«چون امروز از دنده چپ پا شده»؛ «اگر بازیکن های منظم تر و قوی تری بودند، تیمشون نمی باخت»؛ «فقط به خاطر تربیت خوبشه»….. همه مردم روانشناس نظریه پرداز هستند؛ به خصوص وقتی که پایشان به تاکسی باز می شود! دوباره من و نوشتاری با افتتاحیه ای شورانگیز و البته شوکه کننده.
آری همه انسان ها روانشناس هستند: هر روز آدم های دیگر زیادی را مشاهده می کنند؛ در پی یافتن علت دوستی ها و دشمنی ها و موفقیت ها و شکست های دیگران هستند؛ سعی می کنند حرکت بعدی ایشان را پیشبینی کنند؛ باید علت ها را بفهمند، گرنه شب را سخت تر به خواب می روند! به اندازه کل جمعیت بشر (از خردسال تا کهنسال) نظریه روانشناسی وجود دارد! همه انسان ها روانشناس هستند؛ اما نه کارکشته و علمی و دقیق!
انسان ها موجوداتی اجتماعی هستند که برای ایجاد و ادامه ارتباطشان با دیگران، نیاز به شناختن آن ها دارند. ما هر لحظه در حال نسبت دادن علت هایی به رفتارهای دیگران هستیم؛ این پدیده را در روانشناسی، نظریه اسناد می خوانیم. در نوشتار حاضر، نظریه اسناد روانشناسی اجتماعی و انواع آن را تعریف کرده و در انتها انواع خطاهایی که از جنس نظریه اسناد در روانشناسی هستند را شرح می دهم. پس در توضیح این پدیده جذاب با مانگ همراه باشید.
بخش های نوشتار
نظریه اسناد چیست؟
اسناد (Attribution) اصطلاحی که در روانشناسی، به خصوص روانشناسی اجتماعی به کار برده می شود (روانشناسی اجتماعی چیست را در اینجا بخوانید). اسناد یعنی افراد علت های رفتارها و اتفاقات روزمره را چگونه درک کرده و این علت ها را به چه عواملی نسبت می دهند. فریتز و تیلور (1991)، نظریه اسناد در روانشناسی را اینگونه تعریف می کنند:
نظریه اسناد با این سر و کار دارد که ادراک کنندگان اجتماعی چگونه از اطلاعات برای توضیح علت محور رخدادها استفاده می کنند. این عمل بررسی می کند که چه اطلاعاتی جمع بندی شده و چگونه ترکیب می شوند تا قضاوتی علت مند شکل بگیرد.
فریتز و تیلور
از نظر فریتز، همه مردم روانشناسان ساده و بی تکلفی اند که در پی توضیح علت اتفاقات اطرافشان هستند؛ حتی اگر علتی وجود نداشته باشد! و حتی اگر در علت یابی شان بسیاری خطا مرتکب شوند!
انواع نظریه اسنادها
هایدر نظریه اسنادش را آنچنان گسترش نداد؛ اما اصطلاحی را وارد نظریه اسنادها کرد که تاثیر چشمگیری بر آینده این شاخه از مطالعات گذاشت: اصطلاح منبع کنترل (Locus of Control) که به منبع درک شده از یک رویداد و رفتار اشاره دارد. این اصطلاح، خود شامل دو اصلاح اسناد درونی و اسناد بیرونی می شود.
شاید به همین خاطر است که برخی وی را پدر مطالعات نظریه اسناد در روانشناسی می دانند. بر مبنای شالوده ای که نظریه اسناد هایدر ساخت، روانشناسان دیگر آمده و به طور دقیق تر و کامل تری نظریه های اسناد خوشان را شکل و گسترش دادند. در ادامه به تبیین تک تک این نظریه ها خواهم پرداخت:
نظریه اسناد هایدر
فریتز هایدر (Fritz Heider) نسخه اولیه نظریه اسناد در روانشناسی را سال 1958، در زمانی معرفی کرد که نظریه های رفتاری و نظریه های روانکاوی بر روانشناسی آکادمیک تسلط داشتند؛ این نظریه ها برای تبیین ساده و بی آلایش رفتار کاربرد چندانی نداشتند! در مقابل، هایدر بر اهمیت مطالعه اسناد روزمره تاکید کرد؛ زیرا آن ها (اسنادهای روزمره) بر احساس افراد و آنچه انجام می دهند، تأثیرگذار هستند.
