شما در یک مجله آنلاین «روانشناسی» قرار دارید و ـ بله درست است! ـ موضوع این نوشتارش نیز «مسئله اجتماعی چیست» است. بر خلاف تصور عام، این قلمرو (مسئله اجتماعی) جزو قلمروهای روانشناسی نیز محسوب می شود و به طور خاص تر پرداختن به مسئله های اجتماعی، کار روانشناسی اجتماعی کاربردی است (در اینجا بیشتر راجع به روانشناسی اجتماعی کاربردی مطالعه کنید).
روانشناس اجتماعی، فیلیپ زیمباردو (Philip Zimbardo) ـ که بعدا رئیس انجمن روانشاسی آمریکا شد ـ به نقش روانشناسی اجتماعی در حل بسیاری از جدی ترین مشکلات اجتماعی تاکید کرد و عقیده داشت که «راه حل ها و پیشگیری ها، نیازمند تغییراتی در نگرش ها، ارزش ها، رفتارها و سبک های زندگی است» (گرومن و اشنایدر و کوتس، 2020).
از همین دریچه، در نوشتار حاضر به اینکه مسئله اجتماعی چیست پرداخته و آن را شرح می دهم. در ادامه در این موضوع عمیق تر شده و به سراغ ویژگی های مسئله اجتماعی و علت یابی آن می روم و سپس به طور مفصل انواع مسئله های اجتماعی را نام برده و آن ها را توضیح می دهم. پس در نوشتار مسئله اجتماعی چیست با ما همراه باشید.
بخش های نوشتار
مسئله اجتماعی چیست؟
مسئله اجتماعی یا مشکل اجتماعی، رفتار یا شرایطی است که افراد زیادی از یک جامعه را تحت تاثیر قرار داده و این تاثیرها غالبا منفی هستند. مسئله های اجتماعی مجموعه ای از مشکلات رایج در امروز یک جامعه بوده و به گونه ای هستند که بسیاری از مردم برای حل آن ها تلاش می کنند. این مسائل اغلب نتیجه عواملی اند که فراتر از کنترل یک نفر هستند.
مسئله های اجتماعی از مسئله های اقتصادی متمایز هستند؛ البته برخی از مسائل مانند مهاجرت، هم جنبه اجتماعی و هم جنبه اقتصادی دارند. در ادبیات علمی، اصطلاحات مسئله اجتماعی و مشکل اجتماعی معمولا به جای یکدیگر استفاده می شوند.
ویژگی های مسئله اجتماعی چیست؟
چهار ویژگی می توانند به ما در این تشخیص کمک کنند که آیا مشکلی، مسئله اجتماعی است یا خیر! این ویژگی های مسئله اجتماعی چیست؟ این ویژگی ها عبارت اند از:
- این مشکل پیامدهای منفی برای بخش بزرگی از جامعه دارد؛
- اکثر مردم جامعه این موضوع را به عنوان یک مشکل مهم می شناسند که باید به آن رسیدگی شود؛
- مشکل بر خلاف آن چیزی هایی است که اکثریت شهروندان آن را از ارزش ها یا اصول جامعه خود می دانند؛
- مشکل می تواند از طریق اقدامات، منابع یا مقررات اجتماعی حل شود.
برای همه جوامع مشکلات متعددی وجود داشته یا به وجود می آیند؛ اما اگر مسئله ای یکی از چهار ویژگی های ذکر شده را نداشته باشد، نمی توان آن را یک مسئله اجتماعی دانست.
برای مثال مشکل مسواک نزدن کودکان و نوجوانان: این مسئله پیامدهای منفی فردی (سلامتی فرد) و اجتماعی (بوی بد و تصویر نازیبای دهان که روابط با دیگران را دچار اخلال می کند) و حتی اقتصادی (هزینه های ترمیم و اصلاح دندان ها) دارد؛ اما یک مسئله اجتماعی محسوب نمی شود! چرا که ممکن است اکثر مردم آن را مهم بپندارند اما جزو دغدغه های آن ها به حساب نمی آید.
