زمانی که اکثر علاقه مندان به رشته روانشناسی، در اتاقشان نشسته و منتظر مراجعی برای درمان هستند، و زمانی که شما در جهان ذهنی تان، کار روانشناسان را فقط رواندرمانی می پندارید، درست همان موقع صف نانوایی محله تان به روانشناس احتیاج دارد. آری درست خواندید، صف نانوایی محله تان!
کمی پیشتر بروید، درخواهید یافت که تک تک افراد جامعه بیمار روانی نیستند یا همان افراد غیر بیمار، هر لحظه نیاز به جلسه روانشناسی ندارند. درخواهید یافت که بعضی اوقات، افراد تا پا در گروه اجتماعی شان می گذارند، نیازمند درمان می شوند؛ هم خودشان، هم گروهشان. درخواهید یافت که رفتارهای روزمره و هنجارهای فرهنگی مان هم نیاز به درمان دارند. اینجاست که پای چیستی «روانشناسی اجتماعی» به میان آمده و -به طور جزئی تر- سوال «روانشناسی اجتماعی کاربردی چیست؟» مطرح می شود.
در نوشتار روانشناسی اجتماعی کاربردی چیست، روانشناسی اجتماعی و انواع آن را تعریف کرده و به این سوال خواهیم پرداخت که روانشناسی اجتماعی کاربردی چیست. سپس در ادامه، از رویکردهای این رشته، قلمروهای کاربرد آن و البته ضرورت وجود آن، صحبت خواهیم کرد. پس اجازه دهید برای رسیدن به پاسخ روانشناسی اجتماعی کاربردی چیست، ابتدا با یک نمونه، شروع کنیم.
بخش های نوشتار
یک نمونه: از گروه«های» خودی تا فقط «یک» گروه خودی
بیایید با پژوهش «مظفر شریف» به استقبال سوال روانشناسی اجتماعی کاربردی چیست برویم. شریف در سال 1951، پژوهشی سه مرحله ای را با پسرهای 11، 12 ساله انجام داد. در مرحله اول آن ها را به دو گروه 10 نفره تقسیم کرد. بعد از آنکه گروه ها شالوده گرفته و نقش هر کس در آن ها مشخص شد، او با ترتیب دادن مسابقاتی که فقط یکی از گروه ها می توانست برنده آن باشد، مرحله دوم پژوهش اش را آغاز کرد. در این مرحله هر کس احساس تعلق داشتن به گروه «خودی» را پرورش داد و چالش و خصم میان دو گروه بالا گرفت.
اما قطعا شریف، پژوهش را اینجا متوقف نکرد. در مرحله سوم چالشی را طراحی کرد که، دستیابی به آن فقط با تلاش های جمعی ممکن بود؛ چالشی مانند تکان دادن یک کامیون با طناب. شریف نشان داد که همکاری به جهت دستیابی به هدفی بالاتر و مشترک، می تواند تعارض بین گروه ها را برطرف کند. این نمونه ای بود از کاربرد روانشناسی اجتماعی کاربردی برای ایجاد یک تغییر اجتماعی مثبت. حال شاید بتوانیم با اشتیاق بیشتری برویم به دنبال اینکه روانشناسی اجتماعی کاربردی چیست.
روانشناسی اجتماعی چیست؟
قبل از پرداختن به اینکه روانشناسی اجتماعی کاربردی چیست، باید به تعریف چیستی روانشناسی اجتماعی پرداخت. با برداشت از چند کتاب درسی روانشناسی اجتماعی، روانشناسی اجتماعی را می توان به صورت «علمی که می خواهد بفهمد افراد چگونه درباره یکدیگر فکر می کنند، احساس می کنند و با هم ارتباط برقرار می کنند» تعریف کرد. «گوردون آلپورت» نیز این تعریف مناسب را از روانشناسی اجتماعی ارائه می دهد: «روانشناسی اجتماعی، مطالعه علمی و روشمند شیوه فکر کردن، احساس کردن و رفتار کردن انسانها در حضور مستقیم و ضمنی دیگران است»..
