این روزها، بسیاری از افرادی که میشناسیم، قصد مهاجرت دارند و برای موفق شدن در این امر، سالها انرژی خود را صرف میکنند. زمانی که به مهاجرت فکر میکنیم، میتواند یک رویا باشد؛ ولی چه میزان از تأثیرات تحقق این رؤیا بر سلامت روان خود، آگاهی داریم؟ شخصیت پخته و پایدارمان، چگونه با این «رؤیا» و یا مهاجرت تعامل برقرار میکند؟ در این نوشتار از مجله مانگ، به بررسی روانشناختی مهاجرت پرداختهام؛ با ما همراه باشید.
بخش های نوشتار
در جستجوی زندگی بهتر: کیفیت مهاجرت
زمانی که به اطرافمان نگاه میکنیم، در بررسی روانشناختی مهاجرت متوجه شکافی در میان مهاجران میشویم: برخی از آنها به کمک بورسیۀ تحصیلی مهاجرت میکنند. این دسته از افراد، بالاتر از میانگین جامعه قرار گرفته و در راستای پیشرفت آن، فعالیت میکنند. برای مثال در آمریکا، یک چهارم فیزیکدانها و 24 درصد نیروی مهندسی را مهاجران تشکیل میدهند.
اما در عین حال در بررسی روانشناختی مهاجرت، دیگر مهاجران، پایینتر از میانگین تحصیل جامعه قرار میگیرند و این افراد نیز در راستای پیشرفت جامعه فعالیت میکنند؛ اما با تشکیل دادن نیروی انسانی در زمینههایی مانند ساختوساز و خدمات. به عبارتی 75 درصد نیروی انسانی ساده (کارگر) را این دسته از مهاجرین تشکیل میدهند.
رنگهای مختلف: تنوع فرهنگی و زبانی در بررسی روانشناختی مهاجرت
در بستر زبان، نهتنها در جامعه، زبانهای بیشتری جریان پیدا میکنند، بلکه بسیاری از خانوادههای مهاجر، دوزبانه میشوند. زمانی که به آمارهای بررسی روانشناختی مهاجرت مربوط به آمریکا نگاه میکنیم، میبینیم که در طی مهاجرت، تعداد کودکانی که به دو زبان مسلطاند از 9 درصد به 21 درصد افزایش یافته است.
همچنین تنوع فرهنگی بسیار زیادی در کشور مقصد شکل میگیرد. یکی از این تنوعهای فرهنگی بررسی روانشناختی مهاجرت، خود را در دین نشان میدهد. دین یکی از ابعاد اساسی زندگی افراد در طول زندگی است. زمانی که بزرگسالان و کودکان مهاجر کاملا در مقصد زندگی خود، آشفته و نامنظماند، احتمال بیشتری وجود دارد که در بحبوحۀ این تغییر برای تنظیم شدن با فضای جدید، به جوامع دینی خود پناه ببرند.
انگیزههای مهاجرت در بررسی روانشناختی مهاجرت
سه عامل در بررسی روانشناختی مهاجرت بیشتر از هر مسئلۀ دیگری میتواند مهاجرت را برانگیزاند:
دیدار مجدد با خانواده
در بررسی روانشناختی مهاجرت، خانوادههایی که در راستای مهاجرت از یکدیگر جدا میشوند، معمولاً به دلیل مشکلات مالی و تغییر در قوانین مهاجرت، نمیتوانند بهراحتی و بهزودی دوباره به یکدیگر ملحق شوند. هرچه این جدایی طولانیتر شود، این بازگشت خانواده به یکدیگر، سختتر شده و کودکان بیشتر احتمال دارد تا علائم روانشناختی نشان دهند.
