به یاد دارم در اولین همایشی که برای معرفی «روانشناسی مثبت» در دانشگاه برگزار شده بود، تمامی روانشناسان مطرح در حوزه های مختلف، خطابه هایی گیرا و سراسر مثبتی از این رویکرد نو ظهور روانشناختی بیان می کردند. ناگاه مردی را در حاضرین دیدم که با کت و شلوار و کراوات، وارد صحنه شد و نقدی تند، بر علیه رویکرد روانشناسی مثبت کرد: «نگاه همیشگی مثبت به زندگی، به مانند ادرار سگ بر روی ما و توهم باران نعیم است»
همه بر آشفته شدند. در جلوی جمعیت، روانشناسان، دانه به دانه برخاستند و بلند و بدون میکروفون، فریاد دادخواهی از مثبت گرایی کردند. گویی تفاهمی از تعریف حال خوب بین اساتید، حاصل نشده بود. اما حال خوب چیست؟
بخش های نوشتار
حال خوب چیست؟
در لغت نامه دانشگاه کمبریج، حال خوب یا بهزیستی (well-being) به «حالت احساس سلامتی و شادی» تعریف شده که یک تعریف کلی و همه گیر است اما طبق تعریف مرکز پیشگیری و کنترل بیماری ها، بهزیستی یک «نتیجه مثبت» است که برای مردم و برای بسیاری از بخش های جامعه معنادار است، زیرا به ما می گوید که مردم درک میکنند که زندگی شان به خوبی پیش می رود.
اما این «به خوبی پیش رفتن»، شامل چه ملاک هایی می شود که می گوییم یک فرد یا یک جامعه، دارای حال خوب است؟
در ادامه گفته های مرکز پیشگیری و کنترل بیماری ها، شرایط خوب زندگی (به عنوان مثال مسکن، اشتغال) برای رفاه، ضروری دانسته شده و در سطح جامعه نیز، پیگیری این شرایط برای سیاست عمومی، بسیار مهم است. با این حال، بسیاری از شاخص هایی که شرایط زندگی را اندازه گیری می کنند، نمیتوانند آنچه مردم درباره زندگی خود فکر و احساس می کنند را اندازه گیری کنند مانند کیفیت روابط، هیجانات مثبت و انعطافپذیری یا رضایت کلی آنها از زندگی؛ حال خوب افراد.
پس برای پاسخ به سوال حال خوب چیست، شاخص های مختلفی وجود دارد که هر شاخص، نقد های بسیار زیادی را از طرفین، دریافت می کند و این یک دلیل واضح دارد: تفاهم بر سر معنای حال خوب، هنوز بین افراد، به خوبی برقرار نشده است. در ادامه به این سوال پاسخ خواهم داد: حال خوب داشتن یعنی چه؟
تصحیح یک باور غلط!
باور غلطی از حال خوب توسط بسیاری از افراد، دست به دست می شود که همین امر باعث شده که به اشتباه، این مفهوم غنی، دست مایه بسیاری از روانشناسان زرد شود و نظر عمومی نسبت به این واژه، منفی شود.
حال خوب به معنای نداشتن مشکلات نیست. به معنای داشتن ثروت زیاد (فیزیکی و معنایی) نیست: نبود مشکل، به مانند برکه راکدی می ماند که اگر مراقب نباشیم، تبدیل به باتلاق می شود؛ باتلاقی که وجودمان را ذره ذره به خود می کشد و حیاتی باقی نمی گذارد.
حال خوب، به شکل یک رود روان است؛ رودی که سنگ های بزرگ و کوچکی بر سر راه دارد اما با این وجود، راهی پیدا می کند تا خودش را وسیع کند و به مسیر بزرگتری همچون دریا، جاری شود.
در پاسخ به سوال «حال خوب چیست»، باید بگوییم که: حال خوب به معنای داشتن مهارت حل مسئله است؛ مهارتی که بتوانیم مشکلات بزرگ و کوچک مان را حل کنیم و از حل آن ها، هیجان مثبتی کسب کنیم.
مهارت حل مسئله
در زمان دبیرستان، هنگامی که مسئله ریاضی ای را حل می کردم، احساس بسیار خوشایندی همراه با غرور به من دست می داد، اما زمانی که به مسائل پیچیده تر و دشوار تر بر می خوردم، بسیار سرخورده می شدم؛ گویی کارم دیگر تمام است.
حل مسئله یک فرآیند ذهنی است که شامل کشف، تجزیه و تحلیل و در نهایت، حل مشکلات می شود. هدف نهایی حل مسئله، غلبه بر موانع و یافتن راه حلی است که به بهترین وجه، مشکل را حل کند.
برخی مشکلات را می توانیم حل کنیم (مشکلات ساده) و از حل آنها، هیجان مثبتی کسب می کنیم اما مشکلاتی هستند که حل آنها از توان ما خارج هستند (مشکلات پیچیده). برای حل این نوع از مشکلات، باید به مهارت خاصی دست پیدا کنیم که به مانند نوعی ابزار، بتوانیم به هیجان مثبت، دست پیدا کنیم.
