داستان نوشتار روانشناسی موسیقی کودک به زمانی برمی گردد که من دانش آموز ابتدایی بودم و مستندی درمورد نوزادان تماشا می کردم. در این برنامه، موسیقی های آشنا و بومی منطقه و بار دیگر موسیقی هایی به زبان بیگانه و ناشنیده برای نوزادها پخش می شد و واکنش نوزادان را ثبت می کردند.
می دیدم که چطور نوزادان با موسیقی های آشنا دست و پا تکان می دادند و غان و غون می کردند؛ درحالی که با شنیدن موسیقی های ناآشنا، با تعجب و خیره خیره نگاه می کردند!
هیجان آن لحظه ها تا الان که روانشناسی می خوانم، برایم باقی مانده و باعث شده تا نوشتاری در مورد روانشناسی موسیقی کودک و همچنین بر گفتار کودکان بنویسم. با من همراه باشید.
بخش های نوشتار
ما چطور صحبت می کنیم؟
آیا تاکنون به فراز و فرود کلام دقت کرده اید؟ این موضوع زمانی برایتان محسوس خواهد بود که به تفاوت یک سخنرانی کسل کننده با یک تدریس جذاب فکر کنید. در واقع یک گوینده خوب، یاد می گیرد تا به موقع سکوت کند، مکث کوتاهی داشته باشد، بر کلمه خاصی تاکید و برای جلب توجه بیشتر، بلندتر و شمرده تر صحبت کند. اگر لحن مناسب، زیر و بمی صدا و آهنگ موزون کلمات نبود، شما به صحبت کسی جذب نمی شدید. به راستی این تفاوت ها به کجا بر می گردد؟
موسیقی و زبان، دوستان قدیمی
موسیقی و زبان، هر دو از ساختار پیچیده ای برخوردارند که هنوز هم بخش های زیادی از آن ها فهمیده نشده است. همانطور که در دستور زبان صحبت از ترکیب واحدهای آوایی کوچک تر (واج) و تبدیل به واحد های آوایی بزرگ تر (هجا، کلمه و جمله) است؛ در موسیقی نیز واحدهای جداگانه ای چون زیر و بمی و مدت وجود دارند که جمله های موسیقیایی را تشکیل می دهند.
اینطور بگویم که در زبان، صحبت از لحن (Prosody) است و در موسیقی، ریتم (Rhythm) و ملودی (Melody).
چند اصطلاح از دنیای موسیقی
شاید شناسایی اصطلاحات موسیقی برای شما هم مانند من سخت بوده باشد. به همین خاطر بیاییم کمی در دنیای موسیقی گشت و گذار کنیم. در یکی از مقالاتی که برای نوشتار روانشناسی موسیقی کودک می خواندم که مهارت های موسیقیایی به دو بخش کلی Tonal (مهارت های مرتبط با فراز و فرود صدا) و Temporal (مهارت های مرتبط با زمان) تقسیم می شوند.
بخش Tonal شامل زیر و بمی (Pitch) و ملودی، و بخش Temporal دربرگیرنده ریتم و سرعت (Tempo) است. زیر و بمی، درمورد درجات بلندی و پایین بودن صداست. ملودی هم به عنوان الگویی از زیر و بمی ها، شامل گروهی از نت های بالا و پایین است که پشت سر هم نواخته می شوند. به عنوان مثال نت های «دو، می، سل، سل» دربرگیرنده سه زیر و بمی متفاوت از دو، می و سل هستند.
منظور از ریتم، موزون بودن منظم موسیقی است که به بحر عروضی در ادبیات شبیه است. سرعت هم به سرعت موسیقی نواخته شده اشاره دارد که با معیار چند ضرب در دقیقه مشخص می شود. مانند موسیقی های ورزشی هیجان انگیز که از سرعت 109 تا 132 ضرب در دقیقه برخوردارند؛ در حالی که موسیقی های آرام و نوازشگر، 40 تا 60 ضرب در دقیقه دارند. در اینجا می توانید بهتر از اصطلاحات موسیقی بشنوید.