حال، ابعاد «آلودگی هوا» بعنوان یک مسئله اجتماعی چیست؟
- آلودگی هوا پیامدهای منفی جانی و مالی زیادی برای مردم جامعه به همراه دارد: بروز بیماری های تنفسی و قلبی و دیگر بیماری ها؛ آسیب به مشاغل و افراد شاغل و محصلان در صورت اعلام تعطیلی؛ تحت شعاع قرار گرفتن رسیدگی به مشغله ها و اهداف و برنامه ریزیهای فردی؛
- به علت درگیر بودن اکثر اقشار جامعه با آن، اکثر افراد جامعه آن را به عنوان یک مسئله مهم می انگارند؛
- آلودگی بر خلاف ارزش های جامعه است: همه افراد سزاوار برخورداری از یک محیط ایمن و سلامت و غیر آسیب رسان برای زندگی هستند؛
- این مسئله می تواند با استفاده از منابع موجود در جامعه و طرز قرارگیری درست آن ها کنار یکدیگر (تدبیر افراد مسئول)، و همچنین همکاری مردم قابل حل باشد؛ برای مثال فراهم سازی سیستم حمل و نقل عمومی منظم، قابل اطمینان و سریع از طرف افراد مسئول و همچنین متعهد بودن مردم جهت استفاده از وسیله های حمل و نقل عمومی حتی در صورت داشتن وسیله نقلیه شخصی.
از آنجایی که مشکل آلودگی هوا، هر چهار معیار را دارد، می توان آن را یک مسئله اجتماعی دانست.
علت های پیشامد مسئله اجتماعی چیست؟
به طور معمول برای مسئله های اجتماعی به علت ماهیت خودشان و همچنین مرتبط بودن با اورگانیزم پیچیده ای به نام انسان، پیدا کردن علت یا علت های مشخص، دشوار است؛ و همین سخت بودن علت یابی در مبحث مسئله اجتماعی چیست، موجب می شود که پیدا کردن یا خلق راه حل برای آن ها نیز سخت باشد.
افراد جامعه و همچنین صاحب نظران، همواره در مورد علت اصلی مسئله اجتماعی اختلاف نظر دارند و همین عدم اتفاق نظر نیز یافتن راه حل را دشوار میکنند. اما با این حال محققان علوم اجتماعی علت هایی را یافته اند که شاید بتوان آن ها را در اکثر مشکلات اجتماعی مشترک دانست:
- زیاد شدن جمعیت؛
- نابرابری اقتصادی و فقر؛
- بی سوادی یا کم بودن تحصیلات؛
- نابرابری جنسیتی؛
- نرخ بالای بیکاری؛
- باورهای خرافی
یک جامعه ممکن است از یکی از این موارد یا چندتا یا همه شان برخوردار باشد.
انواع مسئله اجتماعی چیست؟
هر جامعه و هر نسل از یک جامعه، بر مسئله های اجتماعی مختلفی می توانند متمرکز باشند؛ مسئله اجتماعی مردم صد سال پیش جامعه ایران، «لزوما» مسئله مردم جامعه امروز ایران نیست، در حالی که «می تواند» باشد. در ادامه به چند نوع مسئله اجتماعی بسیار قابل اهمیت خواهیم پرداخت:
پناهندگی و مهاجرت
ماهیت پناهندگی به عنوان یک مسئله اجتماعی چیست؟ پناهندگان در هر کجای این دنیا، تعداد کمی را نسبت به کل مردم یک سرزمین تشکیل می دهند، اما پناهندگان و موضوع پناهندگی موضوعی است که بر کل یک جامعه تاثیر می گذارد. پناهندگان نیاز به سقفی برای خوابیدن و غذایی برای خودن دارند. آن ها نیاز به کمک های سلامت محور و آموزش دارند. آن ها هم موجوداتی در این کره خاکی هستند که برای زنده ماندن نیازهای دارند. در حالی که همه این ها باعث فشارهای اقتصادی و اجتماعی بر مردم آن جامعه میزبان نیز می شود.
مهاجرت نیز یک مسئله اجتماعی است؛ هم برای جامعه مبدا و هم برای جامعه مقصد. جامعه مبدا، روز به روز افراد توانمند از نظر هوشی، استعدادی، تلاشگری و همچنین اقتصادی را از دست می دهد؛ خطر انقراض ـ حتی ـ در کمین آن است؛ فرد مهاجر در کشور مقصد احتمالا زندگی خوب و مرفهی دارد اما در کنار افرادی غیر از خانواده و هم زبانان مادری اش و در جایی غیر از خاک مادری اش.
جامعه مقصد هم علی رغم اینکه از نیروهای مهاجر توانمند خود بهره مند می شود، همواره با شلوغ شدن مراکز آموزشی و خدماتی خود مواجه است؛ و همواره خدمات بیشتری از آن به افراد غیر بومی اش تعلق می گیرد؛ و همواره بخش رو به افزایشی از شهروندانش، افراد غیر بومی اش هستند.
فقر و ناامنی اقتصادی
در این مسئله اجتماعی، افراد فقیر، فقیر مانده یا فقیرتر شده و یا تعدادشان بیشتر می شود و اقتصاد ناامن موجود، همواره فضایی بسته و غیرقابل پیشبینی دارد که قدرت عملکرد را از افراد گرفته و به ایشان اجازه پیشرفت نمی دهد.
