مجادلات در حوزه ذهن و بدن و همچنین دوگانگی یا یکی بودن این دو، مدت هاست بشر را به خود مشغول کرده است. از تمام مباحث فلسفی این حوزه که بگذریم، امروزه تاثیر متقابل حالات ذهنی و نشانه های جسمانی، واقعیتی انکار ناپذیر به نظر می رسد. به ویژه در سال های اخیر شاهد افزایش چشمگیر در تعداد پژوهش هایی هستیم که به شکل کنترل شده و علمی به دنبال کشف رابطه بین حالات ذهنی و روانی و نشانه های بیماری های جسمانی هستند.
در همین زمینه، در دهه 1970 میلادی رشته علمی جدیدی نیز شکل گرفت که حاصل کارهای اوید اف. پامرلو (Ovide Pomerleau) و پاول بردی (Paul Brady) از دانشگاه پنسیلوانیا و ویلیام استوارت آگراس (William Stewart Agras) از دانشگاه استنفورد بود؛ در سال 1977 رشته پزشکی رفتاری در کنفرانس پزشکی رفتاری ییل رسما شناخته شد. در نوشتار حاضر می پردازیم به اینکه پزشکی رفتاری چیست و نگاه مختصری می اندازیم به مفاهیم و دستاوردهای مداخله های ذهن ـ بدن؛ موضوعاتی که می توانند با بهره گیری از دانش روانشناسی و روانپزشکی، نگاه سنتی مدل پزشکی به بیماری های جسمانی را متحول کنند.
بخش های نوشتار
تعریف پزشکی رفتاری چیست؟
پزشکی رفتاری (behavioral medicine) حوزه ای میان رشته ای است که دانش و فنون رفتاری، روانشناختی، جامعه شناختی و علوم زیست پزشکی را با هدف فهم بهتر سلامتی و درمان موثرتر بیماری ها یکپارچه می کند. اهداف پزشکی رفتاری و مداخله های ذهن ـ بدن (که در همین زمینه مطرح هستند) شامل پیشگیری از بیماری و ارتقای سلامت، تشخیص و درمان بهتر بیماری ها و توانبخشی و بهبودیابی موثرتر پس از تجربه بیماری می باشد.
حوزه های فعالیت پزشکی رفتاری چیست؟
با در نظر گرفتن این تعریف، واضح است که این رشته دامنه ای وسیع داشته و موضوعات گسترده ای را در بر می گیرد؛ از جمله «اجرای پژوهش» برای کسب دانش بیشتر درباره بیماری، «ایجاد فنونی» برای ارتقای سلامت، به کارگیری این دانش و فنون در «پیشگیری»، «تشخیص»، «درمان» و «توانبخشی بیماری». تاکید ویژه نیز نه تنها بر اصلاح عوامل قابل تغییر، مثل رفتار فرد است؛ بلکه این حوزه پیشگیری از بیماری را نیز در اولویت اول قرار می دهد.
رشته های مرتبط با پزشکی رفتاری
از جمله رشته هایی که در ارتباط نزدیک با پزشکی رفتاری و مداخله های ذهن ـ بدن هستند می توان به روانشناسی سلامت و پزشکی سایکوسوماتیک اشاره کرد. در همین راستا، پزشکی ذهن ـ بدن نیز علمی تعریف می شود که رابطه ذهن، هیجان ها و بدن را بررسی می کند و بر این فرض مبتنی است که فرآیند های روانی و هیجانی بر کارکرد فیزیولوژیکی (بدن) اثر می کنند.
به علاوه، بررسی علمی چگونگی تاثیر مغز بر سلول های ایمنی بدن و چگونگی متاثر شدن دستگاه ایمنی از هیجان ها و رفتار را ایمنی شناسی روانی ـ عصبی (PsychoNeuroImmunology/PNI) می نامند. این علم رابطه بین عوامل روانی ـ اجتماعی (مانند رفتار)، دستگاه عصبی مرکزی، دستگاه ایمنی و بیماری را بررسی می کند؛ روابطی که اکنون شواهد زیادی وجود و چگونگی آن ها را تایید می کنند.