آگاهی واج شناختی
در مورد زبان هم بهتر است منظورم را از واحدهای آوایی مشخص تر کنم. استفاده از اطلاعات واج شناختی در فهم زبان شفاهی و نوشتاری اهمیت دارد و بخش مهمی نیز از تحول زبان در کودکان محسوب می شود. یکی از مولفه های پردازش واج شناختی، آگاهی واج شناختی است.
آگاهی واج شناختی یعنی فرد چقدر به واج های زبانی دسترسی دارد و می تواند از آن ها استفاده کند. منظور از واج ها، واحدهای آوایی در اندازه های بزرگ (هجا) و کوچک (صامت یا مصوت) است. صداهای اَ، اِ، اُ، آ، ای، او مُصَوّت و سایر واج ها مانند س، ب و د صامِت محسوب می شوند. هجا نیز همان بخش بخش کردن کلمات مدرسه به «مد»، «ر»، «سه» است.
آگاهی واج شناختی به دو بخش تقطیع هجایی و ترکیب هجایی تقسیم می شود. آگاهی واج شناختی با اینکه به نظر واژه دشواری می رسد؛ اما بدون نیاز به یادگیری رسمی در مدرسه، خود به خود آموخته می شود!
هر چه محیط اطراف کودک از نظر موسیقی، کتاب خوانی و تعاملات گفتگو محور با والدین غنی تر باشد، آگاهی واج شناختی، رشد بهتری در کودکان خواهد داشت. آگاهی واج شناختی را می توان از شعر خواندن کودکان و آهنگین گفتن قافیه ها متوجه شد.
حالا چرا در نوشتار روانشناسی موسیقی کودک، بر آگاهی واج شناختی تاکید می کنم؟ مطالعات اخیر نشان داده اند، آگاهی واج شناختی، پیش بینی کننده مهمی برای تحول خواندن و هجی کردن است. همچنین نقص در آگاهی واج شناختی می تواند سبب نارسایی های خواندن (خوانش پریشی) در مسیر تحولی کودک شود.
معادل های موسیقی و زبان
هدف من از آوردن تقسیم بندی های موسیقی و زبان در نوشتار روانشناسی موسیقی کودک این بود که بگویم، معادل هایی در این دو وجود دارد. مثلا پژوهش ها نشان داده اند ادراک ریتم موسیقی، پیش بینی کننده قوی برای آگاهی واج شناختی است؛ یعنی همانطور که در ریتم، هر بخش از موسیقی را به ضرب های گوناگون تقسیم می کنیم، در زبان نیز واژه ها به واج و هجا تقسیم می کنیم.
همچنین ادراک ملودی، بهترین پیش بین برای کاربرد دستور زبان است. همان گونه که در ملودی، زیر و بمی های متفاوت داریم، لحن در زبان هم نقطه تاکید و مکث ما را مشخص می کند. مثلا در جمله «علی» به بازار رفت و علی به «بازار» رفت، نقطه تاکید ما فرق دارد.
روانشناسی موسیقی کودک
به نظر می رسد درهم آمیختگی مولفه های موسیقی و زبان از همان ابتدای نوزادی وجود دارد و اتفاقا به مفاهیم هیجانی (رابطه دلبستگی محور با مادر) هم ربط پیدا می کند. پس بهتر است در ادامه نوشتار روانشناسی موسیقی کودک سری به پژوهش ها بزنیم.
مطالعات نشان می دهند سیستم شنیداری در حال رشد ما، می تواند از هفته 25 بارداری به صداها واکنش نشان دهد. جنین ابتدا به بسامدهای 250 تا 500 هرتز پاسخ می دهد و تا هفته 29 تا 31 بارداری می تواند صداهای هزار تا 3 هزار هرتز را شناسایی کند. شواهدی هست که موسیقی های با شدت بالا می توانند ضربان قلب جنین و واکنش های حرکتی او را افزایش دهند.