روانشناسی اجتماعی انواع متفاوتی ندارد. در واقع فقط دارای یک شاخه است، آن هم روانشناسی اجتماعی کاربردی؛ و هنگامی که این شاخه جدا می شود، بخش باقی مانده روانشناسی اجتماعی، «غیر کاربردی» است که صرفا برای متمایز ساختن آن از بخش «کاربردی»، آن را روانشناسی اجتماعی بنیادی نیز می خوانند. پس ادامه مسیر ما را به این دو سوال می رساند: «روانشناسی اجتماعی بنیادی چیست؟» و «روانشناسی اجتماعی کاربردی چیست؟»
روانشناسی اجتماعی بنیادی
روانشناسی اجتماعی بنیادی، همانطور که پیشتر نیز گفته شد، همان روانشناسی اجتماعی است که جدای از بخش کاربردی قرار می گیرد. در این بخش از روانشناسی اجتماعی، روانشناسان با استفاده از مطالعات پیشین موجود یا مشاهده پدیده های اجتماعی و طرح فرضیه خود، پژوهش هایی را در بافت و زمینه اجتماعی، با نگاه روانشناسی انجام می دهند. در روانشناسی اجتماعی بنیادی، روانشناسان بیشتر تلاش دارند تا چیستی و چرایی پدیده های اجتماعی را تبیین کرده و در ادامه آن ها را پیشبینی کنند. و اینگونه سهم عظیمی را در تغییرات اجتماعی مثبت ایفا کنند.
روانشناسی اجتماعی کاربردی چیست؟
این رشته به شاخه ای از روانشناسی اجتماعی اشاره دارد که از نظریه ها، اصول، روش ها و شواهد پژوهشی استفاده می کند تا مشکلات اجتماعی و عملی را شناخته، و در ادامه راهکارهایی را برای بهبود بخشیدن به عملکرد افراد، گروه ها، سازمان ها و جوامع، با توجه به مشکلات اجتماعی و عملی موجود، ابداع کند (گرومن و اشنایدر و کوتس، 2020).
برای پاسخ دقیق تر به پرسش روانشناسی اجتماعی کاربردی چیست، باید گفت که این شاخه از روانشناسی بعد از شناسایی مشکلات اجتماعی و رفتاری، به ارائه راهکار و طراحی مداخله برای آن ها پرداخته و سپس با انجام مداخله مربوطه، در رفع یا تعدیل آن مشکلات می کوشد.
تفاوت روانشناسی اجتماعی کاربردی و بنیادی
شاید الآن برایتان این سوال پیش آمده که تفاوت های میان روانشناسی اجتماعی بنیادی و روانشناسی اجتماعی کاربردی چیست؟ خب باید گفت که پژوهش در روانشناسی اجتماعی در شاخه بنیادی، با کنجکاوی پژوهشگر راجع به یک موضوع اجتماعی روانشناختی شروع می شود؛ این در حالی است که پژوهش در شاخه کاربری، با یک آسیب یا مشکل اجتماعی آغاز می شود، مانند: آشغال انداختن افراد و کثیف بودن محیط، و یا مهاجرت زیاد به خارج از کشور.
علاوه بر مورد قبلی در نوشتار روانشناسی اجتماعی کاربردی چیست، می توان گفت در حالی که شاخه بنیادی سعی در تبیین یک رابطه علی میان تعداد معدود و خاصی از متغیرها در آزمایشگاه به صورتی کنترل شده دارد، شاخه کاربردی می کوشد که اثرات پدیده های روانشناختی را در مقیاس بزرگی شناسایی و پیشبینی کرده تا در ادامه بتواند مداخله ای مناسب برای موضوع حاضر طراحی کند. تفاوت دیگر هم می تواند این باشد که شاخه بنیادی سعی در توصیف و تبیین پدیده ها دارد؛ لیکن شاخه کاربردی به دنبال طراحی راه حل ها و اجرا کردن آن هاست.
جایی که تفاوت ها به هم می رسند
اگر تا به اینجا، شما از من بپرسید که کمک حال روانشناسی اجتماعی کاربردی چیست، من پاسخ می دهم: همین تفاوت هایی که مطرح شدند! با وجود این تفاوت ها قضیه زیباتر می شود: به این صورت که روانشناسی اجتماعی کاربردی برای شناسایی و طراحی مداخله، از مطالعات و نظریه های بنیادی استفاده می کند؛ و از آن طرف هم روانشناسی اجتماعی بنیادی برای گسترش و قوی تر شدن دانش روانشناسی اجتماعی، از نتایج پژوهش های روانشناسی اجتماعی کاربردی بهره می برد. و اینجا جایی است که برای چندمین بار، دو قلمرو علمی یکدیگر را در آغوش کشیده و دست در شانه هم، مسیر فهمیدن را طی می کنند.
