بیشتر ما، اگر کلمه وسواس را بشنویم، به یاد شخصی خواهیم افتاد که همیشه در حال تمیز کردن محیط اطراف خود است و نسبت به کثیفی و تمیزی حساسیت دارد؛ و یا حتی شخصی به ذهنمان می آید که «افکار» وسواس گونه داشته باشد.
اما تا به حال اسم بیماری وسواس احتکار به گوشتان خورده است؟ شخصی را تصور کنید که دوست ندارد چیزی را دور بریزد؛ چیزهایی مانند: بطری های خالی دارو، صورتحساب های بانکی 20 ساله، مجلات،کاغذ، لباس های 30 ساله.
من در این نوشتار سعی دارم به طور کامل این وسواس را بررسی کرده و همچنین چیستی و علت به وجود آمدن آن را توضیح دهم.
بخش های نوشتار
بیماری وسواس احتکار چیست؟
میل به «نگه داشتن» چیزها در اعماق روان ما مدفون است. با نگاهی به تاریخ بشر، در می یابیم که غذا و سایر منابع عموماً کمیاب بودند. مغز و مجموعه رفتارهای ما در محیط کمیابی شکل گرفت. اما بیماری وسواس احتکار، انعکاس اضطرابی است که تا حد وسواس و اجبار بالا رفته است.
این اختلال با نام های مختلف دیگری هم شناخته می شود. مانند اختلال انباشت انگاری و اختلال ذخیره سازی. بیماری وسواس احتکار در حقیقت یک نوع مقاومت در مقابل دور انداختن متعلقات فرد است. متعلقاتی که شاید در واقعیت هیج ارزشی نداشته باشند؛ اما افراد مبتلا به بیماری وسواس احتکار، به دلیل وابستگی احساسی به این اشیا و یا باور به مفید بودن این چیز ها در آینده، میل به نگهداری آن اشیا دارند.
اکثر احتکارکنندگان منکر مشکل هستند. دوست شما ممکن است اصرار داشته باشد زمانی خواهد رسید که صورت حساب بانکی مربوط به 20 سال پیش نیاز داشته باشد یا اینکه لباسهای قدیمی اش دوباره به مد روز برگردند.
علائم بیماری وسواس احتکار
- مشکل دائمی در دور انداختن یا جدا شدن از اموال، صرف نظر از ارزش واقعی آن ها ؛
- پریشانی عاطفی ناشی از جدایی از دارایی خود ؛
- انباشته کردن اموال تا حدی که باعث شلوغی بیش از حد اطراف فرد می شود.
- رفتار احتکار باعث تداخل در زندگی روزمره، از جمله کار و روابط با دوستان و خانواده می شود.
6 سوال در رابطه با بیماری وسواس احتکار
بیماری وسواس احتکار از چه سنی شروع می شود؟
علائم رفتارهای احتکاری را می توان در نوجوانی و گاهی در سنین 6 یا 7 سالگی نیز مشاهده کرد. این کودکان به راحتی در فضای خانه زندگی کنند؛ زیرا تخت، میز و کمد آن ها پر از وسایل است. تمایل به جمع آوری و نگه داشتن وسایل می تواند از همان سال های نوجوانی ظاهر شده و اغلب با افزایش سن بدتر شود.
آیا در بیماری وسواس احتکار و آشفتگی در نظم تفاوتی وجود دارد؟
تفاوت بین احتکار و آشفتگی، در واکنش عاطفی افراد در زمانی است که مجبور می شوند از دارایی خود جدا شوند. در این شرایط، افراد مبتلا به بیماری وسواس احتکار دچار اضطراب، خشم و ناراحتی می شوند ؛ اما اصولا شخصی که وسایل را بی دلیل جمع می کند و بی نظمی دارد، دلبستگی عاطفی به آن اشیا ندارد.
چرا افرادی که احتکار می کنند تا حد زیادی به وسایل خود وابسته اند؟
گاهی اوقات، این دارایی ها ارزش دلبستگی بالایی پیدا می کنند؛ بعضی اوقات حتی بیشتر از دلبستگی به افراد نزدیک خانواده. زمانی که فرد مجبور به دور ریختن این دارایی های به ظاهر ارزشمند شود، هیجانات به شدت قوی ای را تجربه می کنند؛ انگار که قرار است یکی از عزیزترین افراد زندگی خود را از دست بدهد.
