامعه، به خصوص افراد درگیر با مسائل جدی روانشناختی، خواهیم پرداخت. بهداشت روان اجتماع، محورهایی همچون حمایت جوامع ازافراد با مشکلات سلامت روان، بررسی تجربه شان از دریافت درمان های روانپزشکی، شرایط اجتماعی زندگی (از نظر وضعیت اشتغال و محل سکونت)، خدمات در دسترس، سیاست گذاری های اجتماعی و شیوه ی انجام پژوهش ها درباره این جمعیت به خصوص را، شامل می شود.
تمرکز اصلی این نوشتار بر تجارب اجتماعی ناشی از اختلالات روانی است. می دانیم که اختلالات جدی روانشناختی مانند اسکیزوفرنیا، علاوه بر مختل کردن کارکردهای شخصی فرد، بار سنگینی بر دوش جامعه هم می گذارند. از آن جایی که جامعه ممکن است بخشی از علل ایجاد این مشکلات باشد، می توان آن را به عنوان بخشی از راه حل نیز در نظر گرفت.
بخش های نوشتار
تاریخچه رشته بهداشت روان اجتماع
به لحاظ تاریخی، افراد با مشکلات شدید سلامت روان به جهت بهبود در محیط های بیمارستانی بستری می شدند و عمدتا با روش های درمانی غیرانسانی مواجه بودند. در سال های 1950 و 1960 میلادی بود که تعداد قابل توجهی از بیماران بستری به دنبال سازمان زدایی مراکز بیمارستانی، بار دیگر به جوامع بازگشتند؛ اما عدم برخورداری جوامع از منابع حمایت کافی برای این جمعیت، سبب شد آن ها بیش از پیش در معرض مشکلاتی همچون فقر، مشکلات سکونت، فقدان موقعیت های شغلی، تبعیض و انزوای اجتماعی قرار بگیرند.
با رشد و توسعه شاخه بهداشت روان اجتماع، به تدریج افراد درگیر با مشکلات سلامت روان، به دنبال ایجاد جنبش هایی بودند تا جامعه را از نیازهای واقعی خود آگاه کنند و تبعیض ها را به حداقل برسانند.
توانمند سازی (empowerment)
بسیاری از افرادی که برچسب اختلالات روانی مختلف را بر دوش می کشیدند، تلاش کردند با صورت بندی تجارب زیسته شان از اختلال روانشناختی در قالب اصطلاحات مخصوص به خود، روایت های غالب فرهنگی درباره مشکلات سلامت روان را به چالش بکشند و برای ایده جایگزینی که در سر داشتند، مفهوم جدیدی را به نام بازتوانی (recovery) معرفی کردند که چه به لحاظ شخصی و چه اجتماعی و سیاسی، افراد را به سمت توانمندی سازی هدایت می کرد. اصطلاح «بازتوانی» به معنای فرآیند فردی کشف دوباره یک هویت جدید، کسب خودمختاری، توانمندسازی در مسیر زندگی، مشارکت کردن و نقش داشتن فعال در جامعه است.
بیشتراز بیست سال قبل، روانشناس جامعه، جولیان راپاپورت (1992) که منتقد سیستم ارائه خدمات در آن دوره بود، این ادعا را مطرح کرد که جنبش بهداشت روان اجتماع در آن دوره، به دلیل تمرکز بیشتر بر خود فرد و تلاش برای کاهش علائم بیماری، مواضع کنونی جامعه را تقویت کرده و به جای ارتقای توانمندی مراجعین، قدرت را از آن ها گرفته است. در همین جهت معمولا به درمانگران به عنوان منبع اصلی کمک نگاه شده و به جای پیشگیری یا مداخلات اجتماعی، عمده تاکید بر درمان فردی بوده است. وراپاپورت به این طریق از مرگ و ضرورت رستاخیز دوباره رشته بهداشت روان اجتماع، سخن گفت.
با پیدایش جنبش هایی برای احیای حقوق افراد با اختلالات روانشناختی شدید، به تدریج « بیماری و اختلال» به عنوان موضوع اصلی کنار رفت و بر بازتوانی (recovery) تاکید بیشتری شد. به مرور محدودیت های مداخلاتی بهداشت روان اجتماعی، مورد توجه قرار گرفت و نیاز به تغییر در سیستم سلامت روان پررنگ تر شد.
ارتباط با روانشناسی اجتماع (community psychology)
روانشناسی اجتماع در روزهای اولیه خود، پیوند بسیار نزدیکی با بهداشت روان اجتماع داشت. در میانه دهه 60 میلادی، بسیاری از روانشناس های اجتماع، در حیطه روانشناسی بالینی آموزش دیده بودند، ولی این آموزش چندان مدل کارآمدی برای ارائه خدمات بهداشت روان به شمار نمی رفت. برای غلبه بر این محدودیت، نیازبه وجود رویکردهای جدیدی در حیطه بهداشت روان اجتماع بیشتربه چشم آمد، رویکرد هایی که تمرکز اصلی شان بر پیشگیری، بهره بردن از افراد یاری رسان غیر حرفه ای، ایجاد محل های سکونت خاص به دنبال خروج افراد از بیمارستان های روانی و دیگر روش های خودیاری بود.