انواع رویکردهای روانشناسی اجتماعی کاربردی چیست؟
به طور کلی شاید بتوان روانشناسی اجتماعی کابردی را شامل سه رویکرد دانست که عبارت اند از: 1) رویکرد شناخت اجتماعی 2) رویکرد پژوهشی درگیر 3) رویکرد انتقادی. در ادامه پاسخ به روانشناسی اجتماعی کاربردی چیست، به معرفی هر کدام از این رویکردها خواهیم پرداخت.
رویکرد شناخت اجتماعی
در رویکرد شناخت اجتماعی (social cognition approach)، پژوهشگر وقایع نگار بی طرف بوده و بر پایه مکتب اثباتگرایی (positivism)، سعی دارد که فقط پدیده روانشناختی اجتماعی مد نظرش را اندازه گرفته و از هر گونه سوگیری در جمع آوری و تفسیر داده ها خودداری کند.
نمونه ای از این رویکرد را می توان پژوهش تری یر و مارفینگ (Terrier and Marfing) در سال 2015 دانست. در این پژوهش آن ها با قرار دادن کارتی در اتاق مهمانان هتل، با محتوای «75 درصد از مهمانان، حوله های خود را دوباره استفاده می کنند»، افراد را به صرفه جویی و استفاده دوباره از حوله هاشان ترغیب کردند. در این پژوهش، محققان اثری را گزارش دادند که از دخالت مستقیم خودشان مستقل بود (گرومن و اشنایدر و کوتس، 2020).
رویکرد پژوهشی درگیر
این در حالی است که در رویکرد پژوهشی درگیر (engaged research approach)، پژوهشگر، عامل فعالی است که در کنار گروه/ جامعه هدف خود بوده و به جهت ارائه راه حل، با آن موضوع اجتماعی درگیر است.
برای نمونه پژوهش شورا، سیدرز و دانفر (Shura, Siders & Dannefer)، در سال 2011، که پژوهشگران برای ارائه تغییراتی در اقامتگاه مراقبت طولانی مدت، با ساکنان اقامتگاه و خانواده های آن ها صحبت کردند تا سوال ها و اهداف پژوهش خود را تدوین کنند. پژوهشگران در این مثال، شرکت کنندگان فعالی بودند که در کنار باقی افراد بوده و به آن ها کمک می کردند (گرومن و اشنایدر و کوتس، 2020).
رویکرد انتقادی
آخرین رویکرد، رویکرد انتقادی (critical approach) محسوب می شود که هدف آن رهایی از ظلم و ستم بوده و از چندین جهت به رویکرد پژوهشی درگیر شباهت دارد. این رویکرد همواره تاکید می کند که توزیع قدرت، تعیین می کند افراد چگونه تجربیات خودشان را شکل دهند. رویکرد انتقادی همواره به دنبال برقراری عدالت و ایجاد جامعه ای تساوی طلب است (گرومن و اشنایدر و کوتس، 2020). در اینجا می توانید بیشتر درباره عدالت در روانشناسی مطالعه کنید.
کاربرد روانشناسی اجتماعی کاربردی چیست؟
حال در این نقطه از نوشتار می توانیم بگوییم که در بحث «روانشناسی اجتماعی کاربردی چیست»، پیشروی مناسبی داشته ایم. این رشته در قلمروهای زیادی کاربرد دارد که بعضی از آن ها عبارت اند از: زندگی روزمره، کلاس درس، آموزش و پروش، تیم های ورزشی، سازمان ها، عدالت جنایی (علت یابی جرم و همچنین پیشگیری، شناسایی، قضاوت و باقی فرآیندهای مسائل جنایی)، سازمان ها، رسانه، فرهنگ، سیاست و اقتصاد و حتی درمان بالینی و مشاوره).