ضرورت مداخله های ذهن ـ بدن و پزشکی رفتاری چیست؟
حدود 40 درصد از بیمارانی که مشکلات جسمانی مختلف دارند و به بخش پزشکی مراقبت های اولیه مراجعه می کنند، دارای بیماری پزشکی وابسته به استرس هستند که متخصصان سلامت روان به آن نپرداخته و پزشکان نیز در زمینه مداخله های رفتاری لازم هیچ آموزشی ندیده اند. افرادی که به شکل افراطی از خدمات پزشکی استفاده کرده و اختلالات پزشکی چندگانه دارند، معمولا از اختلالات افسردگی و اضطرابی نیز رنج می برند و این مشکلات روانشناختی ممکن است تشخیص داده شده باشند یا خیر.
علاوه بر این ها، تنها در حدود یک پنجم از آن دسته بیماران پزشکی که مبتلا به افسردگی یا اختلالات اضطرابی قابل تشخیص نیز هستند، از متخصصان سلامت روان کمک می گیرند. این در حالی است که اگر این تعداد قابل ملاحظه از بیماران از خدمات روانشناختی بهره مند شوند، ممکن است با هزینه کمتر ـدر دیدگاه بلند مدتـ به نحو موثرتری از مشکلات جسمانی خود نیز رهایی یابند. و بدین ترتیب شما قضاوت کنید که اهمیت پزشکی رفتاری و مداخله های ذهن ـ بدن تا چه حد است!
اختلالات، فشار روانی و نشانه های جسمانی
تا کنون تایید شده است که نشانه های پزشکی خاصی به احتمال بیشتر در بیماران مبتلا به اختلال های روانی یا استرس جمع می شوند؛ از جمله مشکلات معده ای ـ روده ای، سینه درد غیر عادی، درد مزمن و نشانه های عصب شناختی بدون علت.
هم چنین جالب است نگاهی بیاندازیم به نشانه های پزشکی بعضا پردردسری که به ویژه اگر با علل دیگری تبیین نشوند، می توانند حاکی از درصد بالایی از اضطراب یا افسردگی نهفته باشند؛ تعدادی از این نشانه ها و درصد ارتباط شان با مشکلات روانشناختی عبارت اند از:
- سندرم روده تحریک پذیر (Irritable Bowel Syndrome/IBS) (91درصد)
- بی خوابی (87درصد)
- آلرژی های چندگانه (62درصد)
- مشکلات قاعدگی (56درصد) و سندرم پیش از قاعدگی
- خستگی دائم (55 تا 58درصد)
- ضعف و سستی (47درصد)
- یبوست (46درصد)
- سردرد (44درصد)
- سینه درد (28درصد) و…
ارتباط مشکلات جسمانی خاص با پزشکی رفتاری چیست؟
حال به طور مشخص تر به شماری از بیماری های پزشکی خاص می پردازیم و درمی یابیم که درباره هر کدام، نگاه پزشکی رفتاری چیست؟
بیماری عروق کرونری
به طور کلی، راهکارهای رایج برای پیشگیری از حمله قلبی ـ چه قبلا فرد یک بار این تجربه را داشته باشد و چه خیرـ شامل استفاده از غذاهای کم چرب، درمان فشار خون بالا، ورزش، ترک سیگار، مصرف آسپرین و درمان های دیگری از این قبیل است.
هر چند این مداخلات موثر واقع می شوند، امروزه معلوم شده است برخی از برنامه های گروهی پزشکی رفتاری و مداخله های ذهن ـ بدن که به منظور کاهش استرس اجرا می شوند و خصومت و رفتارهایی را که فرد را از نظر اجتماعی منزوی می کنند، به رفتارهای محافظتی تبدیل می کنند، می توانند حتی بهتر از مداخلات رایج، موثر واقع شوند.