در جستجوی شغل
طبق بررسی روانشناختی مهاجرت، جریانهای غالب اقتصاد جهانی میتوانند مسیر بعدی مهاجرت را به ما نشان دهند؛ زیرا نیروی انسانی در محلی متمرکز میشود که سرمایه و فرصت شغلی در آنجا متمرکز است. همچنین، بازارهای اقتصاد جهانی به مهاجران وابسته است؛ چه در شغلهای سطح بالا که نیاز به مهارت و دانش برتری دارد و چه در شغلهای سطح پایینتر که به جای دانش بر کار و فعالیت بدنی متمرکز است و درآمد کمتری دارند.
مشکلات اقتصادی در کشور مبدأ، همراه با درآمد بالاتر در کشور مقصد، میتواند انگیزۀ مهاجرت را در بسیاری از افراد ایجاد کرده و تقویت کند.
برخورداری از حقوق انسانی
معمولاً عواملی مانند: جنگ، حوادث طبیعی و خشونت، میتوانند انگیزۀ مهاجرت را تقویت کنند. در بسیاری از مواقع، درصد بالایی از مهاجران نیز به دلایلی به کشورهای دیگر پناه می برند تا بتوانند از حقوق انسانی خود برخورددار شوند.
استقامت مهاجران
در بسیاری از فیلمها مشاهده میکنیم که همیشه یک کودک آسیایی در کلاس، شاگرد اول است و رقابت پرتنشی را میطلبد (این جمله صرفاً اشارهای به کلیشه است). زمانی که در بررسی روانشناختی مهاجرت به مهاجرین نگاه میکنیم، میبینیم که یک الگویی از تواناییها و نقاط قوت را شامل میشوند.
آنها تعامل بسیاری بالایی با بازار کار دارند و کودکان مهاجر همیشه تلاش میکنند تا عملکرد بهتری نسبت به والدین خود داشته باشند. با اینکه مهاجران معمولا با خطرات متعددی نظیر فقر، تبعیض، مالیات، سالهای تحصیلی کمتر و طرد اجتماعی مواجهاند، معمولاً نتایج بهتری رقم میزنند، در قیاس با زمانی که قرار باشد در کشور خود ادامه بدهند.
تجربه روانشناختی مهاجرت در بررسی روانشناختی مهاجرت
بستر اجتماعی
ساختار اجتماعی-زیست محیطی
رویکردهای زیستیـمحیطی در بررسی روانشناختی مهاجرت معتقدند که رفتار در یک فضای خالی رخ نمیدهد، بلکه بهوسیلۀ فرهنگ و جامعۀ بزرگتر و جامعۀ محلی و ساختارها تحتتأثیر قرار میگیرد. علاوهبر این، شرایط اجتماعی و محیط مقصد، تجربۀ مهاجرین را شکل میدهد و آن را با کشور مقصد منطبق میگرداند. امروزه، مهاجرین ممکن است بتوانند فرهنگ کشور مقصد را بپذیرند، درحالیکه همچنان فرهنگ پیشین خود را زنده نگاه داشتهاند (biculturalism).
ادغام فرهنگ در مقابل تعدد فرهنگ
زمانی که تعداد مهاجرین افزایش پیدا کرد، تمایز میان ادغام فرهنگی و تعدد فرهنگی بیشتر مشخص شد. میتوان این دو را به شکل یک قابلمه که همه مواد با هم یکی می شوند و یک ظرف سالاد در نظر گرفت. در بررسی روانشناختی مهاجرت، کسانی که ادغام فرهنگی را بهتر میدانند، معتقدند که بهترین رویکرد برای مهاجرین، آن است که با فرهنگ غالب یکرنگ شوند؛ زیرا زمانی که مهاجرین هنجارها و قوانین فرهنگ غالب را بپذیرند، تفاوتهای نژادی را کاهش داده و در همان راستا، تعصب نیز کاهش پیدا میکند.