همانطور که پیشتر هم اشاره شد، نظریه اسناد هایدر از دو نوع اسناد سخن به میان آورد:
اسناد درونی
اسناد درونی یا سرشتی، به فرآیندی اطلاق می شود که علت رفتار به ویژگی های درونی و فردی، مانند علاقه مندی ها و انگیزه و در کل شخصیت فرد نسبت داده می شود. مثل وقتی که گیرافتادن خودمان یا همکلاسی مان را به دست معلم هنگام تقلب، به بی کفایتی یا تنبلی خود یا دوستمان (علت های درونی) نسبت می دهیم.
اسناد بیرونی
اسناد خارجی یا موقعیتی، فرآیندی است که رفتار، ناشی از علتی در محیط یا خارج از توان فرد دانسته می شود. مثل وقتی که معلم مچ خودمان یا دانش آموزی دیگر را هنگام تقلب می گیرد و ما این رخداد را به بد شانسی خودمان یا بی انصافی معلم (علت هایی که خارج از توان ما خستند) نسبت می دهیم.
نظریه اسناد جونز و دیویس
جونز و دیویس (Jones & Davis) اذعان داشتند که مردم بیشتر به رفتارهای عمدی توجه دارند، تا رفتارهای فکرنشده یا تصادفی؛ به همین جهت نظریه استنباط های متناظر (Correspondent Inference Theory) آن ها به ما در فهم بیشتر اسناد درونی کمک می کند.
از نظر آن ها ما وقتی تمایل داریم اسناد درونی انجام دهیم که تناظر و شباهتی میان انگیزش و رفتار می بینیم؛ برای مثال: وقتی شما دوستی را می بینید که رفتار «تماس گرفتن و احوال پرسی» را زیاد انجام می دهد، احتمال زیادی دارد که صفت «با مرام» بودن را به او نسبت دهید. استنباط های متناظر در نظریه اسناد جونز و دیویس، برای ما اطلاعاتی را فراهم می آورند که بتوانیم به کمکشان رفتارهای آینده دیگران را پیشبینی کنیم.
خب حال سوال اینجاست که چه چیزهایی ما را به سمت استنباط متناظر سوق می دهد؟
انتخاب
وقتی انجام رفتاری آزادانه انتخاب شده باشد، باور بر این است که برآمده از شاخصه ها و ویژگی های درونی است. مانند: کسی که در بازی مافیا هنگام درخواست داوطلب برای وارد کردن اتهام به بازیکن دیگر، داوطلب شده و با تمام قدرت به بازیکن دیگر اتهام وارد می کند، در اینجا احتمال بیشتری وجود دارد که بازیکن دیگر، این رفتار را به شخصیت او نسبت داده و صفت هایی را از این رفتار نتیجه کند.
تعمد
وقتی رفتاری عامدانه انجام شود، احتمال دارد که به شخصیت فرد نسبت داده شود؛ و در مقابل وقتی رفتاری اتفاقی باشد، احتمالش این است که به موقعیت و علت های بیرونی نسبت داده شود.
مطلوبیت اجتماعی
در شرایطی هست که «انجام» رفتار مطلوب اجتماعی، اطلاعات زیادی را از شخصیت دیگران به ما نمی دهد؛ اما «انجام ندادن» آن یا «انجام رفتار نامطلوب»، چرا!
برای مثال: فردی از دوستش یک مداد می خواهد. اگر دوست، این خواسته اش را قبول کند، او احتمالا دوستش را خیلی سخاوتمند و بخشنده نمی داند؛ چرا که مداد به وفور یافت می شود و بخشیدن آن، آنچنان حرکت غریبی نیست. اما اگر همین دوستش از دادن مداد به او سر باز بزند، او احتمال زیادی دارد که در ذهنش، دوست را فردی «خسیس» و «بی مرام» بداند.
مثال دیگر می تواند فردی باشد که در اتوبوس با صدای بلند با تلفن همراهش صحبت می کند (یک رفتار نامطلوب اجتماعی).
مرتبط بودن با لذت
هنگامی که رفتاری مستقیما مشخص باشد که در صدد «سود رساندن» یا «ضرر زدن» به ما است، ما اسناد درونی می کنیم.
برای مثال: شوخی به جایی رسیده است که فرد را آزار می دهد، حال دوست فرد مستقیما اذعان می کند که: «خوشم میاد وقتی که لجت رو در میارم» و به شوخی هایش ادامه می دهد، یا بالعکس می گوید: «خب دیگه ادامه اش را بذاریم کنار، به نظر میرسه که ناراحتت می کنه». در این شرایط فرد اول به احتمال خیلی بیشتری این رفتار (یا اولی و یا دومی) را به صفات و شخصیت دوستش نسبت می دهد.