در این زمینه، در یک کوشش، درمان افسردگی پس از آنفارکتوس مغزی توانست میزان مرگ و میر قلبی را در مقایسه با کسانی که افسرده بودند اما درمان نشدند تا 61 درصد کاهش دهد و در یک تحقیق مشابه، افسردگی درمان شده پس از حمله های قلبی، مرگ قلبی را 41 درصد کاهش داد.
مراقبه در شکل های مختلف آن، جز تکنیک های کلیدی پزشکی رفتاری و مداخله های ذهن ـ بدن است که اثرات آن بر روی انواع نشانه های جسمانی و روانی در پژوهش های بی شماری تایید شده است. در حوزه بیماری های عروق کرونری هم مشاهده شده که مراقبه چند فرآیند را که به وسیله آن ها فشار روانی و افسردگی پلاکت سرخرگ، گرفتگی عضله و لخته شدن خون را افزایش می دهند، وارونه می کند.
نوراپی نفرین پیرامونی اضافی منجر به آسیب جدار رگ ها و سروتونین کم در دستگاه عصبی مرکزی، موجب گرفتگی عضله و افزایش انعقاد خون می شوند. تایید شده که این وضعیت ها با تکنیک های مراقبه ای و به دست آوردن حس کنترل شخصی می توانند بهبود یابند.
فشار خون بالا
شواهد اثبات می کنند که فشار روانی، افسردگی و فقدان حمایت اجتماعی با بالا نگه داشتن دائمی سطح کاتکولامین ها، آلدوسترون، وازوپرسین و کورتیزول موجب افزایش گرفتگی عضله رگ خونی و فشار خون بالا می شوند و در این دسته افراد، احتمال ظهور فشار خون بالا در آینده نیز بیشتر است. و البته تقریبا همه ما افزایش فشار خون را در موقعیت های استرس زای زندگی مان تجربه کرده ایم.
برای اینکه بدانیم در این زمینه، کار پزشکی رفتاری چیست، پژوهش ها نشان می دهند که تکنیک های کاهش استرس ـ به شرطی که طولانی مدت ادامه یابند ـ می توانند در کاهش فشار خون موثر باشند. این تکنیک ها شامل آرمیدگی (که بعضا با بازخورد زیستی (biofeedback) همراه است)، کاهش خصومت و بهبود روابط اجتماعی می شوند.
سینه درد غیر قلبی
در میان طرفداران پزشکی رفتاری و مداخله های ذهن ـ بدن، مشهور است که افرادی که از درد قفسه سینه رنج می برند و در عین حال مشکل قلبی ـ عروقی خاصی ندارند، میزان بالایی از افسردگی، اختلالات اضطرابی و یا استرس را تجربه می کنند.
روانشناسان بالینی آکسفورد در یک تحقیق کنترل شده، به طور متوسط طی هفت جلسه، به 31 بیمار مبتلا به سینه درد غیر عادی مقاوم، ابتدا توضیح دادند که چگونه سینه درد می تواند معلول عوامل استرس باشد و سپس «آرمیدگی عضلانی پیشرونده»، «کنترل تنفس»، «حواس پرتی»، «وارسی فکر» و «مهارت های پاسخدهی متفاوت» به نشانه ها را ـکه همگی جز مداخلات روانشناختی محسوب می شوندـ آموزش داده و تمرین کردند.
نتایج واقعا جالب بود: سینه درد کاهش یافت (یک سوم آزمودنی ها کاملا از درد فارغ شدند) و علاوه بر آن سایر نشانه های جسمانی مثل سرگیجه، تنگی نفس، تهوع و تپش قلب نیز کمتر شدند.
نشانه های ایست قاعدگی
ایست قاعدگی (این واژه به عنوان جایگزینی برای واژه نه چندان مناسب یائسگی در نظر گرفته شده است) ـ مگر در صورتی که منجر به بروز افسردگی شود ـ نشانه های خطرناکی به همراه ندارد؛ اما همین نشانه های فراگیر می توانند بعضا ناراحت کننده و مخرب باشند. این نشانه ها عبارت اند از احساس گُرگرفتگی، عرق کردن های شبانه، خواب مختل و هیجان های پریشان.