کم ارزش تر شدن پول، رکود اقتصادی، تورم زیاد، افزایش نرخ بیکاری و ناگهانی بودن و غیرقابل پیشبینی بودن همه این ها، باعث می شود تا مسئله اقتصادی، صرفا یک مسئله اقتصادی نمانده و حالا تبدیل به یک مسئله اجتماعی شود که سلامت جسمانی و روانی افراد جامعه را نشانه رفته است.
محیط
خود یک محیط می تواند یک مسئله اجتماعی باشد؛ وقتی که تاثیرهای منفی بر افراد گذاشته و مانع رشد آن ها می شود. یک مثال برای این موضوع می تواند مثال محله های مشکل دار باشد. محله هایی که اغلب محل زیست افراد فقیر یا کم توان اقتصادی هستند؛ سوء مصرف مواد مخدر و ارتکاب جرم در آن ها زیاد است؛ و در نتیجه میزان شکست تحصیلی کودکان و نوجوانان و از بین رفتن استعدادهای آن ها و گرایش به جرم و بزهکاری زیاد است.
سلامت عمومی
سلامت عمومی دغدغه کل جامعه است. بروز بیماری های واگیردار یا حتی غیر واگیردار و همواره در خطر بودن سلامت جسمانی مردم، بر سلامت روانی آن ها نیز تاثیر گذاشته، از کیفیت زندگی شان کاسته و جامعه را از ظرفیت بالقوه خود یعنی بهره مندی از نیروی انسانی محروم می کند. و ادامه داشتن این مورد، از این ها فراتر رفته و به «مرگ» ختم می شود.
بهره مندی از خدمات سلامت عمومی، علاوه بر جنبه جسمانی (که بعضا فقط به آن توجه می شود) شامل جنبه روانی هم می شود. در اینجا بیشتر راجع به عدالت اجتماعی در برخورداری از خدمات سلامت روان بخوانید.
نابرابری اجتماعی و تبعیض
تبعیض سنی؛ آری این مورد کمتر به گوشتان خورده است. در این پدیده افراد دچار سن گرایی شده و یا از این ور بوم می افتند یا از آن ور آن؛ به این معنا که یا افراد مسن تر و بزرگ تر از نظرات و توانمندی های کوچک تر ها و جوان تر ها استفاده نمی کنند و به آن فرصت حضور در اتفاقات مهم را نمی دهند و یا بالعکس.
البته که نوع اول آن بیشتر مشاهده می شود؛ به این صورت که بزرگترها، نظرات جوانان را خام و صرفا احساسی دانسته و همواره آن ها را به بهانه نداشتن تجربه، از کسب تجربه محروم می کنند! و در مقیاس بزرگتر برای داشتن مشاغل یا جایگاه های اجتماعی بالاتر مانع آن ها می شوند.
به علت پرداخت کمتر به مسئله مهم تبعیض سنی، در این بخش بیشتر به آن پرداختم؛ در حالی که در کل، خود تبعیض نیز در هر نوع آن، یک مسئله اجتماعی بسیار مهم است. هر دو پدیده نابرابری اجتماعی و تبعیض دست در گردن هم دارند. نابرابری اجتماعی زمانی رخ می دهد که عواملی مانند جنسیت، ناتوانی، نژاد و سن بر نحوه برخورد کارگزاران و مردم جامعه با یک فرد تاثیر بگذارند. در واقع کوفتن یک نفر یا اجازه ابراز ندادن به او به خاطر جنسیتش، رنگ پوستش، شرایط جسمانی اش، ملیت و قومیت اش، بالقوه کشتن یک «فرد» است، که می توانست خودش «دنیایی» باشد.
تحصیلات و مراکز آموزشی
آموزش بدون شک مهم ترین عامل موفقیت یک فرد و در نتیجه جامعه است. پس مشکل در توضیع نابرابر بودجه و امکانات برای مدارس دولتی و دانش آموزان و دانشجویان، یک مسئله اجتماعی است. شیوه و محتوای آموزشی نامرتبط، نامتناسب، نامنظم، بازبینی نشده که تازه با پرورش نیز همراه نیست، یک مسئله اجتماعی است!
جدای از خود آموزش، نحوه رسیدن و دسترسی به این آموزش نیز می تواند کرم خورده و سرطانی باشد؛ برای مثال کنکور، شیوه ارزیابی ای که هر ساله فقط افرادی که افزون بر شایستگی، از سرعت بالا، اقتصاد مرفه و تکنیک های تست زنی برخوردار هستند (و در بعضی موارد از همان مورد اول و مهم یعنی شایستگی برخوردار نیستند) را از قیف خود رد می کند؛ و افراد شایسته ای که از ظرفیت های ذهنی و اقتصادی گفته شده برخوردار نیستند را سرخورده کرده و دور می اندازد.