مفاهیم کلیدی روانشناسی اجتماع
در ادامه با چندین مفهوم کلیدی و مهم در روانشناسی اجتماع آشنا خواهیم شد:
ارزش های بنیادین
از جمله این ارزش ها می توان به خودمختاری، مراقبت و همراهی، احترام قائل شدن برای تفاوت ها و البته عدالت اجتماعی، اشاره کرد.
بافتار و زمینه اجتماعی
پررنگ کردن مفهوم بافتار و زمینه اجتماعی و همچنین چشم انداز بوم شناختی (ecological)، که درباره ارتباطات متقابل انسان و محیط پیرامون او است. بوم شناسی اجتماعی (Social ecology)، چارچوبی چند لایه و بسترمند است و در مقابل رویکردهای فردگرایانه قرار می گیرد.
توانمندسازی و مشارکت شهروندی
راپاپورت (1981) توانمندسازی را چنین تعریف می کند: «فرآیندی که مردم، سازمان ها و جوامع از طریق آن به نوعی تسلط و کنترل بر حیات خود می رسند.» در قدم اول، آگاه شدن از پویایی های قدرت در روابط ذی نفعان سیستم سلامت روان، برای فهم هر چه بهتر این اصطلاح ضروری است.
برای مثال در یک مکان آموزشی یا درمانی مشاهده می کنیم که افراد متخصص در مقابل مراجعان، سهم بیشتری از توزیع قدرت را دراختیار دارند؛ از لحاظ تاریخی نیز مصرف کنندگان خدمات درمانی عمدتا نقش چندانی در خروجی سیاست گذاری ها درباره وضعیت زیست خود نداشتند. در چنین شرایطی، تغییر اساسی زمانی رخ می دهد که مراجعان نیز به نسبت فرد متخصص، سهم متناسبی از قدرت را در اختیار داشته و بتوانند در تصمیم گیری درباره اموری که تاثیر مستقیمی بر زندگی شان دارند، مشارکت کنند.
حمایت اجتماعی
از آنجایی که سیستم سلامت روان سنتی تنها به دریافت خدمات درمانی حرفه ای تاکید دارد، روانشناسی اجتماع به این نتیجه رسید که دریافت حمایت اجتماعی از جانب اعضای خانواده و شبکه دوستان نیز در بهزیستی افراد نقش مهمی دارد. در همین راستا به اهمیت حمایت از سوی همتایان (نزدیکان و افراد پیرامون ما که شرایطی مشابه با ما دارند) به عنوان یک منبع مهم برای خودیاری، پرداخته شد.
همکاری و مشارکت
روانشناسان اجتماع می توانند از طریق همکاری و مشارکت با شبکه متنوعی از ذی نفعان، به حل مشکلات اجتماعی بپردازند. چشم انداز روانشناسی اجتماع، نوعی حل مسئله جمعی است که در آن هر یک از اعضا، می تواند نظر خود را ابراز نموده و حل بخشی از مشکل را بر عهده گیرد.
تمرکز بر نقاط قوت
توجه به نقاط قوت مراجعین، آخرین اصل در روانشناسی اجتماع است که به آن اشاره می کنیم و در نقطه مقابل وضعیتی قرار می گیرد که تنها به نواقص و عیوب توجه می شود (مانند مدل پزشکی بیماری روانی). استفاده از مفهوم «بازتوانی» به جای قراردادن برچسب اختلال بر روی افراد، روش موثرتری برای توجه به نقاط قوت مراجعین به نظر می رسد.
جمع بندی
در این نوشتار سعی شد با بررسی کتاب «روانشناسی اجتماع و بهداشت روان اجتماع»، شرح مختصری از ماهیت، ارزش های زیربنایی و تاریخچه رشته بهداشت روان اجتماع، به دست دهیم. تغییرات دگرگون ساز که مشخصه این رویکرد است، در نقطه مقابل مدل متخصص گرایی قرار می گیرد و از طریق برهم زدن سلسله مراتب قدرت، سبب احیای حق مشارکت مراجعین در تعیین نتایج درمانی ای می شود که تاثیری مستقیم بر کیفیت زندگی شان دارد. پیشنهاد می شود در صورت علاقمندی به موضوع مطرح شده، نوشتار «فراتر از فرد: عدالت اجتماعی در روانشناسی» را نیز مطالعه کنید.
Shhb
بسیار عالی ، مفید و آموزنده بود … با تشکر گروه مانگ