با این مفهوم مهارت حل مسئله، به معنای دقیق تر و بهتری از حال خوب میرسیم: دستیابی به هیجانات مثبت از طریق حل مشکلات قابل حل. به معنای ساده تر، حال خوب یعنی شما توانایی حل مسائلی را داشته باشید که بتوانید آنها را حل کنید و نه اینکه «کلا مشکلی نداشته باشید».
با پاسخ دقیق تری که از سوال «حال خوب چیست» به دست آورده ایم، بیایید کمی این مفهوم را در زندگی، گسترش بدهیم.
انواع حال خوب
چیکی دیویس (Tchiki Davis)، بنیانگذار موسسه حال خوب برکلی که سازمانی است تا علم بهزیستی را به ابزارها و محصولات ساده ای تبدیل کند که به افراد کمک کند تا رفاه خود را ایجاد کنند، حال خوب را به ۵ مورد تقسیم کرده است:
- حال خوب هیجانی: توانایی تمرین تکنیک های مدیریت استرس و آرامش، انعطاف پذیر بودن، افزایش عشق به خود و ایجاد هیجاناتی که منجر به احساسات خوب می شود.
- حال خوب جسمانی: توانایی بهبود عملکرد بدن از طریق زندگی سالم و عادات ورزشی خوب.
- حال خوب اجتماعی: توانایی برقراری ارتباط، ایجاد روابط معنادار با دیگران و حفظ یک شبکه پشتیبانی که به شما کمک می کند بر تنهایی غلبه کنید.
- حال خوب کاری (محل کار): توانایی دنبال کردن علایق، ارزشها و هدف زندگی تان برای به دست آوردن معنا، شادی و غنیسازی حرفهای.
- حال خوب مربوط به جامعه: توانایی مشارکت فعال در یک جامعه و فرهنگ و ایجاد محیطی پر رونق در آن.
برای ایجاد حال خوب کلی خود، باید مطمئن شوید که همه این انواع، تا حدی سالم کار می کنند.
برای مثال تصور کنید در ماشین خود هستید. موتور شما عالی کار می کند و شاید گیربکس شما نیز بسیار خوب کار کند اما ترمزهای شما کار نمی کنند. از آنجایی که ترمزهای شما کار نمی کنند، واقعاً مهم نیست که موتور شما چقدر خوب کار می کند. شما هنوز برای انجام زندگی خود مشکل خواهید داشت.
همین امر در مورد حال خوب شما نیز صادق است. اگر همه چیزهای دیگر در زندگی شما عالی پیش می رود اما احساس تنهایی می کنید یا غذای ناسالم می خورید، سایر بخش های زندگی شما تحت تاثیر قرار خواهند گرفت و احتمالاً آن طور که می خواهید، احساس خوبی نخواهید داشت.
حال خوب؛ هدف نهایی
همه ما در طول زندگی، اهداف متفاوتی داشته ایم و داریم. برخی از این اهداف، عینی (سلامت بدن، موفقیت در حرفه خود، جمع آوری پس انداز کافی، رسیدن به ثروت و… ) و برخی انتزاعی (بهبود رابطه عاطفی، سلامت روان، کسب توجه دیگران و…) هستند و همینطور می توانند کوتاه مدت و بلند مدت باشند اما همه ی این اهداف، می خواهند به یک نتیجه کلی برسند: حال خوب.
چه هشیارانه و چه ناهشیارانه، هدف نهایی همه ی ما، رسیدن به حال خوب است با این تفاوت که برخی از ما می دانیم که چنین هدفی داریم و برای رسیدن به آن، آمادگی و مهارت کافی را کسب می کنیم و برخی از ما، نمی دانیم که هدف از این راه، دستیابی به یک برآورد کلی مثبت از «خود» است و سرخورده می شویم.
اما این مفهوم، هنوز در ابتدای راه معرفی خود است و تفاهم و درک این واژه، نیازمند زمان و اطلاع رسانی های جمعی، ابتدا در مراکز علمی و سپس در سطوح عمومی جامعه است.
جمع بندی نهایی از سوال «حال خوب چیست»
جامعه جهانی، در درک این واژه و تزریق آن به سطح جامعه خود، توانسته موفق شود و این موفقیت در جنبه های مختلف اجتماعی، قابل رویت است اما در جوامع سنتی تر مثل ایران، به دلیل بافت فرهنگی و اجتماعی خاصی که حاکم است، این واژه با سرخوشی مصنوعی، پیوند خورده است. تبلیغ خنده های مصنوعی، قناعت و سرکوب هیجانات و احساسات، چیزی است که کاملا مخالف مفهوم حال خوب است.
حال خوب، بدین معناست که هیجانات خود را درک کنید و آنها را بپذیرید و با کسب مهارت های حل مسئله، مشکلات را قابل فهم تر و قابل درک تر کنید تا بتوانید با حل آنها، به هیجان مثبت برسید؛ هیجان مثبتی که مدت هاست آن را سرکوب کرده ایم.