حال اشتباه نکنید علاوه بر شایستگان سرخورده، شایستگان قبول شده در کنکور نیز قربانیان آن هستند! که این موضوع، خود، نوشتار دیگری را طلب می کند.
نژادپرستی زیست محیطی
نژادپرستی زیست ـ محیطی آن است که منطقه یا شهری به دلیل مولفه های نژادی یا طبقاتی، در معرض فعالیت هایی قرار بگیرند که مضرات زیست محیطی و مخربی دارند؛ یعنی احداث اکثر کارخانه ها یا دیگر فعالیت های پر دود و پر زباله و شیمیایی و خطرناک صرفا در یک مکان خاص. اغلب قربانیان این نوع نژاد پرستی، گروه های کم درآمد یا اقلیت هستند؛ بارزترین مصداق برای این موضوع می تواند مناطق پایین شهر تهران باشد.
حال من به عنوان نویسنده این نوشتار میخواهم با مسئولیت خودم فراتر رفته و شمولیت این مفهوم (نژادپرستی زیست محیطی) را گسترش دهم؛ علاوه بر معطوف کردن فعالیت های بالقوه آسیب زا به یک منطقه، نادیده گرفتن آسیب ها و کاستی های از پیش موجود در یک منطقه هم می تواند نوعی نژاد پرستی زیست محیطی باشد! اولین مثالی که نمی توانم جلوی ورودش به ذهنم را بگیرم، مناطق جنوبی ایران به خصوص استان خوزستان است؛ زمانی آسیب هایی جدی دیده (و می بیند!) و حال با وجود بهره وری های که از آن می شود، هنوز هم ویرانه است.
دیگر مسئله های اجتماعی
علاوه بر موارد گفته شده، هنوز هم مسئله های اجتماعی مهم دیگری وجود دارند که البته بسیار مهم هم هستند، که به یکی از آن ها، یعنی آلودگی در عنوان «ویژگی های مسئله اجتماعی چیست» رسیدگی شد و باقی آن ها را نیز اگر مجالی باشد، شاید توانستیم در آینده پی بگیریم.
حل مسئله اجتماعی
حل مسئله های اجتماعی را می توان در شاخه روانشناسی اجتماعی پی گرفت. ممکن است در مورد اینکه اولویت با حل کردن کدام مسئله های اجتماعی است، همواره اختلاف نظر وجود داشته باشد. برای حل مسئله های اجتماعی، روش های مختلفی وجود دارد که پیشتر در عنوان «ویژگی های مسئله اجتماعی» کمی به آن پرداختم. یکی دیگر از این روش ها، سازمان های غیر انتفاعی (Non-profit Organization) هستند که با هدف حل یک مسئله اجتماعی تشکیل شده و اهدافی غیر از اهداف تجاری را دنبال می کنند؛ یکی از بزرگترین آن ها را می توان سازمان صلیب سرخ دانست.
از راه های دیگر و بیشتر تاثیر گذار، مداخله دولت و همکاری مردم است. به این صورت که همواره مسئله های اجتماعی بررسی و بازرسی شوند و برای حل آن ها منابع مشخصی اختصاص داده شده و تیم های کارکشته متشکل از افراد از رشته های مختلف (علوم سیاسی، اقتصاد، روانشناسی اجتماعی و حتی کامپیوتر، هوش مصنوعی، زمین شناسی و ریاضی و فیزیک و …) استخدام شوند.
همه راه حل های گفته شده ابزاری هستند در گروی رسیدن به راه حل نهایی و همان چیزی که زیمباردو به آن اشاره کرده است: «راه حل ها و پیشگیری ها، نیازمند تغییراتی در نگرش ها، ارزش ها، رفتارها و سبک های زندگی است» (گرومن و اشنایدر و کوتس، 2020).
کلام آخر: در باب چرخ دنده ها
مسئله های اجتماعی، فریادهای چرخ دنده های زنگ زده برای کمک هستند! مسئله های اجتماعی برآمده از انسان، این موجود اجتماعی اند و نیاز به توجه دارند. ابتدا باید آن ها را پذیرفت و سپس به بازی شان وارد شد.
و در این راه، روانشناسی مخصوصا روانشناسی اجتماعی، یکی از محق ترین و مرتبط ترین رشته هاست. موراوسکی (2000, Morawski) عقیده دارد که روانشناسی اجتماعی از همان روزهای اول قرن بیستم، ارتباط نزدیک خود را با شرایط اجتماعی درک کرده است ـ بحران ها، کژکاری ها یا تنش ها (گرومن و اشنایدر و کوتس، 2020).
روانتان سبز و مسئله ها اجتماعی تان هموار.