شخصی سازی
اگر «به نظر برسد» که رفتاری انجام شده تا روی ما تاثیر بگذارد، ما نتیجه می گیریم که آن، عملی «شخصی» است؛ نه صرفا محصولی جانبی از موقعیتی که هر دو (ما و فرد رفتارکننده) در آن حضور داریم.
برای مثال: دوست یگانه شب قبل امتحان از او سوال درسی پرسیده و یگانه نیز پاسخ می دهد. در امتحان فردا، نمره یگانه کمتر از دوستش می شود؛ اینجا احتمال دارد یگانه استدلال کند که دوستش از قصد از او سوال پرسیده و وقتش را گرفته، تا او نتواند بیشتر درس بخواند، تا نمره یگانه کمتر شده و نمره خودش (دوست یگانه) بیشتر شود.
نظریه اسناد کلی
الگوی تغییر همگام (Covariation Model) که کلی (Kelley) در سال 1967 مطرح کرد را می توان مشهورترین نظریه اسناد دانست. نظریه اسناد کلی توضیح می دهد که ما از مشاهده یک رفتار در چند موقعیت و زمان متفاوت، اطلاعاتی به دست می آوریم و سپس به قضاوت نشسته و اسناد درونی یا بیرونی انجام می دهیم. این اطلاعات از سه منبع به دست می آیند:
- اتفاق نظر (Consensus): میزانی که باقی افراد در موقعیت یکسان، به همین شیوه رفتار می کند؛
- تمایز (Distinctiveness): میزانی که فرد در موقعیت یکسان به همین شیوه رفتار می کند؛
- پایداری (Consistency): میزانی که فرد هر موقع شرایط فراهم باشد، به همین شیوه رفتار می کند.
برای فهم بهتر الگوی تغییر همگام (نظریه اسناد کلی)، به این مثال دقت کنید:
محمدحسین فیلتر سیگارش را در حیاط ساختمانشان که محیط باز محسوب می شود، پرت می کند؛
- اتفاق نظر: اگر باقی همسایه ها نیز فیلتر سیگار یا آشغال هایشان را در حیاط خانه پرت کنند، اتفاق نظر زیاد است و اگر فقط محمدحسین این کار را انجام دهد، اتفاق نظر کم است.
- تمایز: اگر محمد حسین همواره فیلتر سیگارش را در حیاط ساختمانشان بیاندازد، تمایز زیاد است و اگر او در هر محوطه بازی این کار را انجام دهد، تمایز کم است.
- پایداری: اگر محمدحسین هر موقع که بتواند و در هر جایی (برای مثال در طبیعت یا آب روان) فیلتر سیگارش را پرت کند، پایداری زیاد است و اگر محمدحسین در هر جا و همیشه این کار را انجام ندهد، پایداری کم است.
حال اگر فقط محمد حسین این کار در حیاط ساختمان انجام دهد (اتفاق نظر کم) و او این کار را در هر فضای بازی انجام دهد (تمایز کم) و افزون بر این ها همیشه و هرجایی این کار را انجام دهد (پایداری زیاد)، اینجا ما امکان دارد که اسناد درونی کرده و محمد حسین را فردی بی نزاکت، بی ملاحظه و بی فرهنگ بدانیم.
اما اگر باقی همسایه ها نیز فیلتر سیگار یا آشغال در حیاط ساختمان بیاندازند (اتفاق نظر زیاد) و محمد حسین نیز همواره در حیاط ساختمانشان این کار را انجام دهد (تمایز زیاد) و البته او این کار را در هر جای دیگری که می تواند انجام دهد (ثبات زیاد) یا خیر در هر جایی انجام ندهد (ثبات کم)، اینجا ما امکان دارد اسناد بیرونی کرده و بگوییم محیط (باقی همسایگان و شرایط حیاط ساختمان) مقصر بوده و علت این رفتار محمدحسین است.
نظریه اسناد وینر
الگوی سه بعدی (Three-Dimensional model) برنارد وینر (Bernard Weiner) نیز تبیین می کند که افراد چگونه برای پی بردن به علت و چرایی کارهای دیگران، تلاش می کنند. بر اساس نظریه اسناد وینر، دلایلی که به رفتارهای خود و دیگران نسبت می دهیم، می توانند بر انگیزش ما و همچنین نحوه رفتارمان در آینده تأثیر بگذارند. در نظریه اسناد وینر، هر اسناد دارای سه بعد است:
پایدار/ ناپایدار
اینکه عوامل به کار رفته در یک اسناد، پایدارهستند یا ناپایدار. برای مثال اینکه «من امروز خوب رانندگی نکردم، چون من یک فرد بی استعداد در رانندگی هستم»، یک اسناد پایدار، و اینکه «من امروز خوب رانندگی نکردم، چون امروز مریض بودم»، یک اسناد ناپایدار است.
