ارتباط موثر والدین با فرزندان همچون طنابی است که هرچه گره هایش محکم تر باشد، پیوند قوی تری را به وجود می آورد. داشتن یک رابطه محبت آمیز و البته سالم بین والدین و کودکان، احساس امنیت که یکی از نیازهای اساسی در کودک است را تامین می کند. این ارتباط عاطفی درست، تضمین کنده رابطه ای سرشار از درک و حمایت و امنیت است.
در این نوشتار، نکات مهمی که باعث محکم تر شدن و ارتباط موثر والدین با فرزندان می شود را با توجه تحقیقات انجام شده در روانشناسی، تفکیک کرده و توضیح خواهم داد. همچنین سوالاتی که ممکن است حول محور تقویت رابطه عاطفی به وجود بیاید را، در این نوشتار بررسی خواهم کرد.
بخش های نوشتار
3 راه مهم و اساسی برای تقویت ارتباط موثر والدین با فرزندان
1-بازی کردن با کودک
یکی از بهترین راه ها برای برقراری ارتباط موثر والدین با فرزندان، این است که با یکدیگر به زبانی ساده، خوش بگذرانید. کودکان مهارت های مهم زندگی را از طریق بازی یاد می گیرند. با بازی، آن ها را تشویق کنید تا روی مهارتها و آداب اجتماعی خوب کار کنند؛ برای مثال یاد بگیرند که چگونه شکست در بازی را با مهربانی بپذیرند و یا نوبت را در بازی ها رعایت کنند.
تحقیقات نشان می دهد که کودکان، دامنه توجه، مهارت های اجتماعی، خلاقیت، توانایی پردازش احساسات دیگران و خودشان و توانایی های فکری خود را از طریق بازی توسعه می دهند. بازی اغلب راهی سریع تر برای یادگیری چیزهایی است که اصولا آموزش آن به بچه ها کاری سخت و حتی زمانبر است.
علاوه بر این، بازی با کودکتان این فرصت را به او می دهد که شما را به عنوان یک متحد، دوست و همراه ببیند، نه حریفی که دائماً به او دستور می دهد. به بیانی دیگر، بازی کردن سبب می شود که کودک، شما را در کنار خودش ببیند نه روبه روی خودش!
نکات بازی کردن برای ارتباط موثر والدین با فرزندان
1. قبل از شروع یک بازی، مطمئن شوید که کودک شما واقعاً به آن علاقه دارد. وارد کردن کودکان به فعالیت هایی که برخلاف میل آن هاست، می تواند باعث ایجاد تنش و حتی فاصله گرفتن کودک از پدر و مادرش شود.
2. هنگامی که کودک خود را با یک بازی جدید آشنا می کنید، مطمئن شوید که زمان و مکانی مناسب را انتخاب کرده اید. اغلب این تداعیها و همایندهاست که باعث میشود کودک آن بازی را دوست داشته باشد یا برعکس، آن را ترک کند.
به عنوان مثال، اگر می خواهید برای اولین بار او را با دوچرخه سواری آشنا کنید، انتخاب هوایی معتدل برای این کار که احساس بی حوصلگی را در کودک برانگیخته نکند، منطقی تر است. یادآوری این نکته ازین جهت مهم است که کودک در مراحل رشدی خود از مکانیسم شرطی سازی به وفور استفاده می کند.
شرطی سازی، به زبان ساده یک نوع یادگیری همخوان یا تداعی کننده است. شرطی سازی کلاسیک، از همایندی محرک های خنثی و شرطی در فرد به وجود می آید.
با توجه به همین مثال، روزی که شما می خواهید دوچرخه سواری را به کودک آموزش دهید و به تبع علاقه مندش کنید، اگر کودک حال مساعدی نداشته باشد و از طرفی هوای آن روز غیرقابل تحمل باشد، امکان شرطی شدن کودک نسبت به دوچرخه سواری بسیار بالاست.
2-نشان دادن علاقه به کارها و مکالمه های روزمره کودک
مهم است در برنامه روزانه خانواده، فعالیت هایی را قرار دهید که اعضای خانواده را گرد هم آورند. گردهمایی که در آن خانواده در مورد چگونگی روزشان صحبت کنند. تحقیقات نشان داده است کودکانی که به طور منظم با والدین خود وقت می گذراند، توانایی های ذهنی، عاطفی و اجتماعی قوی تر؛ رفتار بهتر؛ و پیشرفت تحصیلی بالاتری را نشان می دهند؛ در نتیجه ارتباط موثر والدین با فرزندان هم قوی تر می شود.
نکته اساسی و مهم تر، ایجاد فضایی برای مکالماتی راحت، هنگام خواب است. این فرصتی ارزشمند است تا احساس نزدیکی و اعتماد و آرامش بیشتر بین طرفین به وجود بیاید. پرسیدن سوالاتی که کودکان را وادار کند با جزئیات پاسخ دهند، می تواند بخشی از این مکالمات باشد.