و صد البته که پاسخ به «روانشناسی اجتماعی کاربردی چیست» و یادگیری ترفندهای آن، در زندگی شخصی هم کاربرد دارد. مانند شخصی که به عنوان یک خدمت رسان رستوران، برای دریافت مقدار انعام بیشتر، از پژوهشی درباره رفتار خدمت رسانی کمک می گیرد یا جوانی که برای بیان درخواست های خود به دیگران و دریافت جواب بله، از شیوه های روانشناسی اجتماعی کاربردی استفاده می کند (در این رابطه می توانید کتاب «بله گرفتن» از گلدستاین و همکاران، با ترجمه دکتر باقریان را نیز مطالعه کنید).
شما هم می توانید کسی باشید که سوال روانشناسی اجتماعی کاربردی چیست را پی گرفته و از پاسخی که به دست می آورید، در زندگی روزمره تان استفاده کنید.
چرا روانشناسی اجتماعی کاربردی؟
رسیدیم به مختصاتی از نوشتار «روانشناسی اجتماعی کاربردی چیست»، که به شخصه آن را مرکز ثقل این گفتار می دانم؛ اصلا چرا روانشناسی اجتماعی کاربردی؟ سوالی که احتمالا با خواندن مقدمه شورانگیز و شاید جنجالی این نوشتار، شما را به اینجای نوشتار رسانده است تا پاسخش را دریافت کنید. قبل از تلاش برای پاسخ به این سوال، بهتر است به این موضوع بپردازیم که اصلا «چرا روانشناسی اجتماعی؟»
چرا روانشناسی اجتماعی
همونطور که «ارسطو»، فیلسوف بزرگ یونانی اذعان و «الیوت ارونسون» روانشناس، کتاب نامگذاری کرده اند: «انسان، حیوانی است اجتماعی». انسان یک موجود و حیوان «اجتماعی» است؛ اما دقیقا همین بارزترین چیز درباره او را فراموش می کنیم! روان او (انسان) را جزء به جزء مطالعه می کنیم، خاطراتش را قاب به قاب استخراج می کنیم و ارتباطاتش با دیگران را موقعیت به موقعیت تحلیل می کنیم؛ اما در اکثر اوقات (بخوانید همیشه) از یک چیز غافل می شویم: اجتماع او.
الآن ممکن است بگویید «ارتباطاتش را نیز بررسی می کنیم. همین هم خودش اجتماع است دیگر». آری، ارتباطات بین فردی هم ذیل بحث اجتماع هستند اما همه اش نیستند. در بررسی ارتباط بین فردی یک شخص، ما نهایت، فرد دیگر را هم در بررسی خود می آوریم؛ اما پس بافت و موقعیت چه می شوند؟ فرد وقتی در گروه/ اجتماع مطالعه می شود، کیفیت جدید و ویژه ای شکل می گیرد؛ در این لحظه او موجودی است که تفکرش و رفتارهایش از زمینه فرهنگی اش تاثیر می پذیرند.
گذشته از این، ما هر روزه تفکرها و رفتارهایی را مشاهده می کنیم که ناشی از یک اختلال روانی نیستند؛ اما قطعا نیاز به درمان دارند! چیزهای به نظر ساده ای که در رفتار فردی و یا جمعی افراد می بینیم، اما نه نیازی به مراجعه به اتاق درمان دارند و نه این کار به صرفه است؛ مواردی مانند: اهمیت ندادن به تمیزی و زیبایی محیط زیست، ماسک نزدن در اوج دوران کرونایی و یا نژادپرستی!
چرا روانشناسی اجتماعی کاربردی
پیشتر، در ابتدای نوشتار روانشناسی اجتماعی کاربردی چیست، گفتم: «صف نانوایی محله تان به روانشناس احتیاج دارد»؛ به این معنی که به ارزیابی و کنترل احتیاج دارد، به اصلاح، به درمان! البته اگر که در آن، افراد از صف جلو زده و یا نانوا با زبان محلی، دوستانش را که ته صف هستند، صدا زده تا جلو آمده و نان دریافت کنند! این دقیقا یک موقعیت اجتماعی به ظاهر جزئی است که هر روز، خوردن حق دیگران و همچنین آشناگری (پارتی بازی) را با فرزند شما که در همان صف ایستاده، تمرین می کند.