علاوه بر این، نوزادان به سمت لالایی های هماهنگ و زنده (همان لحظه کسی بخواند) جذب می شوند و ریتم مکیدن، برآمدگی های دهان و حرکات زبان، تنفس و آوازخوانی شان با خطوط موسیقی همخوانی دارد.
شواهد نشان می دهند، توانایی نوزادان تازه متولد شده در واکنش به موسیقی می تواند به خاطر مواجهه موسیقیایی نوزاد در سه ماهه آخر بارداری باشد! همچنین نوزادان در 31 تا 40 هفتگی می توانند تغییرات شدت موسیقی (کم، متوسط و شدید) در شروع صداها را تشخیص بدهند.
همینطور برانگیختگی فیزیولوژیکی نوزادان با آوای آرامش بخش صدای مادر کاهش می یابد. در واقع این تغییر به تشخیص و یادآوری لحن صدای مادر نیاز دارد. از مطالعات متوجه می شویم نوزادان، موسیقی هایی که به طور مکرر شنیده باشند، تا 14 روز بعد می توانند یادآوری کنند.
فعالیت های موسیقی محور در خانه
با این توضیحات درمورد روانشناسی موسیقی کودک، سراغ تعاملات والدـکودک برویم. پژوهش ها نشان می دهند، والدینی که تعاملات موسیقیایی بیشتری در خانه دارند، کودکانی با مهارت های زبانی بهتر خواهند داشت. شاید بپرسید دقیقا منظور از تعاملات موسیقیایی چیست؟ در واقع هر اتفاق موسیقی محور در خانه که به قصد آموزش موسیقی نباشد؛ بلکه به صورت بداهه و در جریان زندگی برای والدین و کودک رخ دهد.
مانند پخش کردن موسیقی از گوشی، آوازخواندن در خانه، همخوانی با صدای خواننده و ضرب گرفتن با صدای موسیقی روی سینی یا پشت قابلمه! این خلاقیت های خانگی نه کلاس موسیقی هستند و نه قوانین سفت و سخت دارند؛ به همین خاطر می توانند به پیوند صمیمی تر والدـکودک، تقویت پیوند هیجانی، نگرش های جامعه پذیر، عملکرد شناختی، مهارت های موسیقیایی و زبانی بعدی کودک کمک کند.
شاید به نظرتان این فعالیت ها برای تاثیر روانشناسی موسیقی کودک، زیادی ساده و پیش افتاده باشد؛ اما تعجب می کنید اگر بدانید مطالعه ای در سال 2013 بیان کرده، بچه هایی که دو سال مشارکت موسیقی محور در خانه داشتند، در برابر گروهی که کلاس نقاشی می رفتند؛ تقطیع هجایی بهتری داشتند.
مطالعه دیگری در سال 2009 هم نشان داده بود، 8 ساله هایی که 24 هفته آموزش موسیقی گرفتند، توانایی های تشخیص زیر و بمی و خواندن شان بهتر بود. این در حالیست که نتایج هیچ ارتباطی به میزان هوشبهر (IQ) کودکان نداشت. همچنین در گروه سنی 4 تا 6 سال، آموزش موسیقی توانست، عملکرد آگاهی واج شناختی و گفتار بچه ها را بهبود ببخشد.
ترجیح موسیقیایی کودکان
تا اینجا که از روانشناسی موسیقی کودک و تاثر آن بر مولفه های زبانی بعدی شان در کودکی مطلع شدید، شاید بپرسید خب کودکان چه موسیقی هایی را ترجیح می دهند؟ پژوهشگران متوجه شدند، کودکان در سنین پایین تر، حساسیت زیادی به صدای انسان دارند؛ یعنی گفتار انسانی، یک محرک شنیداری مهم برای آن ها به حساب می آید و کودکان در ابتدا لحن کودکانه (لحنی که مربی های کودک استفاده می کنند) را به لحن بزرگسال (لحنی که یک سخنران استفاده می کند) ترجیح می دهند.