در مقابل ادغام فرهنگی، رویکرد چندفرهنگی در بررسی روانشناختی مهاجرت وجود دارد که معتقد است افراد باید فرصت این را داشته باشند که هنجارها، سنتها، ارزشها و زبان فرهنگ خود را در بستر یک فرهنگ بزرگتر حفظ کنند. این افراد معتقدند که در طی ارزش قائل شدن برای تفاوتهای گروهی، تعصب کاهش پیدا کرده و عزت نفس افزایش پیدا میکند. به عبارتی دیگر، در این رویکرد، تمایزهای فرهنگی باقی میماند و یک هویت مشترک نیز میان افراد کشور مقصد و مهاجر شکل میگیرد.
تبعیض و زنوفوبیا
زنوفوبیا، وحشت و نفرت از غریبهها، مهاجران و یا فرهنگ و سیاست آنها است که در کنار تبعیض میتواند بر کیفیت زندگی مهاجرین تأثیر قابل توجهی بگذارد. بسیاری از مهاجرین در بررسی روانشناختی مهاجرت، شغل خود، محله زندگی، شرکتهای خدماتی و مدارس، مورد تبعیض قرار میگیرند. این تبعیض، معمولاً به دلایلی نظیر: وضعیت مهاجرت، رنگ پوست، مهارتهای زبانی، درآمد و سطح تحصیلات رخ میدهد. مهاجرین معمولاً به صورت منفی در کلیشهها قرار میگیرند و این کلیشهها بر سلامت روان آنها تاثیرات منفی به جا میگذارد.
جوامع و محلهها
روابط در بستر محله، میان مهاجران بسیار مهم است و میتواند به خودتنظیمی آنها در محیط کمک کند؛ مخصوصاً به این علت که محیط جدید از ابعاد جدیدی تشکیل شده است که میتواند فرد را آشفته گرداند. زندگی کردن در محلههای نژادی، از مهاجرین در برابر طرد اجتماعی مراقبت کرده و همچنین به تنظیم روانشناختی آنها کمک میکند؛ اما در عین حال، ممکن است ادغام اجتماعی بیرون از گروه نژادی آنها، فشار بیشتری وارد کند و متعاقباً میزان تعصب و تبعیض افزایش پیدا کند.
تمرکز فقر
مهاجرین جدیدی که در محلههای اقلیتها سکونت پیدا میکنند، هیچ برخورد مستقیم، نزدیک و مداومی با طبقۀ متوسط جامعه مقصد نخواهند داشت. در راستای این مسئله، کمتر در معرض زبان انگلیسی قرار میگیرد و اینگونه فرصت استفاده و یادگیری زبان کاهش مییابد، کیفیت مدارس کودکان کاهش مییابد و دسترسی آنها به شغلهای مطلوب، کمتر میشود.
فرهنگپذیری و انطباقپذیری در بررسی روانشناختی مهاجرت
فرهنگپذیری و سلامت روان
فرهنگپذیری، یک فرایند چندبعدی است که جنبههای مختلفی از زندگی مهاجرین، مانند: زبان، هویت فرهنگی، نگرشها و ارزشها، علایق غذا و موسیقی، غرور نژادی، روابط اجتماعی نژادی، آشنایی فرهنگی و نمادهای اجتماعی را شامل میشود.
فرهنگپذیری در بررسی روانشناختی مهاجرت، در مراحل مختلفی رخ میدهد. میتوان اولین مرحلۀ آن را مرحلۀ یادگیری زبان دانست که در ادامه، بهوسیلۀ شرکت در رفتارهای فرهنگی، فرهنگپذیری بیشتر میشود. همانطور که بعضی محیطها نظیر محل کار و مدرسه، در فرهنگ کشور مقصد به وجود آمدهاند، محیطهای دیگری نظیر محلۀ سکونت، کاملاً به میراث فرهنگی مهاجرین تعلق دارد. بنا بر این دیدگاه، فرهنگپذیری هردو فرهنگ، میتواند کمک کند که فرد با توجه به شرایط، از منابع متفاوتی استفاده کند و درکل از سلامت روان بالاتری برخورددار باشد.