«خنده دار ترین اتفاقی که امروز افتاد، به نظرت چی بود؟»
«امروز چه بازی هایی کردی؟ دوستشون داشتی؟خوش گذشت بهت؟»
3. انتظارات بالا اما واقع بینانه!
این مورد اختصاصا برای زمانی است که کودک وارد فضای تحصیل و مدرسه می شود. دوره ورود به مدرسه، دوره ای حساس و قابل اهمیت برای بچه ها و خانواده می باشد. همچنین ارزش بالایی در ارتباط موثر والدین با فرزندان دارد. تحقیقات نشان داده است که داشتن انتظارات تحصیلی بالا از کودکان، می تواند منجر به نتایج بهتر در مدرسه شود و به آن ها کمک کند تا در کارهای سخت، مدت طولانی تری ادامه دهند.
با این حال، تمایز بین استانداردها بالا و کمالگرایی مهم است. بالا بردن انتظارات، می تواند نتیجه معکوس داشته باشد؛ زیرا کودک شما احتمالاً با غرق شدن در این وضعیت، از اهداف خود دست می کشد. بنابراین، فرزندتان را برای انجام کارها به چالش بکشید؛ اما به او فراتر از محدودیتهایش فشار وارد نکنید.
در این راستا، روانشناسان مارتین اسمیت و سایمون شری موارد زیر را برای برقراری تعادل در مورد انتظارات از فرزندان بیان می کنند:
- به فرزندتان بگویید که نه تنها بر اساس کاری که انجام می دهد، بلکه بر اساس شخصیتی که دارد برای او ارزش قائل هستید. برای مثال اگر کار خوبی انجام داد، به او پاداش بدهید
- نسبت به فرزندان خود، کمتر کنترل کننده و انتقادی باشید. همچنین بیش از حد محافظ (overprotective) بودن، می تواند برای کودکان بسیار آسیب زا باشد؛ از این جهت که کودک ممکن است به طور افراطی به پدر و مادر خود وابسته و یا به تدریج از آن ها دور شود؛ و این کاملا ارتباط موثر والدین با فرزندان را خراب می کند.
- در مقابل تمایل به مقایسه فرزندتان با سایر کودکان مقاومت کنید. به فرزندان خود اطمینان دهید که فقط آن ها را با نسخه قبلی خودشان مقایسه می کنید. سعی کنید با رفتار خود، ذره ذره پیشرفت آن ها را تشویق کنید.
چگونه پدر و مادر بهتری باشیم؟
هیچ راه مشخصی برای پدر و مادر خوب بودن وجود ندارد، اگرچه نشانه های مشخصی برای معیوب بودن وجود دارد؛، مانند: سوء استفاده، بی توجهی یا زیاده روی در توجه. در حقیقت، یک چالش کلیدی، مقاومت در برابر میل به مدیریت، هدایت یا کنترل کودکان در همه زمانهاست.
تحقیقات نشان میدهند والدینی که به فرزندان خود، فضایی برای کشف، رشد و مهم تر از همه شکست خوردن میدهند، شاهد تحول بهتری در فرزندان خود هستند. اما فراتر از آن، ساختن یک زندگی که مراقبت و ثبات را فراهم میکند، باید به رشد اجتماعی، عاطفی و فکری کودک کمک کند؛ و در ادامه باید به ارتباط موثر والدین با فرزندان و تربیت کودک شادتر منجر شود.
ساختن خانه ای شاد (به دلیل ارتباط موثر والدین با فرزندان)
یک تناقض تربیتی این است که بچهها معمولاً کمتر از آنچه بزرگسالان تصور می کنند، از مادر و پدرشان توقع دارند؛ آنچه آن ها بیش از همه چیز نیاز دارند ضروریاتی است چون: عشق، امنیت عاطفی، گفتگو، فرصتی برای بازی و یادگیری.
والدینی که می توانند توجه خود را بر روی این اهداف اصلی معطوف و از گرفتار شدن در ریزه کاری ها و سخت گیری های بی مورد خودداری کنند، متوجه خواهند شد که خودشان و فرزندانشان از بودن کنار یکدیگر، لذت بیشتری خواهند برد و طبیعتا کودکان احساس راحتی بیشتری را با پدر و مادر خود تجربه می کنند. و حتی در نهایت ارتباط موثر والدین با فرزندان به طور کامل تری شکل می گیرد.
چگونه ارتباط موثر والدین و فرزندان شکل می گیرد؟
برنامه های روزانه و فعالیت های منظم، میتواند راهی قدرتمند برای برقراری ارتباط موثر والدین با فرزندان و کمک به ایجاد احساس امنیت عاطفی در آن ها باشد. تحقیقات نشان میدهد زمانی که هر روز صرف کتاب خواندن با هم، گوش دادن به موسیقی، بیرون رفتن و به خصوص یک تعامل و مشارکت مثبت می کنند، می تواند ارتباطی قوی و درست را شکل دهد.