هر چند درمان جایگزین استروژن در کاهش این نشانه ها اغلب سودمند است اما همه بانوان نمی توانند از این نوع درمان استفاده کنند یا اصلا ترجیح می دهند این کار را نکنند. یافته های پزشکی رفتاری چیست؟ تحقیقات نشان می دهند که به کار بستن روش های آرمیدگی ساده به همراه نفس کشیدن آرام بخش عمیق و آموزش هشیارانه طی جلسات کوتاه، می توانند نشانه های ایست قاعدگی را به میزان قابل ملاحظه ای آرام کنند.
بی خوابی مزمن
یک سوم جمعیت مشکلات خواب دارند (در اینجا بیشتر درباره خواب مطالعه کنید) و محرومیت از خواب تاثیرات نامطلوب جسمانی و روانی و فردی و اجتماعی به دنبال دارد. درمان بی خوابی تنها با دارو، به دلیل از دست رفتن اثربخشی آن طی مدت یک ماه یا اندکی بیشتر، چندان مطلوب نبوده است. این در حالی است که فنون رفتاری مثل «آرمیدگی پیشرونده» قبل از خواب و «کنترل محرک» به صورت وارونه کردن بخش های شرطی شده مرتبط با خواب و محل خواب توانسته اند نتایج سودمند و قابل توجهی داشته باشند.
یک فراتحلیل از 21 تحقیق نشان داده که تاثیر درمان شناختی ـ رفتاری (CBT) و دارودرمانی در بهبود بی خوابی به یک اندازه بوده است. همچنین یک تحقیق جدیدتر با افراد جوان تا میانسال نشان داده که طی هشت هفته، برای درمان بی خوابی، درمان شناختی ـ رفتاری از دارودرمانی مفیدتر واقع شده است.
دیگر اثربخشی های پزشکی رفتاری چیست؟
علاوه بر موارد یاد شده، پزشکی رفتاری و مداخله های ذهن ـ بدن نتایج مشابهی را در زمینه بیماری های التهاب مفصل، سندرم روده تحریک پذیر، سرطان، بیماری انسداد ریوی مزمن و همچنین مسائلی مانند درد زایمان و فارغ شدن و شکستگی لگن در سالمندان به دست آورده اند.
یادآوری تاثیر متقابل ذهن و بدن
تشخیص اختلالات روان ـ تنی مدت هاست که در روانپزشکی و روانشناسی مطرح است؛ اختلالاتی که به نظر می رسد در آن ها اضطراب و سایر مسائل روانشناختی خود را به صورت نشانه های جسمانی بروز می دهند.
ضمن اینکه دانستیم مباحث پزشکی رفتاری چیست، دریافتیم که این رشته به همراه مداخله های ذهن ـ بدن همین موضوع از جهت دیگری بررسی می کند؛ تاکید بر مشکلات جسمانی ای است که ریشه آن ها را می توان در مشکلات روانشناختی جست و جو کرد، هر چند بسیاری از این دسته روابط ذهن ـ بدن هنوز در حد همبستگی، و نه روابط علت و معلولی اند؛ اما همان طور که تا اینجا ملاحظه کردیم، همین همبستگی ها نیز شایان توجه و اقدامات لازم هستند.
اهمیت مداخلات روانشناختی و رفتاری به معنای کاستن از اهمیت پزشکی سنتی و درمان های رایج آن نیست. چه بسا در بسیاری از مشکلاتی که در این نوشتار به آن ها پرداختیم، دارودرمانی در کنار سایر مداخلات، نه تنها مفید بلکه ضروری است. مهم آن است که دوگانگی حوزه جسم و روان کم کم حل و فصل شود و برای کادر درمانی و بیماران این مسئله جا بیافتد که درمان مشکلات جسمانی و روانی دو حوزه مجزا از هم نیستند؛ که این امر مستلزم فرهنگ سازی و شکل گیری اقدامات لازم در نظام آموزش و درمان است.