آیا بیماری وسواس احتکار، ارتباطی با وسواس اجباری دارد؟
در وهله اول باید بگوییم وسواس اجباری یا همان OCD چیست؟ اختلال وسواس اجباری شامل افکار ناراحت کننده و وسواس گونه و اعمال جسمی یا ذهنی تکراری و اجباری دارد. اگر کمی دقت کنیم، متوجه می شویم که وسواس احتکار هم نوعی اجبار است؛ تخمین زده می شود که از هر 4 فرد مبتلا به OCD، 1 نفرشان به بیماری وسواس احتکار نیز مبتلاست.
بیماری وسواس احتکار با چه اختلال هایی مرتبط است؟
مواردی که اغلب با احتکار مرتبط هستند، عبارت اند از: اختلال شخصیت وسواسی ـ اجباری (OCPD)، اختلال وسواس فکری ـ اجباری (OCD)، اختلال کمبود توجه/ بیش فعالی (ADHD) و افسردگی.
می توان احتکار کننده را شخصی خودشیفته یا نارسیستیک دانست؟
یک شخص دچار این اختلال، با ویژگی هایی چون اهمیت دادن بیش از حد به اشیاء و وسایل، تشخیص داده می شود؛ اشیایی که متعلق به خودش هستند.گویی این وسایل نمادی از خود شخص هستند. پس شاید بتوان با کمی اغماض بیان کرد که این افراد ممکن است رگه هایی از خودشیفتگی را در خود پرورش دهند. برای افراد خودشیفته و دارای وسواس احتکار، اشیا به همان اندازه اهمیت و ارزش دریافت رفتار درست دارند، که خودشان!
علت بیماری وسواس احتکار چیست؟
در ادامه من به این موضوع خواهم پرداخت که اصلا چرا این اختلال ممکن است در افراد به وجود بیاید؟
تروما یا روان زخم در دوران کودکی
گاهی اوقات بیماران اختلال احتکار به واسطه رخ دادن موضوعی تلخ در گذشته دچار این بیماری می شوند، مانند از دست دادن به یکباره دارایی های خود، دور انداختن وسیله ای ارزشمند به علت سهل انگاری و…. در نتیجه بعد از رخ دادن چنین اتفاقاتی هر آنچه که در زندگی داشته باشند هرچند که بی ارزش نیز هستند آن ها را جمع آوری خواهند کرد.
حوادث آسیب زایی که در طول دوران کودکی برای فرد ممکن است به وجود بیایند، جنسش با ترومای دوران بزرگسالی متفاوت است. با توجه به برداشت ها و بررسی هایی که من از شخصیت های مختلف دچار این وسواس در فیلم ها و سریال ها، مشاهده کرده ام، به نکات جالب و قابل توجهی پی برده ام.
در اینجا خوب است با یک مثال به این موضوع بپردازم. در سریالی، مردی مبتلا به بیماری وسواس احتکار است.زمانی که این سریال به دوران کودکی آن شخص برمی گردد، نشان می دهد که مادر او شخصی کنترل کننده و سختگیر بوده است.
به دلیل اتفاقی بی ارزش، مادرش تمام نقاشی ها و بعضی از اسباب بازی های مورد علاقه او را به سطل آشغال می اندازد. زمانی که این پسر، به بزرگسالی می رسد، دچاربیماری وسواس احتکار می شود.گویی برای ارضای نیازهای برآورده نشده اش در دوران کودکی، آن نیازها را در آشغال ها جستجو و ذخیره می کند.
تجربه آسیب زا به طور کلی
رویدادهای آسیب زا(برای کسب اطلاعات بیشتراینجا کلیک کنید.) برای هر فرد می توانند طیفی از چیز های مختلف باشند؛ از دست دادن همسر یا به طور کلی یکی از اعضای خانواده، بلایای طبیعی ،آسیب روحی و جسمانی و مواردی از این قبیل می توانند باعث به وجود آمدن این اختلال شوند.
نیاز وسواسی به جمع آوری و نگهداری اشیاء مادی گویی ساز و کاری دفاعی برای مقابله با آن تجربه آسیب زا است. به طور کلی، رفتار احتکار می تواند خود به خود بروز کند؛ یا ممکن است توسط از دست دادن یکی از افراد مهم زندگی شخص و یا زوال عقل در دوران پیری رخ دهد.
عضوی از خانواده با داشتن همین نوع وسواس
شاید این علت در بین بیماران مبتلا به اختلال وسواس احتکار نادر باشد؛ اما یکی از فاکتورهای مهم در به وجود آمدن این اختلال در یک شخص است. وقتی شخصی در خانواده دچار این اختلال باشد، محیطی که این شخص در خانه ایجاد می کند، بر روی شخص دیگر خانواده هم ممکن است اثر گذار بوده و در بزرگسالی، آن دیگری نیز دچار این اختلال می شود.
