روابط میان فردی در روانشناسی همواره از حوزههای مورد توجه عموم مردم بوده است. در سال های اخیر تلاش های زیادی از سوی روانشناسان، مشاوران و حتی حقوقدانان صورت گرفته است تا ما به عنوان عضوی از همین جامعه با حقوق خویش آشنا شویم، خودمان را دوست بداریم و در بسیاری از موقعیت ها حواسمان بیشتر از هر کس به خودمان باشد. اما پس چه زمان باید از دیگری صحبت کرد؟
حال زمان مناسبی برای صحبت از دیگران است. این نوشتار تلاشی است برای یادآوری لزوم مهربان بودن در جامعه و ارزش همیشگی روابط میان فردی در روانشناسی. در ابتدا به سراغ نصایحی می رویم که این روزها ممکن است از هر کسی مشابه اش را بشنوید و بعد می پردازیم به موضوع «عشق» و «رفاقت»؛ مضامینی که بیشتر از هر مفهومی، به دیگری و دیگران گره خورده اند. و در انتها چندین راهنمای عملی خواهیم داشت برای خوب بودن.
بخش های نوشتار
توصیه هایی به ظاهر مثبت اما عمیقا سطحی
احتمالا شما هم تاکنون با ظهور روانشناسان زرد و تعدد بلاگرهای خود روانشناس پندار و توصیه های نه چندان عمیق این طیف از افراد برخورد داشته اید. جملات تکراری، سطحی و البته خودمدارانه در باب روابط میان فردی در روانشناسی. چیزهایی شبیه به این دست:
۱. اولویت فقط شما هستید و همیشه قبل از هرچیز و هرکس به خودتان فکر کنید؛
۲. احتمالا مشکلتان این است که اعتماد به نفس کافی ندارید؛ شما بی نقصید و عیب و ایراد از دیگران است؛
و یا:
۳. هرکسی که به شما نقدی وارد میکند را با جمله «من همین هستم که می بینید» بدرقه کنید.
به نظر شما این نصایح تا چه اندازه می توانند کارکرد عملی داشته باشند؟ برای مثال ایام اوج گیری کرونا را به خاطر بیاورید؛ جدال بر سر استفاده از ماسک. برهان اصلی متخصصان و مردم برای آن دسته از افرادی که استفاده از ماسک را ضروری نمی دانستند این بود که چنین موقعیتی، یک موقعیت تماما شخصی نیست و مضرات عدم استفاده از ماسک گریبان تمام جامعه را خواهد گرفت؛ چه موافقان ماسک و چه مخالفانش را.
پر واضح است که انسان در جامعه درست همان قدر که تاثیر میپذیرد، تاثیر میگذارد و شاید اولویت قرار دادن خود در تمامی زندگی نه تنها عاقلانه نباشد بلکه انسانی نیز نخواهد بود و ما را از اصل خودمان دور خواهد کرد و حتی می تواند دشمن تمدن بشری باشد! بهتر است که از دانش موجود در زمینه روابط میان فردی در روانشناسی برای روشن تر کردن این موضوع کمک بگیریم.
عشق؛ جلوه ای درخشان از روابط انسانی
بگذارید از اینجا شروع کنیم و بگوییم که بی شک علاقه و شفقت به خود -به ویژه در موقعیت های دشوار- از ضروریات زندگی تک تک ما انسان ها است؛ اما باید توجه داشت که تعمیم و بسط این خود دوستی به تمام لحظات زندگی مان، ما را از کسب تجارب والای انسانی همچون عشق و رفاقت باز می دارد.
«حمیدرضا صدر» در کتاب «از قیطریه تا اورنج کانتی»، جمله قابل تأملی دارد: زیبایی از عشق می آید و عشق از توجه، توجه به چیزهای ساده و فروتنانه ای مثل گرفتن انگشتان یخزدهی کسی که دوستش داری.
و یا این جمله از«آیریس مرداک»، فیلسوف و رمان نویس بریتانیایی: عشق این واقعیت به شدت پیچیده است که به غیر از خود فرد، چیزی واقعی وجود دارد.
شاید بتوان این جملات را این طور تفسیر کرد که عشق در وهله اول توانایی فرا رفتن از خود و شناخت دیگری به عنوان یک واقعیت جذاب، جدید و البته قابل احترام است. پا گذاشتن به خارج از دنیای ذهنی خود و ورود به دنیایی که متعلق به دیگری است، و این امر میسر نمی شود مگر با توجه؛ توجهی نه به سوی خودمان بلکه به سمت شناخت جهان منحصر به فرد معشوقمان.
شاید برایتان جالب باشد که تعریف «فروید» از عشق را نیز بدانید، فروید پدر علم روان کاوی عشق را بدین گونه تعریف میکند:
عشق تلفیقی است میان اهمیت دادن به ارضای شخصی خود و آنچه به صلاح دیگری است؛ اگر کسی بتواند ارضای نیاز خود را برای منفعت و صلاح فرد دیگر به تعویق بیاندازد، احتمالا توانسته است عشق را تجربه کند. همانطور که می بینید روابط میان فردی در روانشناسی همواره ارزشمند بوده اند.
رفاقت؛ ارفاقی بر سر تعارضاتمان
و حال رفاقت: رفاقت از ریشه رفق می آید، از ارفاق. رفق یک همراهی است اما نه یک همراهی معمول بلکه دوستی ای حامل ارزش هایی چون همدلی، مودت و مهربانی. و هیچ یک از این مضامین به تنهایی و در خلوت به دست نمی آیند.