درونی/ بیرونی
همان چیزی که فریتز از آن صحبت کرد؛ اینکه منبع رفتار، علتی است درونی یا بیرونی. «من امروز خوب رانندگی نکردم، چون امروز تمرکز نداشتم»، یک اسناد درونی و اینکه «من امروز خوب رانندگی نکردم، چون رانندگان تهران بسیار بد رانندگی می کنند»، یک اسناد بیرونی است.
قابل کنترل/ غیرقابل کنترل
اینکه موقعیت و رویداد چقدر قابل کنترل بوده است. «من امروز خوب رانندگی نکردم، چون ماشین کمی آسیب دیده است»، یک اسناد قابل کنترل، و اینکه «من امروز خوب رانندگی نکردم، چون امروز خیلی ترافیک بود»، یک اسناد غیرقابل کنترل است.
اسناد، انگیزش و آینده
در نظریه اسناد وینر، اسنادهایی از جنس پایدار یا درونی یا قابل کنترل، طعم شکست را تلخ تر کرده و اسنادهایی از جنس پایدار یا بیرونی یا غیرقابل کنترل نیز میزان انگیزش فرد را کاهش داده و منجر به شکست های بیشتر او در آینده می شوند.
در مقابل، اسنادهای پایدار یا درونی یا قابل کنترل، پیروزی و موفقیت را دلچسب تر کرده و همچنین انگیزش فرد را افزایش داده و می توانند زمینه ساز موفقیت های بیشتر وی شوند.
خطاها و سوگیری های نظریه اسناد
حال که تا حد زیادی چیستی نظریه اسناد و نظریه های مربوط به آن پوشش داده شد، می توانیم به سراغ خطاهای شناختی و سوگیری هایی که از جنس اسناد هستند برویم؛ خطاهایی که از آن ها در امان نبوده و هر روز، بسیار آن ها را مرتکب می شویم!
خطای بنیادی اسناد
رایج ترین و مشهورترین خطای نظریه اسناد، خطای بنیادی اسناد است. در این خطا، فرد شکست های دیگران را اسناد درونی کرده و آن ها را به صفت های شخصیتی ایشان نسبت می دهد. برای مثال: شکست یک ورزشکار، به بی لیاقتی، تنبلی و باهوش نبودن او نسبت داده می شود؛ فارغ از اینکه ورزشکار می تواند فرد سزاوار و تلاشگر و باهوشی باشد که این باخت او تحت تاثیر جو ورزشگاه ـ که به ضرر او بوده ـ یا حریفش که مهارت های بیشتری داشته است، باشد!
هنگام اسناد درباره «دیگران»، گویی موقعیت، نادیده گرفته شده و بیشتر، صفات شخصیتی و عوامل درونی برای علت یابی استفاده می شوند؛ آن هم به این خاطر که وقتی چیزی در رابطه با دیگران رخ می دهد، گرایش به آن است که بیشتر روی «فرد» و «عاملیت» او به عنوان محور این اتفاق تمرکز شود. بنابراین در اینجا فرد بیشتر از موقعیت برجسته می شود.
این در حالی است که افراد شکست های «خودشان» را به عوامل بیرونی همچون بدشانسی، نسبت می دهند (اسناد بیرونی) و موفقیت هایشان را به ویژگی های مثبت درونی همچون ذکاوت و بامهارت بودن خودشان (اسناد درونی).
سوگیری عامل ـ تماشاگر
این سوگیری مشابه خطای بنیادی اسناد است. در سوگیری عامل ـ تماشاگر، فرد اگر در نقش تماشاگر باشد، رفتار دیگران یا رویدادهایشان که به شکست انجامیده را اسناد درونی می کند و موفقیت هایشان را اسناد بیرونی. و در مقابل، اگر در نقش عامل باشد، شکستش را اسناد بیرونی و موفقیتش را اسناد درونی می کند.
اسناد سرشتی
اسناد سرشتی، همچنان که نوعی اسناد است، می تواند تبدیل به یک خطا و سوگیری نیز بشود! در خطای اسناد سرشتی، گرایش به سمت نسبت دادن رفتار افراد به ویژگی های شخصیتی ایشان است.
برای مثال: در یک رستوران، پیشخدمتی که فرد معمول و به هنجاری است، با خانم عاطفه «بی ادبانه» رفتار کرده است؛ و خانم عاطفه نتیجه می گیرد که پیشخدمت شخصیت بدی دارد. در واقع خانم با در نظر «نگرفتن» همه اتفاقات بدی که ممکن است آن روز برای پیشخدمت رخ داده باشند (عوامل موقعیتی) و صرفا توجه به همین یک رفتار خاص او، کار خود را راحت کرده و اسناد سرشتی انجام می دهد.