همچنین مکالمه های صمیمانه هنگام خواب و گفتن شب به خیر، به بچه ها کمک میکند تا با تکیه بر این ثبات، پیوند عاطفی محکم تری را با خانواده خود ایجاد کنند. پیوندی که حتی با طوفانی سخت، از هم گسیخته نشود.
چرا مکالمه برای کودکان تا این حد اهمیت دارد؟
تحقیقات در مورد گفتگوی عادی و صمیمانه نشان داده است که همین گفتگوی ساده که در نتیجه آن ارتباط موثر والدین با فرزندان شکل می گیرد، برای رشد عاطفی و رشد واژگان کودکان ضروری است. گفتگوهای غیررسمی با والدین، دانش و مهارت های کودکان را افزایش می دهد و اثرات مثبت عاطفی و اجتماعی آن تا بزرگسالی ادامه می یابد. برنامه های آخر هفته، مرور خاطرات شاد و گاها خنده دار، لیست کارهایی که باید انجام دهید، آرزوها و چیزهایی که شما را هیجان زده می کند، همگی موضوعات جالب و مفیدی برای گفتگو در طول روز هستند.
در دام نیفتید!
«شما باید پدر و مادر کاملی باشید»! این گزاره یک دام بزرگ است. خوشبختانه، سخت نیست که پدر و مادر «به اندازه کافی خوب» برای فرزند خود باشید. گوش دادن، حمایتگر بودن، تشویق به فعالیت و خلاقیت و ایجاد یک ساختار ایمن در خانواده، همگی در خلق دورانی که به رشد کودکان کمک می کند، اثرات بسیار زیادی دارند.
متأسفانه، دامی که در این وضعیت پهن می شود، اشکال مختلفی دارد. از جمله آن ها می توان به این موارد اشاره کرد: برنامه ریزی بیش از حد برای کودکان، مدیریت لحظه به لحظه آن ها، امتناع از بروز هیجانات و عواطف، بی توجهی به اضطراب های کودکان، انتقاد نادرست از کودکان یا مقایسه آن ها با دیگران (حتی با خواهر و برادرشان) و در نتیجه همه این مثال ها، ایجاد سرخوردگی در کودکان.
آیا فرزندپروری در درجه اول یعنی کنترل کردن؟
مطلقا فرزندپروری این نیست و نباید باشد. بسیاری از والدین بر این باورند که باید کودکان را همیشه کنترل راهنمایی کنند تا آن ها (کودکان) همواره با چیزی که خودشان (والدین) می خواهند، مطابقت داشته باشند. چنین والدینی ممکن است هنگامی که کودکان در برابر چنین فشارهایی مقاومت می کنند، شوکه و خشمگین شوند؛ و این می تواند منجر به جنگ قدرت و احتمالاً سال ها درگیری شود.
والدینی که به جای این رفتارها، روی انتظارات و استانداردهای اولیه برای مسئولیت پذیری تمرکز می کنند و به آن ها پایبند هستند، و همچنین برای درک خلق و خو و نیازهای عاطفی فرزندان خود تلاش می کنند، می توانند با فرزندان خود ارتباط با کیفیت تری برقرار کنند و فرزندپروری درست تری را ارائه دهند.
ارائه حمایت عاطفی
هنگامی که والدین مضطرب یا نگران هستند، ممکن است کودک نیز مضطرب شود. والدینی که در مورد نگرانی های بزرگسالانه خود با بچه ها صحبت می کنند، در الگوسازی یا آموزش مهارت های مقابله ای شکست می خورند، و برای بچه ها تا حدودی غیرقابل اعتماد می شوند و این موضوع می توانند باعث ایجاد اضطراب در پسران و دختران شوند.
والدینی که زمانی را برای گوش دادن به کودکان اختصاص میدهند، نگرانی های کودکان را جدی میگیرند، نگرانی خودشان را به کودکان منعکس نمی کنند، حمایت مداوم ارائه میکنند، به بچهها اجازه میدهند خودشان مشکلات را حل کنند و به بچهها وقت آزاد زیادی برای بازی میدهند، میتوانند به رشد کودکشان کمک کنند.
رابطه ای محکم تر از همیشه…!
جاری کردن تمام این نکات بر کلام و خواندن آن ها، همانقدر ساده است که بلعیدن غذا! اما زمانی که سخن از عمل کردن به این نکات در طول زندگی می شود، هزار راهه ای تو در تو را می سازد؛ معمایی به ظاهر غیر قابل حل! در حقیقت، جامه عمل پوشاندن به تمامی این موارد گفته شده، زمان و تلاش مضاعفی را طلب می کند.
کودکان عمیقاً احساسات را درک می کنند؛ پس پیوند عاطفی که شما می توانید با کودک خود برقرار کنید، ارزش بالا و بسیار مهمی برای کودک دارد. همانطور که غذا برای بقای کودک حیاتی است، این پیوند عاطفی در مسیر طوفانی زندگی نیز جزو نیاز های ضروری او است.