زمینه های لازم برای به کاربستن پزشکی رفتاری چیست؟
راه های بهتر عملی کردن مداخله های ذهن ـ بدن و اقدامات پزشکی رفتاری چیست؟ لازم است زمانی که مشخص شد یک بیمار برای بهبود مشکلات جسمانی و پزشکی خود به حمایت و مداخلات روانشناختی هم نیازمند است، نکاتی را در نظر داشته باشیم.
اهمیت تمرین عملی
نخست اینکه تمام مداخله های ذهن ـ بدن موثر که به آن ها اشاره شد (از مراقبه و ذهن آگاهی تا تکنیک های آرمیدگی و آموزش مهارت های رفتاری و اجتماعی) در صورتی سودمند خواهند بود که به صورت عملی با مراجعان تمرین شوند و آن ها چگونگی بهره گیری از این مداخلات را در حضور متخصصان یاد گرفته و سپس این مهارت ها را به منزله ابزاری کاربردی در زندگی روزانه خود داشته باشند.
در نظر گرفتن تفاوت های فردی
نکته مهم بعدی آن است که در تمام این مراحل، تفاوت های فردی را در نظر داشته باشیم و درباره هر مراجع کشف کنیم که چه راهکاری، در چه شکلی و چه موقعی بهترین تاثیر را خواهد داشت. از جمله فاکتورهایی که باید مورد توجه قرار گیرند سن، جنسیت، موقعیت اجتماعی ـ اقتصادی و … هستند.
به طور مثال: مشخص شده است که مداخلات روانشناختی و رفتاری برای مردان وقتی موثرتر هستند که آن ها فرض کنند مسئله ای هست که می توانند روی آن کار کنند؛ در حالی که زنان دوست ندارند به آن ها گفته شود کاری انجام دهند، بلکه ترجیح می دهند شنیده شوند و از لحاظ هیجانی مورد حمایت قرار بگیرند.
آموزش مناسب برای کادر درمان
علاوه بر این ها، شاید وقت آن رسیده است که پزشکان به مهارت هایی جهت مداخله روانی و رفتاری برای بیماران شان مجهز شوند و آن ها را نیز توجیه کنند که پزشکی رفتاری چیست، اینکه بیماری جسمانی و روانی دو مسئله جدا از هم نیستند و هر نوع مداخله ای در صورت لزوم، ارزشمند و مفید است. شاید در وهله اول، این مهارت ها شامل همکاری و همفکری نزدیک تر بین پزشکان و متخصصان سلامت روان باشد.
و در نهایت…
بعد از نگاهی به مداخله های ذهن ـ بدن و اینکه پزشکی رفتاری چیست (در راستای فرهنگ سازی!)، سخن آخرم با شما مخاطبان این نوشتار آن است که: در کنار اهمیت به سلامت جسمانی، مراقب سلامت ذهن و روان خود نیز باشیم؛ اندکی مهارت های ذهن آگاهی مان را افزایش داده و در صورت بروز مشکلات جسمانی، علاوه بر بهره گیری از خدمات پزشکی، اندکی در احوال و وضعیت روانی خود نیز تامل کنیم؛ و در صورت لزوم با آغوش باز از خدمات سلامت روان نیز بهره مند شویم.
البته مراجعه برای دریافت خدمات سلامت روان لزوما به معنای ابتلا به اختلال روانی نیست و شاید تنها اندکی حمایت و مشاوره روانشناختی لازم است تا تاثیر بسزایی بر نشانه های جسمانی مان نیز داشته باشد. با امید آن که شرایط اقتصادی و اجتماعی نیز یاور ما در این مسیر باشند!
مطالب حوزه پزشکی رفتاری و مداخله های ذهن ـ بدن این نوشتار، با اقتباس از فصول 1 و 21 کتاب بهداشت روانی یا سلامت ذهن/بدن نوشته کارن، اسمیت، هیفن و جنگینز ترجمه دکتر محی الدین بناب نوشته شده است. در صورت علاقه به موضوعات این حوزه می توانید نگاهی به این کتاب جالب نیز بیاندازید.