فرایند تصمیم گیری و وسواس ذخیره سازی
تحقیقات نشان می دهند فرآیند تصمیم گیری فردی که احتکار می کند، به طور جدی به خطر افتاده است. مطالعات تصویر برداری عصبی، ویژگی های مشترکی را در میان افرادی که احتکار می کنند، آشکار کرده است.
این ویژگی ها شامل وابستگی شدید عاطفی به اشیاء بی جان و اضطراب شدید هنگام تصمیم گیری ـ حتی برای تصمیمات ساده ـ است. برای فردی که احتکار می کند، تصمیم به پرتاب کردن یک زباله ـ مانند کیسه پلاستیکی ـ به سطل آشغال برایش سخت و دشوار خواهد بود.
بیماری وسواس احتکار و تنهایی
عموما احتکار یک رفتار شخصی و خصوصی است. بنابراین درک میزان جدی بودن این وضعیت برای افراد خانواده و به طور کلی جامعه دشوار است. زمانی که شخص در طول زندگی خود درگیر رفتارهایی است که برای دیگران غیر قابل درک است، به مرور زمان شخص در جامعه طرد شده و ممکن است دچار انزوای اجتماعی شود.
به شخص دچار وسواس احتکار، چه چیزی را نباید گفت؟
از کسی که دچار چنین وضعیتی است، حمایت کنید؛ خواه موافق باشید یا نه. باید سعی کنید این نکات مهم را در ذهن داشته باشید: از زبان محترمانه استفاده کنید؛ به دارایی آن ها به عنوان «آشغال» نگاه نکنید. این نوع نگاه، نشان می دهد که شما ارتباط آن ها با اشیاء متعلق بهشان یا اینکه چرا آنها می خواهند آن را نگه دارند را درک نکرده و متوجه نمی شوید.
چگونه به فردی که وسواس ذخیره سازی دارد،کمک کنیم؟
اقلامی که فرد برای خود در خانه و یا هر جای دیگری ذخیره می کند، می تواند شامل همه چیز باشد. از جمله کاغذ و مواد پلاستیکی، روزنامه، عکس، لباس های قدیمی، لوازم خانگی غیر قابل استفاده و دیگر مثال های مشابه. به هرحال این وسایل هر چه باشند، برای شخص ارزشمند اند.
به دلیل اینکه این اختلال طیف گسترده ای دارد، درمان آن هم کمی دشوار است. برای مثال با دارو شاید بتوان علائم فرد را کمی کاهش داد؛ اما نمی توان به کاهش قطعی و کامل رفتارهای وسواسی کمک کرد. دارو می تواند اضطراب ها و افسردگی موجود در فرد را کاهش دهد؛ اما به تنهایی فرد را از این وضعیت خلاص نمی کند.
رندی فراست (randy frast)، استاد روانشناسی دانشگاه اسمیت، به همراه همکارانش، رویکردی شناختی ـ رفتاری را برای درمان بیماران دچار وسواس به کار گرفت. روند درمان به این صورت است که از فرد دچار این وضعیت، می خواهند که یک وسیله ای که برای خود جمع کرده است را دور بیاندازد.
مدام باید به شخص یادآوری کرد که این فقط یک آزمایش کوچک است نه چیز دیگر! نکته مهم این است که فرد باید در طول درمان، احساس آرامش داشته باشد و در فضایی امن این کار را تجربه کند. درمانگر به صورت پله به پله با بیمار پیش می رود و هر بار از او خواسته می شود چیز های دیگری را که نسبت به آن ها احساس تعلق دارد از خود دور کرده و سعی نکند که به جمع آوری این وسایل روی آورد.
سخن نهایی
اختلاس وسواس احتکار یا ذخیره سازی، به طور کلی به اضطراب هایی برمی گردد که اکثرا در دوران کودکی برای فرد به وجود آمده اند.پس یکی از درمان های مفید در جهت بهبود این افراد، پیدا کردن ریشه اضطراب های عمیق آنهاست.
خالی از لطف نیست که در اینجا دوباره تکرار کنم:رفتاری که ما باید در قبال این افراد نشان دهیم، مبتنی بر درک وضعیت و درک تعلق های ایشان به آن اشیاء است. شاید هم شما بدانیدکه آن اشیا ارزش چندانی ندارند؛ اما باید حواسمتان باشد که برای فرد دچار این اختلال، این اشیا همچون عزیزان نزدیک فرد برای او مهم و با ارزش هستند.