سوگیری اسناد خودیار
سوگیری اسناد خودیار، به این صورت است که فرد موفقیت هایش را به عوامل درونی و شکست هایش را به عوامل بیرونی نسبت می دهد. فرض محققان این است که سوگیری خودیار به شدت با این واقعیت مرتبط است که مردم میخواهند از عزت نفس خودشان محافظت کنند.
شواهد دیگری از مطالعات سوگیری خودیار، اذعان می کنند که این سوگیری به این دلیل به وجود نمی آید که مردم می خواهند از عزت نفس خود محافظت کنند؛ بلکه دلیلش این است که می خواهند از تصویر خود (Self-Image) محافظت کنند (سوگیری خود بازنمایی).
اسناد دفاعی
اسناد دفاعی چیست؟ مجموعه باورها و علت یابی هایی است که از فرد در مقابل این نگرانی که ممکن او «علت» یا «قربانی» یک حادثه ناگوار باشد، دفاع می کنند. باور پایه ای در اسناد دفاعی این است که دنیا منصفانه است و «رویدادهای بد برای افراد بد روی می دهند، رویدادهای خوب برای افراد خوب»؛ چرا که اگر رویدادها حاصل تصادف و اتفاق باشند، هر لحظه ممکن است رویدادهای بد تصادفی و شانسی، برای ما نیز رخ داده و ما را به خطر بیاندازند.
اسنادهای دفاعی ما معمولا وقتی شروع می شوند که شاهد یک حادثه منفی و ناگوار هستیم. برای مثال: امید شاهد یک حادثه جاده ای بوده است؛ او احتمالا در تلاش خود برای علت یابی، این اتفاق را به این اسناد می کند که راننده مست یا در حال کار با تلفنش بوده و یا حتی اینکه فرد «راننده خوبی نیست»! اگر امید در اینجا اسنادهایی از جنس درونی و قابل کنترل انجام ندهد (اینکه راننده بی عرضه و بی دقت است)، هر لحظه با این احتمال مواجه است که این حادثه ممکن است برای او نیز رخ دهد؛ و این چیزی است که امید را بسیار مضطرب و بعضا ناتوان می کند.
اسنادهای دفاعی به متهم دانستن فرد «آسیب رسان» ختم نمی شوند! ما در رابطه با «قربانی» حادثه ناگوار نیز ممکن است دچار این خطای اسنادی بشویم. برای مثال: در جایی زلزله رخ داده و خرابی های زیادی به بار آمده است. در اینجا افراد غیر زلزله زده ممکن است اینگونه استدلال کنند که: «حتما خانه های ضعیفی ساخته اند» یا «پیش از خرید خانه، استحکام آن و قوت زمینش را بررسی نکرده اند»! این خیلی آرامشبخش تر از فکر به این است که: زلزله پدیده ای طبیعی و قدرتمند است و ممکن است روزی برای خودشان، در خانه هایی که قبل از خرید درباره استحکامش تحقیق کرده اند نیز رخ دهد!
سوگیری خوشبینی
نمونه دیگری از سوگیری های نظریه اسناد، سوگیری خوش بینی است که در آن اکثر مردم بر این باورند که رویدادهای مثبت برای آنها بیشتر از دیگران اتفاق افتاده و رویدادهای منفی برایشان کمتر از دیگران رخ می دهند. به عنوان مثال: بعضی افراد سیگاری معتقدند که احتمال ابتلا به سرطان ریه برای آن ها کم بوده واین اتفاق فقط برای دیگران میافتد؛ و شاید همین باور است که ادامه سیگار کشیدن را برایشان آسان می کند!
نظریه پردازان تاکسی هم اشتباه می کنند!
با دقت روانشناسان نگاه می کنید، بعضا با شیوه روانشناسان علت یابی می کنید، با تسلط روانشناسان راجع به یافته هایتان صحبت می کنید؛ اما آیا با تواضع روانشناسان در یافته هایتان تجدید نظر می کنید؟ شما هر روزه در حال استفاده از نظریه اسناد هستید (که البته مفید هم هست)؛ غافل از اینکه از خطاهای بسیار ظریف آن فارغ نیستید. قرار نیست بترسانمتان، نه! فقط سعی کنید امروز بیشتر از دیروز، «قابلیت بازبینی» نظریه های کوچکتان راجع به دیگران را داشته باشید؛ همچون یک روانشناس و دانشمند.