ویژگی لحن کودکانه یا گفتار هدایت شده نوزاد (Infant Directed Speech) زیر و بمی بیشتر، سرعت کمتر (شمرده تر) و الگوهای ریتمیک و ملودیک اغراق آمیز است. این لحن خاص، شیوه گفتاری کودک را در سنین اولیه شکل می دهد. همینطور لحن کودک با زبان مادری یا بومی منطقه نیز مرتبط است. جالب است بدانید کودک برای گریه کردن نیز از لحن زبان مادری خود، تقلید می کند!
پس ترجیح موسیقیایی کودک به سمت گفتار انسانی و موسیقی باکلام است. در مطالعاتی درباره روانشناسی موسیقی کودک، آمده میزان حواس پرتی «کودکان» در موسیقی بی کلام بیشتر از زمانی است که به یک موسیقی با کلام گوش می دهند. «نوزادان» هم موسیقی هایی را که تنها یک صدا داشته باشد، به موسیقی هایی که هم آواز و هم ساز داشته باشند، ترجیح می دهند.
نوزادان به سبک های خاصی از موسیقی تمایل دارند. به عنوان مثال، آن ها به آوازخوانی زنده و بدون همراهی فرد دیگری و در قالب لالایی بیشتر گوش می کنند. جالب است بدانید کودکان لالایی را به هر زبانی می توانند تشخیص دهند و به این، به خاطر آرامش بخشی زیر و بمی ها در موسیقی لالایی هاست.
آوازخوانی تک نفره
مطالعه مک کرنون (McKernon) در 1979 نشان می دهد، آوازخوانی کودکان 12 تا 18 ماهه، زیر بمی موسیقیایی دقیقی ندارد؛ انگار هر نت، به نت قبلی یا نت بعدی آن چسبیده باشد. فقط بعد از 18 ماهگی است که کودکان می توانند الگوهای ملودیک با زیر و بم های واضح و قابل تشخیص تولید کنند. تقلید از موسیقی هم از 2 سالگی به بعد مشخص می شود.
دو پژوهشگر دیگر (Papoušek and Papoušek) در سال 1981 به بررسی دختر خودشان پرداختند: او در 10 ماهگی، بخش های از موسیقی را در ملودی های کوتاه تقلید می کرد. در 5/11 ماهگی می توانست ملودی شعرهای مهدکودکش را زمزمه کند و در 15 ماهگی، موسیقی های معمولی را در بازی های آوازی تک نفره خود بخواند!
موسیقی و والدین
در مطالعه ای آمریکایی در مورد روانشناسی موسیقی کودک (2021) نشان داده شده، بیشتر والدین هر روز برای فرزندان شان آواز می خوانند و میزان آوازخوانی زنده بیش از پخش موسیقی های ضبط شده است. مولفه های جمعیت شناختی مرتبط با موسیقی در این مطالعه هم یافته های جالب توجهی داشت.
پژوهشگران متوجه شدند والدین دارای تحصیلات بالاتر، تمایل بیشتری برای آوازخوانی مشترک با کودکان شان دارند؛ اما میان مولفه های «درآمد»، «جایگاه اجتماعیـاقتصادی» و «نژاد» تفاوت زیادی دیده نشد. در مورد مشارکت والدین هم گفته اند، مادران بیشتر از پدران متمایل به آوازخواندن برای کودکان هستند و این نکته در آوازخوانی زنده و پخش موسیقی های ضبط شده تفاوتی نداشت.