عشق و رفاقت هر دو نیازمند اغماض اند، نیازمند چشم پوشی و از خود گذشتگی. روابط انسانی هرگز پایدار نمیمانند مگر با مدارا، مدارایی از سر انس. من نقایص تو را می دانم، تو نقایص من را میدانی؛ اما از آن ها چشم پوشی میکنیم، با آن هایی که ضد ارزش هایمان نیستند کنار می آییم و نسبت به هم ارفاق میکنیم، ارفاقی بر سر تعارضاتمان، کاستی ها و تفاوت هایمان.
ارزش روابط میان فردی در روانشناسی
باید بدانید که بخش اعظمی از معنا در زندگی ما انسانها، به اطرافیان و باقی آدم ها گره خورده است؛ اگر از صاحبان بسیاری از شغل ها مانند: معلمی، پزشکی، پرستاری و حتی روانشناسی سوال کنیم و علت انتخاب چنین رشته هایی را از ایشان جویا شویم، بی شک «کمک به همنوعان» از پاسخ های مشترک و بسیار تکرار شونده خواهد بود. و یا اصلا از خودتان سوال کنید که تا چه اندازه منبع شادی ها و غم هایتان وابسته به روابطتان است؟ تمام این ها دلایلی است که سبب می شود روابط میان فردی در روانشناسی از موضوعات مهم و حیاتی باشد.
درست همانطور که «اروین یالوم» می گوید: “همه چیز به رابطه ها مربوط است. انسان ها از رابطه به وجود میآیند، در رابطه رشد میکنند، در رابطه آسیب میبینند و در رابطه ترمیم میشوند.”
حال به نظر شما دیگر وقت آن نرسیده است که مسؤلیت بیشتری را در قبال یگدیگر بپذیریم و شفقت بیشتری را چاشنی روابطمان کنیم؟ این همان چیزی است که جامعه انسانی بیشتر از هر زمان دیگری، اکنون، به آن احتیاج دارد. انسان هایی که می توانند فراتر از منفعت خود، به دیگری و دیگرانی بیاندیشند، به ایشان کمک کنند و در درک عواطف و احساسات انسانی، مهارت دارند.
چند راهنمای عملی برای خوب بودن
حال سوالی که پیش می آید این است اصلا چه طور می توان خوب بود؟ مهارت های متعددی در زمینه روابط میان فردی در روانشناسی وجود دارد که به برخی از انان اشاره می کنیم:
- اول از هرچیز باید بدانیم که انسان کاملی وجود ندارد و همه مان نقاط تیره مربوط به خودمان را داریم. پس نسبت به نقایص خودتان و دیگران با مهربانی بیشتری برخورد کنید؛ در تاریکی همه ما بهم شباهت داریم.
- راه اصلی حفظ آرامش و مهربان بودن با مردم، حتی در شرایط بسیار سخت، این است که بتوانیم میان آنچه شخص انجام می دهد و کاری که فرد قصد دارد انجام می دهد، تمایز قائل شویم، یا به عبارتی به «انگیزه» افراد توجه کنیم. در بسیاری از اوقات نیت ها دوستانه و از سر خیرخواهی اند، اما می توانند به شکل بدی خود را در عمل نشان دهند؛مانند نصیحت های دلسوزانهی مادربزرگتان.
- شوخی کنید. بله کاملا درست خواندید؛ شوخی از روی مهربانی برای روابط صمیمانهای که دارید، ضروری است. شوخی این فایده بزرگ را دارد تا به ما و دوستانمان نشان دهد میانمان نزدیکی و صمیمیت وجود دارد
- شنونده خوب و فعالی باشید، با دقت گوش کنید، قیافه ملایم و مثبتی به خود بگیرید، حرف طرف مقابلتان را قطع نکنید و مهمتر از هرچیز، بیاجازه کسی را نصیحت نکنید.
- صریح باشید و گاهی از خودافشایی استفاده کنید تا هم پذیرفتن شخصیت تان آسان تر شود و هم دیگران کنارتان احساس راحتی کنند.
- خیرخواه باشید و بخشنده. هیچ کس همیشه ضعیف یا همیشه قدرتمند نیست؛ شما در یک زمینه حامی هستید و دوستانتان در زمینه دیگر. برای گذران زندگیمان هیچگاه بی نیاز از خیرخواهی دیگران نخواهیم بود.
- انتقاد پذیر باشید، انتقاد منطقی و دوستانه را حمله ای به سوی شخصیتتان برداشت نکنید و برای بهتر بودن تلاش کنید.
- دانش موجود در حوزه روابط میان فردی در روانشناسی حتما به شما برای بهبود معاشرت هایتان کمک خواهد کرد.
صحبت پایانی
در پایان باید بگوییم که احتمالا همه ما از اهمیت روابط میان فردی در روانشناسی اگاه هستیم و این مهم به مانند تمامی ابعاد مختلف زندگی مان نیازمند یادگیری مهارت های متفاوت است. دوستی زمانی آغاز می شود که جرئت ورزی کنیم، از منطقه امن خود پا به بیرون بگذاریم، صبور باشیم و ترمیم پذیر، منعطف و البته منصف، منقطع زنجیره مهربانی نباشیم و به دیگران اهمیت دهیم و با ایشان مهربان باشیم؛ درست مثل خودمان.
و در آخر پیشنهاد نویسنده
از انجایی که روابط میان فردی در روانشناسی همواره از موضوعات مورد توجه بوده است، کتاب های زیادی در این حوزه به چاپ رسیده است که برای مطالعه بیشتر می توانید به کتاب «خالصانه خوب بودن» از موسسه مدرسه زندگی، نشر «هنوز» مراجعه نمایید و یا اگر طرفدار محصولات صوتی هستید پادکست رادیو راه، فصل دوم، قسمت سوم: ایستگاه های فراموش شده، برای شماست.
علی کریمی
درود بر شما