اما یکی از مسائلی که مورد توجه است، این است که مهم نیست چه مدت در کشور مقصد به سر ببریم! بنا بر تحقیقات، بسیاری از مهاجرین حتی بعد از مدت طولانی، به فرهنگ و ارزشهای فرهنگی اصلی خود معتقد بودند و با آنها همذاتپنداری میکردند؛ چه بسا که سبک زندگی متفاوتی را در پیش گرفته بودند. این فرایند ادغام دو فرهنگ، میتواند به استرس فرهنگی (acculturative stress) منجر شود.
شکاف فرهنگپذیری
شکاف فرهنگپذیری در بررسی روانشناختی مهاجرت، در امتداد بسیاری از روابط والدـفرزند مشاهده میشود. والدین و فرزند، هردو در دو محیط کاملاً متفاوت فرهنگی زندگی میکنند. والدین در بستر فرهنگ دیگری رشد یافته و فرزند نیز در بستر فرهنگی متفاوت رشد پیدا میکند؛ این پدیده باعث میشود تا در بسیاری از مواقع، والدین از زندگی فرزند خود آگاهی نداشته باشند. زندگی کردن با یک فرهنگ در خانه و یک فرهنگ دیگر در محیط مدرسه، میتواند برای کودکان مهاجر به شدت استرسزا باشد. علاوهبر این، کودکان ممکن است در مشکلات از والدین خود کمک نگیرند، زیرا معتقدند والدینشان آنقدری آن فرهنگ و ساختارهای آن را درک نمیکنند که بتوانند به درستی کودکشان را راهنمایی کنند.
آسیبهای روانشناختی مهاجرت
فرایند مهاجرت میتواند با نظر به عوامل زیر از بررسی روانشناختی مهاجرت، آسیبهای روانشناختی متعددی داشته باشد:
- مهاجرین با از دست دادن و جدایی از: خانواده، کشور مبدأ، سنتها و نمادهای آشنا، دستوپنجه نرم میکنند؛
- مهاجرین در معرض یک محیط جدید قرار میگیرند؛
- مهاجرین باید تجارب ناشناختۀ فرهنگی خود را مدیریت و هدایت کنند.
این مسائل در کنار استرس روانشناختی، میتواند برای افرادی که شکاف فرهنگی زیادی را میان فرهنگ مبدأ و مقصد خود تجربه میکنند، بسیار آسیبزا باشد. بنا بر تحقیقات، میان مهاجرین، مشکلات سلامت روان نظیر: اضطراب، افسردگی، اختلال استرس پس از سانحه، سوء مصرف مواد مخدر و خودکشی، درصد بالاتری دارد. همچنین زمانی که این مهاجرین از عوامل استرس زای دیگری (تعلق به گروه اقلیتی خاصتری مانند: همجنسگراها) برخوردارند، بیشتر احتمال دارد تا سلامت روان کمتری را تجربه کنند.
زمینه اهمیت دارد!
از دیدگاه فرهنگی، مهاجرت افراد را میتوان عملی در راستای قرار گرفتن میان دو فرهنگ دانست. مهاجرین ارزشها، هنجارها و عقایدی را با خود به همراه میآورند که ممکن است در فرهنگ جدید بهراحتی جای بگیرند و یا با آنها تعارض داشته باشد.
شرایط محیط جدید، خود، میتواند منبع استرس روانشناختی برای مهاجرین باشد. برخی از این عوامل که میتوانند استرس را افزایش دهند عبارتاند از:
- فقر؛
- پذیرش کم توسط جامعۀ مقصد؛
- شبکۀ محدود حمایت اجتماعی و فرصتها؛
- قوانینی که دسترسی به سلامت را محدود میسازند؛
- دانش محدود دربارۀ خدمات سلامت روان.
عوامل فردی نیز در بررسی روانشناختی مهاجرت، مانند در معرض آسیب قرار گرفتن طی مهاجرت، میتواند نحوۀ تجربۀ افراد از مهاجرت را به نمایش گذاشته و همچنین اینکه چگونه با استرس روانشناختی آن کنار میآیند را شکل دهد.