حال شما بگویید: صف نانوایی محله تان نیز می تواند به درمان احتیاج داشته باشد یا خیر؟ اینجاست که موضوع روانشناسی اجتماعی کاربردی چیست، معنا پیدا می کند. خب، پاسخ من هنوز به «چرا روانشناسی اجتماعی کاربردی؟» تمام نشده:
برو و بگو روانشناس اجتماعی کاربردی ات بیاید!
روانشناسی اجتماعی و البته روانشناسی اجتماعی کاربردی چیست، در موضوعات زیادی می تواند نقش موثری داشته باشند؛ موضوعاتی مانند: آشغال ریختن، نازیبا بودن محیط، اسراف و مصرف گرایی، ترافیک، مهاجرت به خارج از کشور، کرونا، آشناگری و گاوبندی، قلدری، آموزش و البته پرورش کودکان و جوانان، چشم و همچشمی، مشکلات اقتصادی، نژادپرستی، تفکرات قالبی (زن ها ضعیف هستند، مردها بی احساس هستند!)، هنجارشکنی، فرهنگ و همچنین رسانه (مواجه مردم با فیلم ها و تبلیغات و اینستاگرام و دیگر موارد مشابه).
روانشناس اجتماعی کاربردی می توانست آن موقع که کرونا در اوج بود، در تصمیمات مربوط به آن، دخالت داده شده و با استفاده از نظریه ها و مداخلات روانشناسی اجتماعی کاربردی، تاثیر قابل توجهی را در رعایت پروتکل های بهداشتی (مانند ماسک زدن و پرهیز از سفرهای بین شهری ) داشته باشد. روانشناس اجتماعی کاربردی می تواند در بدنه دولت باشد و با استفاده از معلوماتش، راه حل های ارائه شده را به گونه ای تعدیل کند که بیشتر برای مردم مناسب بوده و مردم در آن ها مشارکت بیشتری را از خود نشان دهند.
ترافیک شهرهای بزرگ و مهاجرت زیاد جوانان توانمند به خارج از کشور نیز می تواند پرونده های مهم دیگری برای روانشناسی اجتماعی کاربردی باشد، که البته نیاز به سال های متمادی، مطالعه و تلاش و مداخله دارند.
چرخه های معیوب، چرخ دنده های زنگ زده
این مشکلات اجتماعی اگر درمان نشوند، در ادامه چرخه هایی باطل را شکل می دهند. چرخه باطل یعنی یک پدیده، علت پدیده دومی بوده و دقیقا آن پدیده دوم هم علت پدیده اول است. این چرخه های معیوب، خودشان را با جملاتی شبیه به این ها نشان می دهند: «همه آشغال می ریزند، پس من هم می ریزم»، «همه ماشین تک سرنشین بیرون می آورند، پس این هم از من؛ برو بریم»، «او این کار را می کند، چرا من نه؟» و مثال های دیگری، دقیقا با همین شدت وضوح!
و حال مثالی دیگر در مقیاسی بزرگتر: فردی می بیند در جامعه اش دزدی های کلان می شود، پس تصمیم می گیرد او هم به عنوان یک مهره کوچک تر در جامعه، این رفتار را مقابله به مثل کرده و به نوبه خودش حق دیگران را بخورد؛ حالا او به جاهای بالاتری رسیده و البته که دزدی را هم ادامه می دهد؛ اکنون فردی دیگر (یک مهره کوچک دیگر جامعه)، این دزد بزرگ قوی که توپ تکانش نمی دهد را می بیند و می گوید: «پس من هم مقابله به مثل خواهم کرد»؛ و اینگونه است که اجزای یک جامعه، خودشان با دستان خودشان، سرهای یکدیگر را به اعماق باتلاق فشار می دهند.
اینگونه است که چرخه های معیوب، چرخ دنده هایی زنگ زده از خود به جا می گذارند.
آری، خیابان هم اتاق درمان است!
هر روزه مثال های زیادی از این دست در حال رخ دادن و ادامه پیدا کردن هستند که درمان آن ها هم کار روانشناس اجتماعی کاربردی است. برای یک روانشناس اجتماعی کاربردی، هر جایی می تواند اتاق درمان باشد. هتل و ورزشگاه و پارک و سینما می توانند اتاق درمان باشند؛سازمان و ادارات و مدرسه ها نیز همینطور، و در واقع اگر خیابان استعاره ای باشد از هر جایی که انسان حضور دارد: پس خیابان هم اتاق درمان است.