از طرفی آوازخوانی والدین با افزایش سن کودکان کمتر می شود؛ چراکه با افزایش سن، بیشتر توجه کودکان از والدین به سوی هم سالان شان کشیده می شود. هرچند رابطه ای بین سن کودکان و میزان پخش موسیقی ضبط شده در خانه دیده نشد.
موسیقی و تکنولوژی
یکی از چالش های روانشناسی موسیقی کودک در محیط خانه، مربوط به تکنولوژی و ابزارهای پخش موسیقی است. سوال دقیق تر این است: با وجود اسپیکر و گوشی و پخش کننده های مختلف صدا، آیا تعاملات آوازخوانی والدین با کودکان تغییر کرده است؟
اگرچه بررسی طولی مقالات از 1994 تا 2021 تغییر قابل توجه و معناداری را درمورد میزان آوازخوانی مادرها نشان نداد (یعنی هنوز هم تعاملات آوازی مادرـکودک پابرجاست)، باز هم به مطالعات بیشتری برای ارزیابی محیط موسیقیایی خانه نیاز داریم. یکی از مطالعات اخیر در زمان کرونا، نشان داده بود که میزان پخش موسیقی برای کودکان در آمریکا با افزایش همراه بوده است.
موسیقی و نوزادان نارس
روانشناسی موسیقی کودک و به ویژه تاثیر آن برعملکرد مغز او، ادراک شنیداری، پردازش زبان، توجه و حافظه، هیجان و خلق و مهارت های حرکتی سبب شده تا از موسیقی به عنوان یک ابزار درمانی برای بیماران عصب روانپزشکی از جمله نوزادان زودرسی که در معرض مشکلات عصبیـتحولی هستند، استفاده شود.
یکی از درمان های رایج واحد مراقبت های ویژه نوزادان نارس، موسیقی درمانی است. این مداخله درمانی به دلیل هزینه پایین، غیرتهاجمی بودن و عدم استفاده از داروی شیمیایی، رایج شده؛ هم چنین اثرات مطلوبی بر ضربان قلب، تنفس، میزان اکسیژن و دستگاه عصبی پاراسمپاتیک دارد.
البته در برخی مطالعات تاثیر موسیقی بر متغیرهایی چون میزان اکسیژن و وضعیت رفتاری کودک نشان داده نشد. این اثرات غیرمعنادار می تواند به دلیل پدیده «مراقبت کانگورویی» باشد!
منظور از مراقبت کانگورویی، نوعی از ارتباط تنانه مادر و کودک است که تحریک حسی چندگانه ای ایجاد می کند؛ مانند: لامسه، شنیداری، بویایی، بینایی و گرمابخشی. این تحریک چندگانه، تاثیر بقیه عوامل مانند موسیقی را ضعیف می کند.
شگفتی بی پایان موسیقی
از زمانی که پدر و مادر تصمیم به وجود داشتن شما می گیرند، شما با دنیا در ارتباط هستید. به تدریج صداها، بوها، تصویرها و کلمه ها برای شما رمزگشایی شده و رویتان تاثیر خواهد گذاشت. آوای خنده، گریه و ریتم مکیدن پستان مادر، با ساختارهای موزونی از کلمات یا موسیقی هایی که از رحم تاکنون شنیده اید، هماهنگ می شود.
صدای نوازشگر مادر مانند لالایی شما را آرام خواهد کرد. فراز و فرود موسیقی شما را به واکنش های مختلف برمی انگیزاند، و دست و پا می زنید تا بگویید: «به به چه موسیقی آشنا، خوش ریتم و خفنی»!
بیراه نگفته اند، موسیقی مرده را هم زنده می کند. دیدید که چگونه از موسیقی درمانی برای مراقبت های ویژه نوزادان نارس استفاده می شود. در واقع این نشانه انعطاف پذیری مغز است که موسیقی می تواند التیام بخش آن باشد.
نوشتن از روانشناسی موسیقی کودک، مرا به شگفتی واداشت. شما را چطور؟