مشکلات مربوط به فرهنگپذیری
در همان راستا از بررسی روانشناختی مهاجرت که مهاجرین کمکم هویت جدید خود را در تعامل با محیط فرهنگی جدید شکل میدهند و بهوسیلۀ راهکارهایی استرس مهاجرت خود را کاهش میدهند، ممکن است تنشهای خانوادگی افزایش پیدا کند. این تنشهای خانوادگی همانطور که قبلتر اشاره شد، نتیجۀ شکاف فرهنگیای هستند که به وجود آمده است. بسیاری از جلوههای این شکاف، به شکل بحثهایی در رابطه با ازدواج، تصمیم شغلی، دوستان و … میان والد و فرزند، و انتظارات نقش جنسیتی میان دو شریک عاطفی است.
مشکلات مربوط به آسیب روانشناختی
تعداد قابل توجهی از مهاجرین، تجاربی آمیخته با آسیب روانشناختی، چه در گذشته و چه در حال دارند. آسیب روانشناختی میتواند مهاجرین را در خطر جدی اضطراب، افسردگی و اختلال استرس پس از سانحه قرار دهد.
تجارب آسیبزا میتوانند در مراحل مختلفی از مهاجرت رخ دهند:
- Premigration Trauma: تجارب آسیبزایی که درست قبل از مهاجرت رخ میدهند؛
- رویداد و تجارب آسیبزایی که در طول انتقال به کشور جدید تجربه میشوند؛
- تجارب آسیبزایی که در کشور جدید جریان دارند؛ مانند زندگی کردن زیر استاندارد (بیکاری، تبعیض و…).
هرکدام از این نوع آسیبها از بررسی روانشناختی مهاجرت، میتواند نحوهای که مهاجرین با بستر فرهنگی جدید خود تنظیم میشوند را تحتتأثیر قرار دهد.
مشکلات مربوط به تبعیض و نژادپرستی
در این بررسی روانشناختی مهاجرت، مهاجرین، معمولاً هدف تبعیض و یا قربانی خشونت هستند. همانطور که میتوانید حدس بزنید، تبعیض و نژادپرستی میتواند سلامت روان را بهطرز قابل توجهی کاهش دهد. خشونت و نژادپرستی میتواند به حس تعلق مهاجر آسیب زیادی وارد کند و مشکلاتی نظیر افسردگی، اضطراب، سوءمصرف مواد مخدر و افکار خودکشی را بهدنبال داشته باشد. همانطور که فکر میکنید، هرچه موقعیت اجتماعیـاقتصادی مهاجر پایینتر باشد، سلامت روان کمتری را نیز تجربه کرده و بیشتر در معرض آسیبهای روانشناختی قرار میگیرد.
جمعبندی بررسی روانشناختی مهاجرت
همانطور که در نوشتار بررسی روانشناختی مهاجرت، بیطرفانه به دلایل، عوامل و عواقب مهاجرت پرداختیم، نتیجهگیری نیز بیطرفانه است. دلایل متعدد و ارزشمندی برای مهاجرت وجود دارد. به هرحال، فرد در محیطی که آیندۀ شغلی مشخصی ندارد، نمیتواند از حقوق انسانیاش دفاع کند؛ وقتی در فقر به سر میبرد، نمیتواند هویت خود را بسط دهد و رشد کند؛ به عبارت دیگر، مهاجرت میتواند رهایی از قفسی باشد که جلوی رشد فرد را گرفته است.
اما در عین حال، مهاجرت دردناک و پر از آسیب است. جدا شدن از خانواده و کشوری که در آن متولد شدهایم و فرهنگمان را شامل میشود، میتواند بسیار سخت باشد. جدا شدن از زبان مادری و تمام نمادهای نهفته در آن، ضربۀ محکمی بر هویت است.
گویا میتوان گفت مهاجرت، ابزاری است که خود و تعلقاتت را پاک کنی تا بتوانی آزاد شده و از قفس رها شوی؛ البته اگر ارزشش را دارد…